دکتر محمد اخگری، معاون بینالملل انتشارات مؤسسه پژوهشی انقلاب اسلامی که در رابطه با انجام کارهای ترجمه و انتشار کتاب «خون دلی که لعل شد» به زبانهای انگلیسی، عربی، اسپانیولی و ترکی فعالیت زیادی در کشورهای هدف و مقصد داشته با بیان این مطلب به «جوان» میگوید: صرف ترجمه تحتاللفظی یک کتاب و انتشار آن در یک کشور دیگر نمیتواند به خودی خود موفقیتی محسوب شود، بلکه بحث ترجمه کتاب مجموعهای از عوامل متنوع و مختلف است مثل پژوهش در مورد فرهنگ و ادبیات کشور مقصد و اقدامات جنبی مانند نیازسنجی مخاطب و ایجاد فضای رسانهای و پیوستهای فرهنگی دیگر اثرگذاری زیادی دارد و باید ترجمه و انتشار یک اثر را به مثابه یک رویداد ببینیم.
ارتباط با جامعه هدف پیشنیاز ترجمه اثر
این پژوهشگر، مترجم و نویسنده کشورمان در ادامه میافزاید: یکی از قالبهای مورد پسند در سطح دنیا که مردم و نخبگان سراسر دنیا به آن اقبال دارند، بحث خاطرهنگاری رهبران دنیاست و علت آن هم جذابیتی است که این گونه نوشتاری دارد به همین علت ترجمه چنین کتابهایی برای مترجمان و انتشاراتیها جذابیت بیشتری دارد. برای ترجمه یک اثر قبل از هر چیزی لازم است با دنیای مخاطبان آن اثر و جامعه هدف آن ارتباط برقرار شود که تحقق این مهم مستلزم انجام کارهای پژوهشی فرهنگی است. در این حوزه حتی نوع انتخاب گرافیک و طراحی جلد اثر در کنار صفحه آرایی آن حائز اهمیت است و باید با منطقه مخاطب هدف همگونی داشتهباشد تا برای آنها ایجاد جذابیت کند و در نهایت منجر به همراهی آنها گردد.
معاون اسبق برونمرزی صدا و سیما در ادامه میافزاید: به عنوان مثال در رابطه با انتشار ترجمه اسپانیولی کتاب «خون دلی که لعل شد» در امریکای جنوبی و کشور ونزوئلا که تحت عنوان «سلول شماره ۱۴» صورت گرفت با توجه به اینکه در آنجا سالها بحث تفکرات و اتفاقات انقلاب بولیواری وجود داشته و افرادی مانند سیمون بولیوار سالها علیه استعمار اسپانیا مبارزه کردند، باعث شد که از این کتاب استقبال بسیار خوب و قابلتوجهی صورت بگیرد. چه اینکه تجارب آنها و رهبران انقلابیشان در کنار تجربه مبارزان انقلابی کشورمان از جمله مقام معظم رهبری یک همگرایی و همسویی کلی در مبارزه با استکبار و استعمار دارد که برای آنها و فرهنگشان امری محبوب و قابلتحسین به حساب میآید. در واقع این همان بخش جانبی و مهمی است که باید در مورد جامعه مخاطب اثری که میخواهیم ترجمه کنیم باید در قالب پژوهش و بررسی فرهنگ و سلیقه مخاطبان ملاکنظر قرار بگیرد تا زمینههای موفقیت یک اثر ترجمه شده را بیش از پیش فراهم کند.
تئوری ترجمه فرهنگمحور
معاون بینالملل انتشارات مؤسسه پژوهشی انقلاب اسلامی خاطر نشان میکند: در رابطه با این اثر به عنوان یک نمونه موفق در حوزه ترجمه ما حتی روی گرافیک و رنگ جلد و نام آن سعی کردیم فرهنگ و سلیقه مخاطب امریکای لاتین را ملاک نظر قرار بدهیم و مبتنی بر پژوهش و سلیقهسنجی که صورت گرفتهبود، از رنگ قرمز و عکس دوران زندانی بودن مقام معظم رهبری در زندان ساواک برای جلد آن به نحوی استفاده کنیم که به نوعی برای مخاطب تداعیکننده فضای یک زندان باشد و در کنار اسم آن (زندان شماره ۱۴) ذهن مخاطب را نسبت به محتوای آن راهنمایی کند. این گونه ابتکارات کتاب را جذاب و زیبا میکند.
اخگر با تأکید بر اینکه صرف ترجمه کلمه به کلمه یک کتاب کافی نخواهدبود، اظهار میدارد: ما در بحث تئوریهای ترجمه یک تئوری به اسم ترجمه فرهنگمحور داریم. گاهی اوقات واحد ترجمه یک کلمه است، گاهی یک جمله، یک پاراگراف یا یک صفحه است، اما گاهی اوقات واحد ترجمه به معنای یک فرهنگ است. این بدان معنی است که وقتی ما میخواهیم یک واژهای را به دنیای مقابل منتقل کنیم باید یک فرهنگی را منتقل بکنیم، آن هم به گونهای که مخاطب آن را بفهمد و دریافت کند. اول باید متن را متناسب با منطقه مخاطب بازتولید کنیم و ترجمه صرف کلمه به کلمه مخصوصاً با توجه به اینکه ادبیات فرهنگی کشورهای مختلف با هم فرق میکنند، متفاوت است. در بحث ترجمه ما نهتنها به ترجمه تحتاللفظی کلمات و جملات باید اکتفا نکنیم، بلکه باید یک پایش فرهنگی و ذائقهسنجی در بین مخاطبان جامعه هدف و همچنین نوع ادبیات رایج و قابلفهم آن جامعه صورت بگیرد تا همه اینها در کنار هم به موفقیت یک اثر ترجمهشده منجر شود.
روزنامهنگاری بینا فرهنگی
این پژوهشگر، مترجم و نویسنده کشورمان ادامه میدهد: مخاطب باید یک اثر ترجمهشده را درک و فهم و با آن ارتباط برقرار کند. ما یک مفهومی در علم ژورنالیسم تحت عنوان «ژورنالیسم بینافرهنگی» داریم که ترجمه نقش مهمی در آن دارد، ولی این ترجمه باید درست انجام گرفته باشد. مثلاً وقتی ما در زبان و آثار فارسی به واژه لاله اشاره میکنیم یا در شعری میگوییم «از خون جوانان وطن لاله دمیده» یا «در زمین کربلا بارید و رفت/ لاله در ویرانهها کاوید و رفت» این واژه «لاله» اگر در ترجمه صرفاً به عنوان یک گل برگردان و ترجمه شود چه اثری بر مخاطب میگذارد؟! حالا اگر برای تبیین آن در ترجمه نماد خون شهید بودن یا فرآیند حادثه کربلا را در نظر بگیریم، قطعاً باید از واژه لاله عبور کنیم و به نمادی از شهادت، ایثار و از جان گذشتگی برسانیم، به همین علت نمیشود صرفاً واژه لاله را از فارسی به زبانهای دیگر ترجمه و برگردان کنیم، چون برای مخاطب نامفهوم خواهد بود. آن چیزی که اینجا مهم است، اینکه اولاً مترجم باید فرهنگ خودش را به خوبی بشناسد، ثانیاً فرهنگ کشور و مخاطب هدف را هم بشناسد. به همین خاطر است که در بحث متناسبسازی باید افرادی از همان جامعه ترجمه صورت گرفته را بخوانند و وقتی که از آنها در مورد واژهها و مفاهیم پرسش میکنیم، مفهوم و برداشتی نزدیک به همان مفهوم اولیه برایشان ایجاد شدهباشد. بنابراین ترجمه صرف برگردان یک کلمه یا جمله از زبان فارسی به دیگر زبانها نیست، بلکه لازمه توفیق آن مراعات همه این وجوه در کنار یکدیگر است.