علما و فضلا
آداب و عادات علمی و عملی زنده‌یاد علامه سید محمدحسین طباطبایی 
عالی‌ترین مطالب علمی را به سادگی در اختیار شاگردان قرار می‌داد. در بذل دانش، بسیار حریص بود. هیچ‌گاه بین درس و بحث، از ضرب‌المثل، شعر و حکایت استفاده نمی‌کرد. می‌گفت: مطلب برهانی را باید با استدلال تفهیم کرد. در مباحث فلسفی، از دایره برهان خارج نمی‌شد. گاهی کلاس خصوصی یک نفره، برگزار می‌کرد! برایش تعداد شاگردان، اصلاً مهم نبود. شاید باور نکنید، یک دوره نهایه‌الحکمه را تنها برای یک طلبه تدریس کرد!
نظری بر ۱۵ قرن تلاش کلامی و مکتوب علمای شیعه برای اثبات اصل اصیل ولایت
«سلطان الواعظین شیرازی» در بهمن ۱۳۰۵ شمسی، سفری به کشور پاکستان داشت و در شهر پیشاور، به مدت ۱۰ شب جلسات مناظره‌ای را با علمای اهل سنت برگزار کرد. او در استدلال‌های خویش به کتاب‌های معتبر اهل سنت استناد می‌کرده است. شیرازی در آن جلسات توانست با ارجاع اهل‌سنت حاضر به منابع خودشان، ولایت حضرت علی را اثبات نماید و به این شکل، گروه بزرگی از مردمان آن دیار را به مذهب تشیع سوق دهد
زنده‌یاد حجت‌الاسلام والمسلمین جعفر شجونی در بستر مبارزات دینی و سیاسی ۷ دهه از تاریخ ایران
وقتی زنده‌یاد شجونی و اندکی، چون او، در آغاز دهه ۳۰ مبارزات دینی خویش را آغاز کردند، همواره در پی دستگیری‌ها و از سوی گزمه‌های حکومت با این سؤال مواجه می‌شدند: چرا مرجعیت سخنان شمار را نمی‌گوید و در حمایت‌تان نمی‌گیرد؟ با این همه دیری نپایید که با ظهور امام‌خمینی و برافراشتن پرچم نهضت اسلامی، کار بر شجونی و اقران وی آسان شد، چه آنان در دور جدید مصاف با رژیم شاه، یک مرجع بزرگ را در رأس جهادِ مقدس خویش می‌دیدند
روایتی از آغاز و انجام یک ازدواج موفق در آیینه خاطرات نوانتشار همسر زنده یاد آیت‌الله محمدرضا مهدوی‌کنی
عقد که جاری شد، چیزی در وجود من فروریخت و نوری در درونم جوانه زد! حالتی که انگار، دیگر آن قدسی کوچک چند لحظه قبل نبودم. با جاری شدن خطبه، آقا محمدرضا وارد اتاق شد. با اینکه اولین بار بود او را می‌دیدم و هنوز کلامی بین ما رد و بدل نشده بود، ولی انگار سال‌هاست می‌شناسمش. خطبه خوانده شد و من آرام نشدم، عاشق شدم! لطف خدا، دعای پدر‌و‌مادر و صفای آقارضا، هر چه بود، کار خودش را کرده بود... 
شهید آیت‌الله عطاءالله اشرفی اصفهانی نمادی از هجرت، الفت و مجاهدت دینی و سیاسی
شهید آیت‌الله اشرفی اصفهانی از بدو حضور در منطقه حساس کرمانشاه با محور قرار دادن اخلاق و خدمت، مکانتی بس ارجمند یافت و در رأس روحانیت این خطه جای گرفت. این امر موجب شد آن بزرگ بتواند در حوادث سرنوشت‌ساز بعدی، نقشی تعیین کننده ایفا کند. او با سرمایه محبوبیت خویش به مدیریت انقلاب اسلامی پرداخت و از همین رهگذر نیز دشمنان نظام حذف وی را در دستور کار قرار دادند
برای «سید مقاومت»، که میراثی فراتر از مرز‌ها بر جای نهاد
سید حسن نصرالله، رمزِ پیوندی بود که تاریخ و منطقه ما کم داشت: هم‌آوایی میان «قله فرماندهی» و «بدنه مردمی»، که در قصه‌های مقاومت ایران، فلسطین و لبنان ریشه داشت. همان نخ نامرئی که از دل دفاع مقدس ما می‌گذرد، به جنوب لبنان می‌رسد و در تونل‌های غزه ادامه می‌یابد. این روز‌ها جهان پر از صداست، اما صدای این مرد سنگین‌تر از غرش سلاح‌های دشمن می‌آید! صدایی نه برای فتح خاک که برای کرامت انسان... 
روایت رونمایی از یک اثر پژوهشی و تاریخی ۸۰ سال پس از «کشف اسرار» به قلم رهبر کبیر انقلاب اسلامی
آیت‌الله نجم‌الدین طبسی: «وهابی‌ها قصد داشتند در لباس روحانیت و تشیع، عقایدشان را در شهر و حوزه علمیه قم ترویج دهند، اما امام‌خمینی درس خود را تعطیل کردند و در جواب آنها کتاب کشف اسرار را نوشتند. من این کتاب را قبل از انقلاب دیدم. در آن دوره، بردن نام امام جرم بود! جلد این کتاب را عوض کرده و نام دیگری را روی آن نوشته بودند! من با ترس و لرز، همه مطالب آن را مطالعه و استفاده فراوان بردم...»
علامه ذوالفنون حسن حسن زاده آملی، آیینه‌دار لطف حق- بخش نخست
فرزند علامه حسن‌زاده آملی: «از پدرم یکی دو بار شنیدم که در همان دوران تحصیل در تهران در مدرسه مروی یا مدرسه حاج میرزا ابوالفتح - تردید از من است- حتی تکه نان خشکی هم برای خوردن پیدا نمی‌شد! آنچنان گرسنگی فشار آورده بود که چندین بار وصیتنامه خودم را نوشتم و زیر سرم گذاشتم که من فلانی هستم و این اصل و نسب من است و از گرسنگی و فقر جان سپردم! اما خداوند عنایت فرمود و نخواست که این عبد صالحش به این زودی از دست ما برود...»
شهید سیدحسن نصرالله در آیینه روایت خانواده
سیدعبدالکریم نصرالله: «فرزندم به من خبر داده بود که شهید خواهد شد و وصیت کرد: حزن و ناراحتیت را به نزد خدا و امام‌حسین (ع) ببر و مانند ایوب پیامبر صبر کن... وقتی آواره بودیم و شنیدیم مکانی که او در آن بود بمباران شده، به فرزندانش گفتم تسلیت می‌گویم سید شهید شد! من تابه‌حال بر سر مزارش نرفته‌ام. سید در قلب من است، نمی‌خواهم او را دفن‌شده ببینم، می‌خواهم همان‌طور بماند...»
آیت‌الله سید محمود طالقانی و مواجهه دیرین با تأسیس و تداوم حیات رژیم اسرائیل
طالقانی گذشته از اشرافی که بر مبارزات داخلی کشور و ایرانیان خارج از کشور داشت، با مجاهدان نهضت رهایی بخش فلسطین نیز در ارتباط بود و از آنها پشتیبانی و حمایت می‌کرد. در واقع توجه او تنها به ایران و مبارزات داخلی معطوف نبود، بلکه نگاه وی به وسعت کل جهان اسلام بود و از آنجا که مسئله فلسطین در آن زمان در رأس مسائل کشور‌های اسلامی قرار داشت، در ایران به عنوان یکی از پیشگامان حمایت از مردم فلسطین فعالیت می‌کرد