عموماً تصور میشود هر برنامه یا فعالیتی که بخواهد توجه کودکان را جلب کند، باید پرسروصدا و پرزرقوبرق باشد. به همین دلیل، بعضی محیطهای آموزشی کودکان نیز مملو از صداهای بلند و بیمعناست که هدفشان ایجاد نشاط در کودکان و افزایش فعالیت آنهاست، اما پژوهشهای جدید در مورد تأثیر سروصدا بر عملکرد مغز انسان، بهخصوص کودکان، حکایت از چیز دیگری دارد. آیا واقعاً مغز خردسالان نیازمند اینهمه سروصدا و حواسپرتی است؟ آیا سکوت بیشتر موجب افزایش یادگیری آنها نمیشود؟ در این میان، والدین چگونه میتوانند به کودکانشان کمک کنند؟ ال.ای جانسون (LA Johnson) نویسنده، مدیر هنری و تصویرساز، در مقالهای که در وبسایت «ان. پی. آر» منتشر شده به این موضوع پرداخته است. نیره احمدی نیز مقاله او را ترجمه و در وبسایت ترجمان منتشر کرده است. آنچه میخوانید گزیده جستارهایی از این نوشتار است.
خانم نینا کراوس، دکتر متخصص مغز و اعصاب از دانشگاه نورثوسترن میگوید: «مغز [خردسالان]بهدنبال ربطدادن صدا به معناست، بنابراین بسیار مهم است که صداهای اطراف آنها غنی و معنادار باشند.» او معتقد است که کمکردن سروصدای زندگی از پذیرفتن سکوت و حتی لذتبردن از آن شروع میشود.
دکتر کراوس میگوید: «ناحیه شنوایی در مغز ما بسیار وسیع است. تجربه ما از صداها واقعاً به ما شکل میدهد.» درواقع، او یک کتاب کامل درمورد این موضوع نوشته است: «ذهن ساختهشده از صدا». کراوس توضیح میدهد که مغز ورودی شنیداری را سریعتر از ورودی بصری پردازش میکند و وقتی مجالی برای گوشدادن داریم، مغز ما به آنچه با آن هماهنگ هستیم، اولویت میدهد و از طریق آزادشدن دوپامین به این پاداش میدهد. بهعنوان مثال، اگر نوجوانی هستید که با شور و شوق زیاد مشغول یاد گرفتن گیتار هستید، نسبت به صدای موسیقی برخورد ترجیحی خواهید داشت. وقتی صداهایی که در معرض آنها قرار میگیریم به ما کمک نمیکند که مهارت جدیدی را یاد بگیریم یا در یک تقاطع شلوغ ایمن بمانیم، مغز دچار اختلال میشود و نمیتواند تمرکز کند.
کراوس توضیح میدهد که وقتی دنیا بسیار ساکتتر بود، مغز ما به خشخش یک برگ یا تکهشدن یک شاخه بهعنوان ابزاری برای بقا توجه میکرد و هنگامی که مغز ما در حال پردازش صداهایی است که باعث میشود، بپرسیم «آیا اینجا به دردسر میافتم؟» یا «میتوانم این را نادیده بگیرم؟»، آنگاه فضای کمتری برای تمرکز بر کار پیش روی ما باقی میگذارد. مثالی از یک معادل امروزی میزنم؛ وقتی دارید به حرفهای یک نفر گوش میدهید و تلفنتان زنگ میخورد، بهمحض شنیدن صدای زنگ از خود میپرسید که «آیا این مهم است؟»، و همین حواستان را معطوف به خود میکند و باعث میشود که از سخن آن شخص جا بمانید. مغز شما باید اضافهکاری کند تا صداها را نادیده بگیرد.
امیلی الیوت، استاد روانشناسی و تیمش دریافتند که عنصر اصلی حواس پرتی صدایی است که به شکلی محسوس تغییر میکند. او میگوید: «این صدا میتواند موسیقی همراه با ترانه باشد. موسیقی همراه با ترانه بیشتر از موسیقی بدون ترانه حواسپرتکن است.» آنها همچنین دریافتند که کودکان زیر هفت سال بهطور ویژهای در حفظ کردن ضعیف هستند، زیرا مغز آنها هنوز قادر به استفاده از تاکتیک کلیدی «تکرار و تمرین» نیست؛ یعنی همان مهارت از برکردن که چیزها را آنقدر پیش خودت تکرار میکنی تا به خاطر بسپاری و این کودکان نهتنها چیزها را به خاطر نمیسپارند، بلکه از این هم آگاه نیستند که آنها را به خاطر نمیسپارند؛ بنابراین وقتی به کودک دستور یا موضوع جدیدی را آموزش میدهید و همزمان سروصدای حواسپرتکنی وجود دارد، احتمال اینکه کودک آنچه را که گفتهاید به خاطر بسپارد، بسیار کم است.
دکتر کراوس معتقد است که سکوت میتواند برای کودکان مفید باشد. تیم او همچنین دریافته است که ایجاد صداهای معنیدار، مانند نواختن یک ساز موسیقی یا آواز خواندن، باعث ایجاد و تقویت اتصالات عصبی میشود. تحقیقات دیگر نشان دادهاند که سکوت محض میتواند شفابخش باشد، اما سکوت مطلق در خارج از محیط کنترل شده آزمایشگاهی بسیار نادر است. حتی وسط جنگل، صداهای طبیعی آواز پرندگان، آب رواننهرها، خشخش برگها و وزوز حشرات را خواهید شنید. این نوع صداها را میتوان بهعنوان سروصدا توصیف کرد، اما برای ما آرامش بخش هم هستند و اگر تلاش کنیم، میتوانیم این محیطهای صوتی طبیعی را وسط یک شهر پیدا کنیم و یا دوباره خلق کنیم.
خانم الیوت که استاد روانشناسی و محقق است، مادر سه فرزند نیز است. او از همان اوایل مادرشدن پی برد که دستگاههای صدای سفید را در اتاق خواب بچههایش روشن بگذارد تا اگر یکی از آنها نیمهشب با گریه از خواب بیدار شد، باقی را از خواب بیدار نکند. او میگوید: «صدای سفید خیلی گیراست، زیرا تعداد زیادی از صداهای دیگر را میپوشاند. برخی دامنههای فرکانس را حذف میکند و چیزی شبیه صدایی پیوسته و ثابت را ارائه میدهد». به عبارت دیگر، آوایی همچون صدای آب جاری تولید میکند و مغز ما با آن همکوک شده از اطراف فارغ میشود. این نوع سروصدا در این شرایط به یک مزیت تبدیل میشود، زیرا فراز و فرود صداهای دیگر را که باعث حواسپرتی میشوند، در خود پنهان میکند.
راههای زیادی برای ایجاد یک محیط آرام برای کودکان وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از:
- محدودکردن حواسپرتیهای شنیداری در لحظات مهم یادگیری، حتی همان تلاشهای اولیه برای ساختن کلمات، به کودکان کمک میکند، ظرفیت تمرکز خود را افزایش دهند.
- اگر زمان انجام تکالیف مدرسه است، بدون هیچ شکی بر قانون عدم پخش تلویزیون پافشاری کنید.
- صدای اعلانهای گوشی را خاموش کنید.
- نهتنها نسبت به صداها، بلکه نسبت به زمانبندی نیز حساس باشید. زمان تمرین ساز ابوای یک کودک کابوس درسخواندن کودک دیگر میشود.
- هنگام خواب یا زمان مطالعه، از دستگاههای صدای سفید استفاده کنید تا فرکانسهای صداهای مزاحم را حذف کنند.
- یک اتاق خواب را با فرش و پردههای ضخیم و دیوارکوبهای بزرگ منقش عایقبندی صوتی کنید تا سروصدای بیرون را پوشش دهند.
- اگر در خانه سکوت لازم وجود ندارد، به پارک یا کتابخانه بروید.