جوان آنلاین: معصومه فراهانی، دانشآموخته رشته علوم اجتماعی، مدیر واحد مشارکتهای مردمی مؤسسه نیکوکاری رعدالغدیر و با حفظ سمت، مدیریت روابط عمومی مؤسسه رعدالغدیر را عهدهدار است. وی میگوید: تفاوت این مؤسسه با دیگر خیریهها در حوزه کارآفرینی اجتماعی است و در اصل، یک مدل مینیاتوری از مفهوم کارآفرینی اجتماعی را برای چند هدف طراحی و تعریف کرده است. در ادامه مشروح گفتگو با وی را میخوانید.
کلیاتی درباره خدمات مؤسسه و نحوه پذیرش افراد معلول بیان کنید.
حداقل سن افرادی که پذیرش میشوند ۱۴ سال و حداکثر ۴۰ سال است. این مؤسسه افراد دارای هر نوع معلولیت به جز معلولان ذهنی را پذیرش میکند. ممکن است بین این افراد کسانی بازمانده از تحصیل باشند و در این باره هم تدبیر شده است. آنها در کلاسهای نهضت سوادآموزی دایر در همین مؤسسه شرکت میکنند. در این مجموعه خدماتی از جمله آموزشهای حرفهای در زمینههای کامپیوتر، صنایع دستی، دورههای هنری طراحی و دوخت و ... ارائه میشود. افراد بعد از گذران آزمون داخلی، در آزمون سازمان فنی و حرفهای شرکت میکنند و مدرک بینالمللی فنی و حرفهای ارائه میشود.
به غیر از توانمندسازی آموزشی، خدمات دیگری هم ارائه میشود؟
مددجویان وقتی وارد مؤسسه میشوند که سالها از معلولیت آنها گذشته است، بنابراین آیتمی که بتواند به بهبود وضعیت جسمی آنها کمک کند و جلوی پیشرفت بیماری را بگیرد، کار درمانی است. ما یک مرکز دندانپزشکی متمرکز داریم که خدمات آن کاملاً رایگان است. پزشکان هم داوطلبان خیری هستند که بیماران را معالجه میکنند. در این مرکز همه خدمات به استثنای ایمپلنت و لابراتوار انجام میشود. ساختمان و همه تجهیزات آن هم اهدایی از سوی خیرین است. خدمات بدون تبعیض است و به همه معلولان سراسر کشور خدمات داده میشود، مگر در مواردی که معلولیت محرز نباشد. آن وقت با یک معرفینامه کار درمانی انجام میگیرد. خدمات درمانی دیگر مانند چشمپزشکی، زنان و زایمان، ژنتیک، تغدیه و ارتوپد نیز ارائه میشود. گاهی پزشکان خیر افراد معلول را در مطب یا کلینیک میپذیرند و آنها را رایگان ویزیت میکنند. خدمات دیگر نیز مشاوره و مهارتهای زندگی از جمله مشاوره حقوقی، خانوادگی و تحصیلی است که هم برای معلولان است و هم برای خانوادهها. خدمات مددکاری هم با نظر کارشناسان شورای ارزشیابی به هر مددجویی که لازم باشد، ارائه میشود، مانند بورسیه حملونقل، سبد کالا، هزینه درمان و حتی جهیزیه.
بنا به توضیحات شما، وجه تمایز این مؤسسه با دیگر مؤسسهها، به هم ریختن ساختارهای سنتی مردمنهاد است که نگاهشان تکبعدی است. در این باره توضیح میدهید.
دقیقاً همین طور است. این مؤسسه تفاوتش با دیگر خیریهها در حوزه کارآفرینی اجتماعی است و در اصل یک مدل مینیاتوری از مفهوم کارآفرینی اجتماعی را برای چند هدف طراحی و تعریف کرده است. اول به جامعه هدف نشان میدهد که میتوانند، چراکه بسیاری از آنها ابتدا با هدف پرکردن اوقات فراغت وارد مؤسسه میشوند، اما بعد از آشنایی با فعالیتهای مرکز تفکرشان تغییر میکند، سپس با اعتمادبهنفس بالا کار را با هدف شروع و دنبال میکنند. اینگونه سطح تقاضا و مطالبهشان مثبت میشود. دوم تغییر تفکر جامعه است. اینکه معلول تنها برای ماندن در خانه و گرفتن خدمات نیست. این تغییر باعث شده است امروز بخش خصوصی سازمانها که تا دیروز با چالش نیروی انسانی روبهرو بودند، درخواست نیروی کار داشته باشند تا برنامهها و اهدافشان را نه تنها اجرا بلکه رهبری و راهبری کنند، طوری که بعضی از مددجویان در حال حاضر در ردههای بالایی سازمانی و حتی وزارتخانهها مشغول کار هستند. به طور مثال مددجویانی که در مرکز تماس هدفمندی یارانهها مشغول کار بودند، بعد از مدتی به دلیل کارایی بالا و حوصله زیاد، به دعوت وزیر کار اسبق در وزارتخانه مشغول کار شدهاند. مددجویی هم داشتیم که شرایط زندگی بسیار سختی داشت و حاضر بود هر کاری انجام دهد. مدتی در ایستگاههای سلامت مترو مشغول کار و بعد در مرکز تماس مؤسسه بهکارگیری شد. او حالا مسئول دفتر معاون یکی وزراست.
شما رمز این موفقیت را در چه دیدید؟ آیا هزینه بالایی دارد؟
اتفاقاً رسیدن به این موفقیت نه تنها نیاز به هزینه ندارد بلکه کمک به هزینهها هم میشود. تنها دو کار لازم است؛ یکی دادن فرصت و دیگری اعتمادکردن. مؤسسه برای انجام این کار، ظرفیت فکری جامعه و بخش کسبوکار را توسعه داد تا افراد معلول در بنگاههای کار مشغول شوند و این مهم در حال حاضر انجام میشود، طوری که یک کمپانی تماس میگیرد و از ما درخواست تعدادی نیروی کار در زمینههای مختلفی مانند منشی، گرافیست و حتی پرستار برای کودک میکند.
منشأ این نگاه- یعنی کارآفرینی اجتماعی- از کجا شکل گرفت؟
این نگاه که سبد کالا داده شود با نگاه اینکه کالایی بدهیم تا معلول را روی پای خودش نگه داریم، فرق میکند. افراد خیر حتماً دومی را انتخاب میکنند چراکه اثرش ماندگارتر است. این مؤسسه نیز با این نگاه از فارغالتحصیلان چند سال قبل مصاحبه کرد که مشخص شد از ۵۰۰ نفر فارغالتحصیل تنها به اندازه کمتر از انگشتان دست مشغول کار هستند آن هم در شغلهایی مثل دستفروشی، دکه سیگارفروشی و موارد مشابه. همان موقع ریشهیابی و بعد از بررسیهای مختلف مشخص شد معلول بعد از خروج از مؤسسه به معلولیت بزرگتری به نام «جامعه» برخورد کرده است! متأسفانه جامعه باعث قربانیشدن آنها شده بود. این جامعه یا معلول را قبول نداشت یا نگاه استعماری به او داشت. در برخی موارد هم دیده شد مکانهای کاری متناسب با وضعیت معلول نبوده است. همان موقع تصمیم گرفتیم مدلی ارائه دهیم و بعد سراغ مردم برویم و به قول بزرگی به جای لعنت به تاریکی، باید شمع روشن کرد. اولین کار با صنایع دستی و خیاطی شروع شد. اوایل کار اعتماد کم بود، اما حالا به جایی رسیدهایم که برندهای معروف کار میآورند و ما با کمپانیهای بسیاری قراردادهای میلیاردی میبندیم که بخشی از سود حاصله به عنوان دستمزد به افراد مددجو داده میشود و بخش دیگر خرج مشارکتهای خیریه میشود. در این مؤسسه سهامداری وجود ندارد، به همین خاطر حس خوبی به کارفرما میدهد چراکه خدماتی میگیرد که سود آن در امور خیریه انجام میشود.
میگویند باید نگاه جامعه را تغییر داد، در این تغییر چه کسانی مؤثر هستند؟
خیلی افراد و سازمانها نقش دارند، اما خود جامعه هدف با حضورش، نمایش توانمندی و حرف زدن در مورد خودش میتواند بیشترین تأثیر را داشته باشد. خانوادهها، «انجیا»ها و رسانهها هر کدام نیز سهمی دارند، حتی میتوان نگاه خیرین و سازمان بهزیستی را هم تغییر داد.
مرکز تماس یکی از نتایج توسعه تفکر اشتغال از سوی مؤسسه بوده که حالا پایه بسیاری از مشاغل شده است. این تفکر چگونه شکل گرفت و راهاندازی شد؟
در کل توسعه تفکر اشتغال کار سختی است. دنبال آن رفتیم تا از قالب حمایت بیرون بیاییم، به همین دلیل دنبال غیر از پول رفتیم، با این نگاه که هر جایگاه شغلی را انتخاب نکنیم، چون دنبال درخشش معلول بودیم و باید دنبال این باشیم که سطح انتظار از معلول را بالا ببریم. به همین خاطر بررسی کردیم و دیدیم در بخش فارغالتحصیلان IT موفق نبودهایم. در این باره ماهها تلاش کردیم تا اینکه دو برادر که هر دو معلول بودند با کمک فارغالتحصیلان دانشگاه صنعتی شریف توانستند مرکز تماس را به عنوان یک ظرفیت بالا شناسایی و راهاندازی کنند. آنها با نام این مؤسسه کنار صاحبان کسبوکار رفتند و حالا ۱۵۰ شغل ایجاد شده است. این تصمیم مشخص کرد یک تفکر چقدر میتواند مؤثر باشد، اما کنار دو فاکتور فرصت و اعتماد. این نباید تنها در مؤسسه ایزوله شود بلکه باید در جامعه پخش شود. اسنپ فود، کمیته امداد، سازمان بورس و بانک مرکزی از جمله این مراکز است و جالب است سطح تلاش آنها کمتر از افراد سالم نیست بلکه بیشتر هم است، چراکه آنها فکر میکنند صندلی و زمینههای شغلی کمی دارند و باید تلاش و توجه کارفرما را جلب کنند.