کسب روزی حلال جز با تلاش حاصل نمیشود، اما این سالها خیلیها قید تلاش را میزنند و همت خود را برای به دست آوردن پول بیشتر، آن هم به هر قیمتی صرف میکنند. گروه سنی سالمندان از هر طبقه اجتماعی که باشند، نسل طلایی هستند که معنای «نابرده رنج، گنج میسر نمیشود» را به خوبی درک میکنند، اما این موضوع با چیزی که در جامعه جریان دارد در تضاد است. بازارها این روزها پر از کالاهای تقلبی است که به جای اصل به مردم فروخته میشود. فروشندگان کالا که عمدتاً جوانان هستند تلاش میکنند کالایشان را به هر قیمتی که شده به مشتری قالب کنند. آنها برای تأمین هزینه اجاره کسب و کار و به روز کردن خودرو و بزرگتر کردن منازلشان به پول نیاز دارند، برای همین از نابسامانی وضعیت اقتصادی نهایت بهره را میبرند و گوش مشتری را میبرند. رشوه دادن و گرفتن در جامعه شیوع دارد و به عنوان امری بدیهی پذیرفته شده است، بهگونهای که زشتی آن دیگر به چشم نمیآید. پزشکی که علناً از بیماران زیرمیزی میگیرد، روزی که خداوند برایش مقرر کرده را نجس میکند و به خورد خانوادهاش میدهد. عمده پزشکان با اینکه از طبقه متمول جامعه هستند، اما از هر راهی برای فرار مالیاتی استفاده میکنند و اجازه نمیدهند در مطبهایشان هزینههای درمان با کارتخوان محاسبه شود. در شهرداریها و سازمانهای خدماترسان بسیاری از موضوعات ناممکن به ضرب رشوه ممکن میشود. رشوهگیرندگان از وضعیت درآمدی بسیار مناسب برخوردار هستند و از خدمات رفاهی مناسبی هم استفاده میکنند، با این حال به حقوق خود راضی نیستند و برای رفاه بهتر اجتماعی در قبال دریافت رشوه به متقاضیان چراغ سبز نشان میدهند. وضعیت پولهایی که در فوتبال دست به دست میشود هم از مفسدههایی است که آه از نهاد هر آدمی برآورد. در چنین وضعیت نابسامانی که با مفسدههای بزرگی مثل چای دبش هم گره میخورد، گروهی از جوانان که از آسیبپذیری برخوردار هستند، تلاش میکنند از جامعه انتقام بگیرند. ما در مصاحبه با سارقان درباره چرایی عمل مجرمانهشان عمدتاً با این جمله مواجه هستیم که «میخواستیم یک شبه پولدار شویم.» این افراد کسانی هستند که موفق به کسب عناوین دولتی نشدهاند که اگر شده بودند ممکن بود درگیر مفسدههای جاری این مشاغل شوند و کسی هم آنها را بازخواست نکند، اما وقتی بین نابرابریهای اجتماعی گرفتار میشوند به جای تلاش برای کسب روزی حلال تصمیم میگیرند با دست زدن به اعمال مجرمانه به گمان خودشان حق خود را از جامعه بگیرند. مایه تأثر است که بخش مهمی از نیروی کار جامعه بین زندان و بستر اجتماعی در رفت و آمد هستند و به جای اینکه از توان آنها برای شکوفایی جامعه استفاده شود، به معضلی برای کشور تبدیل میشوند. این دسته از مجرمان کسانی هستند که عملکرد خیلی هایشان در رسانهها منتشر و رسواتر میشوند و در بستر جرائم رسوب میکنند. بنابراین در چنین چرخهای که نابسامانیهای اجتماعی جامعه را محصور کرده، بازگشت به اصول انسانی و اخلاقی از ضرورتهایی است که ساختار قانونی باید همت خود را در این باره به کار گیرد.