این چند روز تمام هوش و حواس ورزش کشور معطوف به فوتبال و آخرین بازیهای لیگ برتر است. (البته غیر از این چند روز هم همینطور بوده است)، اما درست در این روزها دیدن و شنیدن حرفهای یک نوجوان 17 ساله با دو قهرمانی آسیا که تمام هزینههای ورزشش را خانواده تأمین میکند دردآور است. البته این درد را هم فقط مدالآوران و افتخارآفرینانی متوجه میشوند که مثل مهدی هفتچشمه توجهی به آنها نمیشود، والا مسئولان ورزش همچنان تب فوتبال دارند و بس.
یک نگاه کلی و گذرا به ورزش کشورهایی که در المپیک و حتی بازیهای آسیایی موفق عمل میکنند، نشان میدهد تمام سرمایهگذاری آنها روی نوجوانان و جوانان در رشتههای پایه همچون دوومیدانی، شنا و ژیمناستیک است، درست برخلاف ورزش ایران که قهرمان 17 ساله پرتاب چکشش حمایت که نمیشود هیچ، حتی دیده هم نمیشود تا اینگونه صدای اعتراضش بلند شود: «از سال گذشته که مدال طلا کسب کردهام، حمایتی نشده و با اینکه با فدراسیون هم صحبت کردهام، اما خبری از حمایت مسئولان ورزشی نیست.»
ورزشکاری که آینده ورزش ایران با او و امثال اوست. یکی از شاخصههای رشد ورزش در هر کشور توجه به نونهالان و نوجوانان و زمینهسازی برای پیشرفت آنها در رشتههای پایه است. در ورزش جهان این مسئله با توجه به ورزش آموزشگاهها و مدارس پایهگذاری میشود و به ترتیب به ردههای سنی بالاتر میرسد، درست برخلاف ورزش ایران که حتی قهرمانی و افتخارآفرینیهای ورزشکاران نوجوان و جوانی که با سرمایه خود موفقیت کسب کردهاند هم دیده نمیشود. در یک کلام ورزش فوتبالزده ایران و مسئولان عشق فوتبال آن، حتی لقمه آماده را هم قبول نمیکنند. درحالیکه باید روی ورزش آموزشگاهها سرمایهگذاری کنند، نمیکنند و در عوض دست رد به سینه ورزشکارانی میزنند که با هزینه خود پیشرفت کرده و افتخارآفرین شدهاند. این در حالی است که با اندک توجهی همین ورزشکاران میتوانند موفقیتهای بزرگتر و مهمتری را به دست آورند.
ماجرای فوتبالزدگی ورزش ایران ماجرای تازهای نیست. سالهاست که ریلگذاری ورزش روی این مسئله صورت گرفته و ورزش ایران با سرعت قابل توجهی روی این ریل به سمت نابودی در حال حرکت است. بسیاری از مدالآوران و افتخارآفرینان وضعیت خوبی ندارند. بسیاری در جستوجوی شرایط بهتر، حتی به جلای وطن میاندیشند و میخواهند تا دیر نشده حداقل برای دیده شدن به جایی بروند که قدرشان را بدانند و اینگونه برای کمترین توجه و امکانات دستوپا نزنند. داستان تلخی است، داستان این همه بیتوجهی و نادیده گرفتن نوجوانان و جوانانی که در رشتههای ورزشی فعالیت میکنند و موفقیت به دست میآورند، اما هیچگاه آنگونه که باید دیده نمیشوند. ریشههای این اتفاق بد را باید در سوءمدیریت حاکم بر ورزش کشور جستوجو کرد. مدیران فوتبالزدهای که هدفی جز نابودی ورزش ایران ندارند و تا هستند نوجوانانی چون مهدی هفتچشمه باید همچنان حسرت به دل امکانات، توجه و حمایت باقی بمانند.