شهدای ترور
گفت‌وگوی «جوان» با دو نفر از خانواده شهدای حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان
مادر مکرمه حسینی می‌گوید: من از طریق تلویزیون متوجه انفجار‌های گلزار شدم، زیرنویس شبکه خبر با خط قرمز نوشته بود: «انفجار بمب در مسیر حاج قاسم» سراسیمه با همسرم تماس گرفتم. او ۳۰ کیلومتر با کرمان فاصله داشت. از گلزار خودمان را به بیمارستان رساندیم. ملیکا را دیدم که سراسیمه فریاد می‌زد که مکرمه سالم است، شهید نشده است. انفجار او را شوکه کرده بود. به ملیکا گفتم مادر جان آرام باش، مکرمه شفا می‌گیرد. خدا شفای او را با شهادت داد. نهایتاً در همان امامزاده‌ای که خادمش بود دفنش کردیم
شهیده لیلا غلامعلی‌زاده، بانویی مهربان و فداکار از شمس‌آباد نوق رفسنجان، متولد ۱۳۶۵ بود. این زن ۳۸ ساله در ۱۳ دی ۱۴۰۲ در حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان به شهادت رسید
گفت‌وگوی «جوان» با همسر شهید حادثه تروریستی ماشاءالله مهدی‌زاده در حاشیه حضور در پنجمین سالروز شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی
گاهی با خودم که فکر می‌کنم همه چیز این شهادت برایم عجیب می‌شود. شهادت او با تولد حضرت زهرا (س) و چهلمین روز شهادتش با تولد امام حسین (ع) مقارن شد. بعد از گذشت زمان فهمیدم این هماهنگی‌ها ربطی به توسلات او داشت. او به حاج قاسم سلیمانی علاقه زیادی داشت، اما من تا زمانی که او زنده بود، این علاقه را درک نکرده بودم. بعد از شهادتش فهمیدم که چقدر با حاج قاسم هماهنگ بود. تاریخ تولدش، نام پدرش و نام مادرش با حاج قاسم یکی بود. علاقه قلبی و ایمانی او به حاج قاسم این شهادت را برایش مقدرکرد
روایت «جوان» از ۸ شهید خانواده سلطانی‌نژاد در همکلامی با حسین سلطانی‌نژاد 
پیش از آغاز همکلامی به مزار شهدایشان برای فاتحه‌خوانی و زیارت می‌روم. میان همه مزارها، مزار شهیده ریحانه سلطانی‌نژاد، دختر گوشواره قلبی از همه شلوغ‌تر است.
گفت‌و‌گوی «جوان» با خانواده شهدای تفحص شده حادثه تروریستی شمسر سراوان
متن پیش رو ماه‌ها پیش از تفحص و شناسایی پیکر شهدا در همکلامی با خانواده‌هایشان ضبط شد، تا روزی که پیکر‌ها از راه برسد و به یمن ورودشان به خاک وطن، منتشر شود. در تکمیل این نوشتار، به بهانه پیگیری تصاویر شهدا، با خانواده‌های‌شان تماس گرفتیم.
گفت‌و‌گوی «جوان» با مادر شهیده زینب شفیع‌زاده از شهدای حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان
روز پنج‌شنبه، یک روز بعد از حادثه وقتی پدرش نماز صبحش را خواند و خوابید به یک‌باره از خواب پرید و به من گفت: زینب چطور است؟! گفتم زینب؟! گفت بله زینب اینجا بود. در درگاه اتاق ایستاده بود و به من گفت: سید حسن نصرالله شهید شده تا همین جمله را گفت محکم به سرم زدم و گفتم خاک بر سرم من چرا از دیروز احوال زینب را نپرسیدم. این همه خبر از گلزار شهدا آمده چرا به فکرم نرسید احوال زینب را جویا شوم، قرار بود زینب به گلزار برود
گفت‌وگوی «جوان» با حسین کاظمی، همسر شهیده نصرت جعفری مادری از میان شهدای حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان
خانه‌ای که چراغش خاموش شد، دیگر جای ماندن نیست. کاش بود و جانباز می‌شد. کاش بود و من به جبران همراهی ۲۸ساله‌اش با خود، خادمی‌اش را می‌کردم. دیده‌ام بسیاری از جانبازان حادثه گلزار را که پا و دست و چشم از دست داده‌اند، اما کنار همسرشان هستند. بعد از حادثه، وقتی می‌گشتیم و او هنوز مفقود بود، به خودم دلخوشی می‌دادم که هست، زنده است، احتمالاً مجروح شده، شاید موج انفجار او را گرفته و نمی‌تواند با ما ارتباط بگیرد
گفت‌وگوی «جوان» با تنی چند از خانواده‌های شهدای حادثه تروریستی تفتان سیستان‌و‌بلوچستان
هادی متولد استان یزد و اصالتاً اهل محله فهادان یزد و دارای مدرک لیسانس تربیت بدنی از دانشگاه آزاد بود. شهید هادی زارع پنجم آبان ماه سال ۱۴۰۳ برای تأمین امنیت کشور و مردم منطقه سیستان‌و‌بلوچستان جان خود را فدای وطن کرد
گفت‌و‌گوی «جوان» با خانواده شهید ایمان درویشی
ایمان در اولین فرصتی که به دست می‌آورد به زیارت شهدا می‌رفت به‌خصوص شهدای گمنام. خیلی اهل مطالعه در مورد سیره و سبک زندگی شهدا بود. او کتاب زندگی شهدا را تهیه می‌کرد، آنها را می‌خواند و بعد به دیگران هدیه می‌داد. تمایل داشت که دیگران هم با زندگی شهدا آشنا شوند. به دوستانش هم سفارش می‌کرد هر وقت کتاب را به پایان رساندید، آن را به دیگران هدیه کنید. با این کار جمع زیادی با زندگی شهدا آشنا خواهند شد
روایتی از شهید مهدی زینلی مقدم از شهدای سراوان 
بعد از ازدواج به بنگاه‌های زیادی برای اجاره خانه مراجعه کرد و منزل‌های مناسبی هم به او پیشنهاد شد. اما او از اجاره آن منزل‌ها خودداری می‌کرد. یک مرتبه علت را از او پرسیدم، شهید گفت: من دنبال خانه‌ای می‌گردم که نزدیک به مسجد باشد و در آخر در نزدیکی مسجد یک واحد آپارتمان اجاره کرد تا فرصت خدمتگزاری در مسجد را از دست ندهد.
۱