یکی از موارد بیان کبر در سوره لقمان است، آیهای معروف که کمتر کسی شاید آن را نشنیده باشد و از جمله نصایح جناب لقمان به فرزند خود است:
وَلَا تُصَعِّر خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمشِ فِیالأَرضِ مَرَحًا إِنَّ اللهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُختَال فَخُور؛ متکبرانه روى از مردم برمگردان و در زمین با ناز و غرور راه مرو، همانا خدا هیچ خودپسند فخرفروشی را دوست ندارد.»
تکبر (خودبینی) در لغت به معنای تعظم (خود را بزرگ پنداشتن) آمده است. تکبر، یعنی اینکه آدمى خود را بالاتر از دیگران ببیند و معتقد شود که بر آنها برترى دارد و دیگری را کوچک شمارد. تکبر و خودبرتربینى، گاه انسان را در برابر خدا، پیامبران و فرستادگان الهی به تمرد و سرکشى میکشاند و گاه او را در میان همنوعان و بندگان خدا به برتریجویى وا میدارد.
حضرت علی (ع) در مناسبتهای مختلف در خطب و نامهها تکبر و خودبینی را مورد نهی و نکوهش قرار داده است.
امام علی (ع) در فرمان استانداری مصر به مالک اشتر میفرماید: از خودپسندی و اعتماد به چیزی که تو را به خودپسندی میاندازد و علاقه به ستایش دیگران از تو پرهیز کن، زیرا این کارها بهترین فرصتها را به شیطان میدهد تا کارهای خوب نیکوکاران از نظر تو نابود گردد.»
همچنین در جایی دیگر میفرمایند: «در شگفتم از متکبر که دیروز نطفه (بی ارزشی) بود و فردا مردار گندیدهای است (پس تکبر چرا؟)».
تکبر انواع مختلفی دارد که بزرگترین و مهمترین آن برای همه ما روشن است که همانا تکبر در برابر خداست.
تکبر در برابر خدا بدترین نوع تکبر است و از نهایت جهل و نادانى سرچشمه میگیرد. منظور این است که انسان ادعاى الوهیت کند و نه تنها خود را بنده خدا نداند، بلکه سعى کند مردم را به بندگى خود دعوت کند. شکل دیگرى از تکبر در برابر خدا، تکبر ابلیس و پیروان اوست که از اطاعت خداوند سر باز میزنند و تشخیص خود را برتر میشمرند و به حکمت پروردگار خُرده میگیرند. ابلیس از روی تکبر گفت: «من هرگز براى بشرى که او را از گِلى خشک و برگرفته از لجنى متعفن و تیرهرنگ آفریدى، سجده نکنم!» و «من از او بهترم! مرا از آتش آفریدهاى و او را از گِل.»
تکبر در برابر پیامبران و فرستادگان الهی، یعنی شخص خود را بالاتر از آن بداند که از ایشان اطاعت کند.
تکبر در برابر مردم، یعنی خود را بزرگ ببیند و مردم را کوچک شمارد. اینگونه تکبر از این جهت که به مخالفت با خداى سبحان منجر میشود از مهلکات بزرگ است، زیرا متکبر وقتى حق را از کسى میشنود از قبول آن خودداری میکند و با انکار خود، نفرت و اکراه نشان میدهد و نیز از اینرو که عزت، عظمت و برترى مختص ذات خداوند است، هر بندهاى که تکبر نماید با صفتى از صفات خدا ستیزه کرده است.
در کتابهای اخلاقی درباره درمان تکبر، دو راه ارائه شده است: راه «علمى» و راه «عملى».
راه علمی این است که افراد متکبر درباره خود بیندیشند که کیستند، کجا بودند، به کجا میروند و سرانجام کار آنها چه خواهد شد و نیز درباره عظمت خداوند بیندیشند و خود را در برابر ذات بیمثال او ببینند. همچنین راه عملی این است که سعى کنند کارهای متواضعان را انجام دهند تا فضیلت تواضع در اعماق وجود آنها ریشه کند. لباس ساده پوشیدن، غذای ساده خوردن، همسفرگی با کارگر و زیردست خود و پیش سلام بودن از جمله این موارد است. چه بسا که در شرایط امروز میتوان بسیار فراتر از موارد فوق عمل کرد. چه بسیار از افرادی که به لحاظ مادی توانایی استفاده و داشتن خودروهای گران قیمت دارند، اما سعی میکنند از خودروی شخصی معمولی استفاده کنند و حتی در بسیاری از موارد سعی میکنند با استفاده از وسایل نقلیه عمومی کنار مردم عادی قرار بگیرند.