ایران و ترکیه دو کشوری هستند که از نظر ادبی از غنای بالایی برخوردارند، در زمینه همکاریهای ادبی به خصوص در بخش ترجمه، وضعیت دو کشور چطور است؟
هم اکنون آثار ادبی و نویسندگان اهل ترکیه در ایران بیشتر شناخته شده هستند تا آثار نویسندگان ایرانی در میان مخاطبان اهل ترکیه! ما در نمایشگاه کتاب تهران نیز یک نشست تخصصی با این موضوع برگزار کردیم و از ناشران ترکیهای خواستیم تا به معرفی آثار ادبی ایران در کشورشان بیشتر بپردازند و از آنها به دلیل کمکاری گلایه کردم.
ما طرح گرنت برای ترجمه آثار ایرانی به زبانهای خارجی داریم، در این خصوص گرنت نتوانسته به نشر آثار ایرانی در ترکیه کمک کند؟
من ۱۴ سال است که به عنوان مدیر آژانس ادبی با کشور ترکیه همکاری دارم، از طریق همین آشنایی و همکاری توانستم همسر رئیس کل کتابخانههای ترکیه را که دکترای زبان فارسی دارد، جذب طرح گرنت کنم. او دو کتاب «قصههای مادر بزرگ» و «دهقان فداکار» را از فارسی به ترکی ترجمه کرد، اما مدتها است که برای انتشار این کتابها منتظر تأیید گرنت است، ولی گرنت کاری نمیکند. از سوی دیگر، گرنت تنها از ترجمه از زبان فارسی به دیگر زبانها حمایت میکند، در حالی که میشود این حمایت را به زبانهای ترکی آذربایجانی نیز گسترش داد تا بتوانیم آن آثار را نیز برای دیگر کشورها ترجمه کنیم.
یعنی اگر حمایتی از سوی دولت انجام نشود، عملاً ترجمه آثار ایرانی به دیگر زبانها با سختی مواجه خواهد شد؟
ناشر بخش خصوصی حداقل برای اولین گامها نیازمند توجه و کمک است. باید سفارش بگیرد تا از فارسی کتابی را مثلاً به ترکی ترجمه و منتشر کند. اگر این اتفاق نیفتد در همان گامهای نخست خسته میشود و ادامه نمیدهد. اگر میخواهیم آثار ایرانی در ترکیه شناخته شود و مردم ترکیه با نویسندگان ایرانی آشنا شوند، باید حداقل در ترجمه و چاپ نخست کتابها همراهی و کمک دولت را داشته باشیم. طرح گرنت یا نهضت ترجمه باید در این خصوص کمک کنند.
آیا نویسندگان ایرانی در ترکیه شناخته شده هستند؟
در ترکیه بیشتر نویسندگان پیش از انقلاب را میشناسند. آثار صادق هدایت و فروغ فرخزاد در آنجا شناخته شدهاست، اما آثار نویسندگان توانای پس از انقلاب به دلیل اینکه تبلیغی انجام نشده، ناشناخته باقی ماندهاست.
بخش خصوصی در ایران میتواند برای نویسندگان ایرانی در ترکیه بازاریابی کند و آثارشان را به مردم ترکیه معرفی کند؟
امکانش هست، ما کتاب «ماهی سرخ کوچولو» را بدون حمایت گرنت در ترکیه با تیراژ ۱۵ هزار نسخه در چاپ اول، منتشر کردیم. آن کتاب توانست از وزارت آموزش و پرورش ترکیه کد آموزشی بگیرد و به مدارس آن کشور راه پیدا کند و سپس به جمهوری آذربایجان و گرجستان برود. ولی این به معنای شناساندن نویسندگان ایرانی نیست. باید دولت زمینه فعالیت آژانسهای ادبی را در نمایشگاههای خارجی فراهم کند تا آنها بتوانند با ناشران دیگر کشورها برای همکاری مذاکره کنند.
این اتفاق در نمایشگاه کتاب تهران رخ نمیدهد؟
ایراد بخش بینالملل نمایشگاه کتاب تهران این است که همیشه همان تعداد خاص از ناشران خارجی در آن حضور دارند. مثلاً از ترکیه همیشه انتشارات «کالندر» میآید. در حالی که نیاز است که خانه کتاب لیست ناشران خارجی حاضر در نمایشگاه را به روز رسانی کند. میشود در کنار «کالندر» دو ناشر پرکار دیگر را از ترکیه بیاوریم تا بتوانیم با آنها مذاکره کنیم. این مشکل در دیگر کشورهای حاضر در نمایشگاه کتاب هم دیده میشود. همیشه همان همیشگیها در نمایشگاه حضور دارند.
به غیر از ترکیه، در کشورهای آسیای میانه نیز همکاری دارید، در آن کشورها چقدر با ادبیات امروز ایران آشنایی وجود دارد؟
من به تاشکند رفتم و در آنجا هیچ کتاب ادبی از ایران وجود نداشت، البته کتابهای دینی که از ایران میآید در آنجا با استقبال خوبی روبهرو میشود، اما آثار ادبی ترجمه نمیشوند.
به عنوان فعال بخش خصوصی، چه مسیری را برای معرفی آثار نویسندگان ایرانی در کشورهای منطقه پیشنهاد میکنید؟
مهمترین ابزار این کار تبلیغات است. باید آژانسهای ادبی در دیگر کشورها فعال شوند و بروشورهای کتابهای ایرانی را با خود به دیگر کشورها ببرند. حضور در نمایشگاههای کتاب میتواند زمینه معرفی کتاب نویسندگان ایرانی را به ناشران دیگر کشورها فراهم کند. همان طور که گفتم در ابتدا نیز باید از آن ناشران در چاپ آثار ادبی ایرانی حمایت کرد. حداقل میتوان ترجمه اثر را در اختیارشان گذاشت و در زمینه نشر به آنها کمک کرد تا در چاپهای نخست رغبت این کار را داشته باشند.