با توجه به کاهش سن مصرف دخانیات، عواملی که منجر به افزایش مواد دخانی بین نوجوانان و جوانان شده است، چیست؟
۵۰ سال پیش کمتر از ۵۰ درصد جمعیت ما شهرنشین بودند، اما در حال حاضر ۸۰ درصد جمعیت ما شهرنشین هستند و به تناسب شهرنشینی سبک زندگی نیز تحت تأثیر قرار میگیرد. با مدنظر قراردادن میزان افزایش شهرنشینی و تغییر سبک زندگی و متأثر از کل دنیا، دسترسیها به فناوریهای ارتباطی نیز فراهم شده و همین سبک زندگی متفاوتی را بین افراد جا انداخته است. آرمان دستیابی به رفاه بدون زحمت و دستیابی به موقعیتهایی همچون درآمد، منزلت اجتماعی، کار و تحصیل، از جمله این تفاوتهاست.
در این بین حجم و تراکم نیروی جوان و نوجوان به دلایل مختلف افزایش پیدا کرده است که نیازمند امکانات مختلفی از جمله شغل و مسکن و حتی تفریح هستند و این در حالی است که امکانات در سطح حداقل سطح فراهم شده است. در نهایت گعدهها و دورهمیها که تنها سرگرمی جوانان است، منتج به مصرف مواد دخانی میشود و از سوی دیگر به لحاظ فرهنگی قبح برخی مسائل شکسته و ریخته شده است. در مصرف قلیان یک غلط مصطلحی در مورد ضرر کمتر آن وجود دارد در حالی که ضرر یک وعده قلیان برابر با ۹۰ تا ۱۰۰ نخ سیگار است. همچنین کودکانه شدن مصرف دخانیات موضوع مهمی است که نباید از آن غافل شد.
تا سالهای قبل کمتر شاهد در دست گرفتن سیگار توسط بانوان و دختران جوان بودیم، در حالی که گویی قبح مصرف مواد دخانی بین بانوان هم ریخته شده است. چه کار باید کرد و آیا میتوان اقدام عاجلی داشت؟
هیچ اقدام عاجلی در حوزه فرهنگی مؤثر نیست. از آنجا که این قبحشکنی و افزایش چشمگیر به صورت عاجل رخ نداده است، عاجلانه هم درمانپذیر نیست. جدا کردن این قشر از سایر افراد یک آسیب است. ابتدا باید پذیرفت دختران و زنان هم یک بخش از جامعه هستند و جدا از سایرین نیستند. طبق مطالعات ۱۰ سال گذشته از سوی مرکز کنترل دخانیات در مکانهای مختلف اعم از کف جامعه و بین هنرمندان و ورزشکاران گرفته تا دانشگاه و سینما و کافیشاپ نشان میدهد جوانانی که مصرفکننده مواد دخانی یا سیگار هستند بیش از ۷۰ درصد اطلاع کاملی از مضرات ناشی از آن دارند، اما زمانی که چشمانداز روشنی از آینده نداشته باشند، هیچ تلاشی برای آیندهسازی در حوزههای فردی، خانوادگی و اجتماعی نمیکنند و بر همین اساس روی آوردن به مواد دخانی از سوی آنان جلوهای از زندگی در حال است و تصویر آینده در آن جایی ندارد. اقدام عاجل این است که چشمانداز روشنی برای آنان ترسیم کنیم و وقتی این اتفاق افتاد، نیمی از مشکلات حل میشود، در غیر این صورت نه تنها روی آوردن به دخانیات شدت میگیرد بلکه سایر آسیبهای اجتماعی نیز به دنبال این کاستیها شکل میگیرد.
در حالت کلی، آیا در بحث محدودسازی تولید و مصرف هم میتوان اقدامی انجام داد و وزن کدامیک در کاهش مصرف اثرگذارتر است؟
تجربیات جهانی نشان میدهد کشورهای پیشرفته طی ۲۵ سال گذشته میزان مصرف دخانیات را بین ۵ تا ۱۵ درصد کاهش دادهاند، در حالی که در کشورهای در حال توسعه بین ۱۰ تا ۳۰ درصد افزایش یافته است. سال گذشته صحبت از خودکفایی دخانیات مطرح شد و این را افتخارگونه مطرح کردند، یعنی بین ۶۵ تا ۷۵ میلیارد سیگار در سال تولید داریم و این یکی از بدترین خودکفاییهای موجود است که جای شادی و اطلاعرسانی نداشت! جالب این است که طبق قانون فروش سیگار نخی ممنوع است، اما در حال حاضر بیشترین میزان مصرف سیگارهای ما نخی است که در تمام دکهها به فروش میرسانند. فروش به افراد زیر ۱۸ سال، عدمتبلیغات عمومی یا فروش در شعاع ۱۰۰ متری از جمله قوانین موجود با هدف کاهش مصرف دخانی است که در حداقلترین سطح رعایت میشود. افزون بر این مالیات بر تولید و عرضه (۲۰ درصد در سال) میتواند در کاهش مصرف مؤثر باشد. در کشور استرالیا سیگار نخی به فروش نمیرسد و ارزانترین بسته ۹۶ تا ۱۰۰ دلار است حالا اگر در کشور ما نرخ سیگار بالا برود، آیا همه قادر به خرید خواهند بود؟! عرضه سیگار باید به طرق مختلف محدود شود و این در حالی است که در مکانهای مختلف دسترسی به تهیه آن به سهولت امکانپذیر است.
اقدام بلندمدت در این زمینه به نظر شما چیست؟
کار فرهنگی و تمرکز روی رسانه بزرگترین اثرگذاری را دارد. در حال حاضر در اکثر فیلمها و سریالها به خصوص نمایش خانگی شاهد مصرف سیگار در شرایط مختلف خشم، خوشحالی و استرس هستیم، چنانچه گویی درمان تمام دردها و مشکلات سیگار است و این را به افراد القا میکنند. جامعه از این فیلمها و سریالها الگوبرداری میکند و به لحاظ روانی هم این بازتولیدها اثرگذار است. متأسفانه ما در کشور به صورت میانگین سالانه ۵۰ تا ۶۰ هزار نفر مرگ مستقیم در حوزه دخانیات داریم.
راهکار ترک از نظر شما چیست؟
خواستن ولاغیر. اگر کسی بخواهد توان کنار گذاشتن را خواهد داشت.