کد خبر: 1154912
تاریخ انتشار: ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۰:۰۰
خیلی وقت‌ها ممکن است درباره انجام دادن یا ندادن کاری دچار تردید شویم یا در دوراهی انجام دو کار متفاوت قرار گیریم: انجام کدام یک از آن دو بهتر است؟ یکی از مهم‌ترین خط‌کش‌هایی که حکما و عرفا در چنین موقعیت‌هایی دست ما می‌دهند معیار مهمی به نام آزار رساندن یا نرساندن است.
حسن فرامرزی

خیلی وقت‌ها ممکن است درباره انجام دادن یا ندادن کاری دچار تردید شویم یا در دوراهی انجام دو کار متفاوت قرار گیریم: انجام کدام یک از آن دو بهتر است؟ یکی از مهم‌ترین خط‌کش‌هایی که حکما و عرفا در چنین موقعیت‌هایی دست ما می‌دهند معیار مهمی به نام آزار رساندن یا نرساندن است.
در واقع حکما و آگاهان به ما می‌گویند به سمت کاری برو یا گزینه‌ای را ترجیح بده که از آن کار یا گزینه دیگر بی‌آزارتر باشد. سعدی در گلستان به خلاصه‌ترین وجه این اصل را گوشزد می‌کند: «چون در امضای کاری متردد باشی آن طرف اختیار کن که بی‌آزارتر بر‌آید.» در واقع سعدی می‌گوید کاری را تأیید کن و آن را نسبت به کار دیگر بهتر و برتر شمار که از کار دیگر بی‌آزارتر باشد و البته حافظ با سبک خاص و رندانه خود این سخن را به شکلی لطیف بیان می‌کند: «مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن/ که در شریعتِ ما غیر از این گناهی نیست»
بیان هنرمندانه و رندانه حافظ این است که از یک سویی ما را ظاهراً به سرزمین اختیار بی‌قید و شرط «هرچه خواهی کن» دعوت می‌کند، اما قبل از آن که ما را به چنین سرزمینی دعوت کند پیشتر قید آن را می‌آورد: «مباش در پی آزار» و به دیگر سخن حافظ می‌گوید تو می‌توانی هر کاری در این جهان انجام بدهی فقط باید به یک قید تن بدهی و آن این است که در پی آزار کسی نباشی.
برخی از بزرگان گفته‌اند راه سلوک و آگاهی دو قدم بیشتر نیست: «مرنج و مرنجان.» یعنی نه خود را بیازار و نه اسباب آزار دیگری را فراهم کن. به عبارت دیگر اگر کسی به آن گام مرنجان متعهد باشد، یعنی دیگری را آزار ندهد، اما به آن گام اول متعهد نماند، یعنی برنجد و اسباب آزار و اذیت خود را فراهم کند در واقع به سمت آگاهی پیش نرفته است.
معروف است در روانشناسی از خودآزاری و دیگرآزاری سخن به میان می‌آید، اما اگر کمی دقیق‌تر شویم متوجه می‌شویم به یک معنا دیگرآزاری وجود ندارد، چون اگر ظاهراً دیگرآزاری هم وجود داشته باشد همه دیگرآزاری‌ها از خودآزاری‌ها مشتق و نشئت گرفته شده است. من وقتی مرتب در ذهن و روانم، خود را آزار و شکنجه می‌دهم مثلاً خود را سرزنش و ملامت می‌کنم و در این سرزنش، ملامت و خشم متوقف می‌شوم و نمی‌خواهم از آن عبور کنم یا به تعبیر مولانا نیم عمر خود را در پریشانی می‌گذرانم و نیم دیگر عمرم را در پشیمانی، چگونه می‌توانم از آزار دیگران بپرهیزم. وقتی من در سرزمین وجود خود، خودآزاری کاشته‌ام خواه ناخواه سهمی از خوشه‌ها و سایه‌های این خشم و پریشانی و رنج را به دیگران هم خواهم داد. چندی پیش در خبری می‌خواندم در یکی از شهر‌ها از زن و مردی زباله‌گرد و زباله‌جمع‌کن که ثروتی به هم زده بودند شکایت شده بود، چون بوی تعفن زباله‌های انباشته همسایه‌ها را آزار می‌داد و در نهایت با حکم قضایی و ورود مأموران، چندین کامیون زباله از خانه آن زن و مرد تخلیه شده بود.
مسئله این است که وقتی من در خانه‌ام زباله جمع می‌کنم خواه ناخواه اثرات این کار به دیگران هم منتقل خواهد شد. وقتی من پر از خیالات باطل و تاریک و افکار زائد و پریشان هستم و مدام خود را آزار می‌دهم آثار این خودآزاری به دیگران هم خواهد رسید. حکم آگاهان و اهل معرفت این است که وقتی کاری شروع می‌کنی، وقتی عملی از تو سر می‌زند نگاه کن ببین آیا به واسطه این عمل، آزاری متوجه تو و دیگران خواهد شد؟ زندگی امروز ما را ببینید. چرا این حواشی دردناک بر زندگی ما در شهر‌ها سایه انداخته است؟ علت این است که ما نسبت به اصل آزار نرساندن به خود و دیگری، بی‌اعتنا بوده‌ایم. مثلاً بشر به فناوری‌های زیادی بال و پر داده است، اما همزمان توجه نکرده که آزار و آسیب‌های این فناوری‌ها به طبیعت یا روان انسان چه خواهد بود. در واقع انسان هشیار انسانی است که همه جوانب امور را می‌سنجد و فریفته یک وجه از قضایا نمی‌شود، بلکه همزمان به تبعات و آسیب‌های یک ایده یا رفتار یا فناوری توجه می‌کند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار