این روزها وقتی به برخی افراد بهخصوص «سوپرانقلابیها»ی سابق اعتراض میکنیم که چطور از آن مواضع شداد و غلاظ سابق به این مواضع شداد و غلاظ جدید رسیدهاید، از سوی خودشان یا طرفدارانشان میشنویم که «تغییر نشانه هوشمندی و تعقل است»، «انسانی که تغییر نکند مردابی بیش نیست» و امثال این مضامین.
آیا واقعاً همینطور است؟ و هر تغییر و تحولی مثبت و ارزشمند و هر اصرار بر عقیده و ثباتی، منفی و مذموم است؟
آنچه هم آموزههای دینی و هم دستاوردهای عقلی میگویند این است که نه هر تغییر و تجدیدنظری الزاماً مثبت و نه هر ثباتی در اندیشه و عمل، منفی است. در حقیقت این مسیر تحول و نقطه ثبات است که ارزشمندی یا مذموم بودن آن را معین میکند و پیشاپیش حکم ثابت و کلی دادن برای هر کدام، خلاف عقل و بینش سالم است. در روایات معصومین علیهمالسلام هم داریم که هر کس دو روزش مساوی هم باشد، مغبون است.
کلاً «اصلاح» به معنی تلاش برای تغییر وضع موجود از بد به خوب یا از خوب به خوبتر و بهتر است. اما اگر قرار باشد تغییر از ایمان و عمل صالح به گناه و طاغوت و مثلاً رشوه و فساد و بیبندوباری و شرابنوشی و حرامخواری و در یک کلام «ارتجاع» باشد، نه تنها هیچ ارزشی ندارد که بارها و بارها در آیات قرآن بهشدت از آن نهی و با تعابیر تندی، چون «بیعقلی» و «بیشعوری» یاد شده است.
از آنطرف «ثبات» و «استقامت» در راه حق و جبهه حق نهتنها ممدوح و ارزشمند است که بارها بر آن هم در آیات و روایات و هم در دعاها و زیارات تأکید و توصیه شده و اصلاً راه فلاح و رستگاری همین ثبات و پایداری اعلام شده است.
در زیارت عاشورا این ملاک و معیار به روشنی ارائه و تکرار شده: «إنی سلمٌ لمن سالمکم و حربٌ لمن حاربکم» و از خدا ثبات و پایمردی در این راه و مسیر خواسته شده است: «فأسئل الله... أن یُثبًت لی عندکم قدم صدقٍ فی الدنیا و الآخره» یا «وَ ثَبًت لی قدمَ صدقٍ عندک مع الحسین و اصحاب الحسین»؛ یعنی نه تنها در دنیا که در آخرت هم بر راه امام حسین و نیز راه یاران امام حسین «ثابتقدم» بمانم و متزلزل نشوم و پشیمان نشوم و به تجدید نظر از این راه مبتلا نشوم.
در ماجرای کربلا «حر» تصمیم گرفت و از گذشته پرخطای خود به دامان سیدالشهدا علیهالسلام برگشت و در ماجرای سالها قبل میثمتمار و ابوذر غفاری با آنکه سختترین سختیها و تضییقات را تحمل کردند، بر مسیر توحیدی نبی اکرم (ص) ثابتقدم و پایدار ماندند و از حق برنگشتند و البته هر سه نفر نام خود را به نیکی و عظمت در تاریخ جاودان ساختند.
در هر حال برخلاف نظر کلی منقول از «جنید بغدادی» باید گفت: نه هر انسان صادقی الزاماً در یک روز به چهل حال درآید و نه هر منافقی چهل سال در یک حال بماند.
در حقیقت انسان سالم باید هم نوزایی و رشد و تکامل و «تغییر» و اصلاح و بالندگی دائمی داشته باشد، اما در مسیر حق، و هم «ثباتقدم» داشته باشد بر اصول و شالودههای مکتبی و عقلی تا لحظه مرگ (یوم الورود).
در دعاهای ماه مبارک رمضان هر روز تکرار کردیم: «اللهم «غیّر» سوء حالنا بحُسن حالک» و در دعاهای همیشگی دیگرمان در روز و شب اصرار میکنیم که: «یا الله! «ثبّت» قلوبنا علی دینک.»
تمام عبادات ما عادت است
به بیعادتی کاش عادت کنیم