گفتوگوی «جوان» با فرزندجانباز شهید مهدی محمد زمان منفردی که سالها تاوان عاشقیاش را داد
مادر هیچوقت خسته نشد، اما حالا که سالها گذشته است، آثارش را میبینیم. هم از نظر روحی آسیب دیده است و هم از نظر جسمی. با این حال هنوز هم اگر با او صحبت کنید، میبینید چقدر با عشق و صبر از آن روزها یاد میکند. شب ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۵ شبی است که پدرم شهید شد. مادر با اینکه میدانست حال پدرم خیلی بد است، اما همیشه امیدوار بود خوب شود. پدرم فقط ۴۴ سال داشت و مادرم فکر میکرد هنوز پدر فرصت خوب شدن دارد. پدرم بعد از سالها دوری از برادرش شهید محسن محمدزمان منفردی نهایتاً در قطعه ۵۰، ردیف ۷۳، شماره ۷ جای گرفت