سرانجام پرسپولیس تاوان داد. تاوان سکوتی که خیلی قبلتر باید شکسته میشد، اما آنقدر ادامهدار شد تا در خرمآباد به فریادی سهمگین تبدیل شد و یقه سرخپوشان را گرفت، چراکه گاه در فوتبال آنچه که گفته نمیشود، اثرگذارتر از آن چیزی است که به زبان میآید.
ماجرای پرسپولیس- بیرانوند، یکی از پرانتقادترین پروندههای این فصل رقابتهای لیگ برتر بود. بیشک، اما تکتک انتقادهای مطرح شده در واقع مطالبهگری جهت شفافسازی و اعمال قانون و عدالت از سوی فدراسیون و کمیته انضباطی بود، پای این ماجرا، اما خیلی زود به سکوها کشیده شد، ولی نه صرفاً بابت اعتراض مسالمتآمیز یا بیان دلخوری هواداران از گلری که با پشت کردن به آنها، راهی تیم حریف شده بود. اعتراضها گستردهتر از حد تصور و عمدتاً فحاشیهایی افسارگسیخته و غیرقابل توجیه بود. البته فوتبال ایران با این رفتارهای ناشایست ناآشنا نیست، اما بیشک سناریویی که سکوها هر بازی برای گلر تراکتور به نمایش میگذاشتند تأسفبارتر از تمامی صحنههای تلخی بود که فوتبال ایران تا پیش از آن به خود دیده بود!
در چنین شرایطی عموماً بازیکنان برای آرام کردن جو حاکم بر ورزشگاه قدم پیش میگذارند و با وساطت خود، هواداران شاکی را به آرامش دعوت میکنند. اقدامی که عمدتاً جواب میدهد، اما در عین ناباوری هرگز چنین اتفاقی رخ نداد و نه بازیکنان برای خاتمه دادن به توهینهایی که خانواده فوتبالیست را هدف قرار داده بود پا پیش گذاشتند و نه باشگاه پرسپولیس و اعضای آن، مرزبندی روشنی با این رفتارهای ناهنجار داشتند! این در حالی بود که انتظار میرفت پرسپولیس به عنوان باشگاهی که عنوان فرهنگی را یدک میکشد به نکوهش این رفتارهای ساختارشکنانه بپردازد، اما در عین ناباوری هیچ صدایی به نشانه اعتراض علیه این ناهنجاری از کسی در پرسپولیس بلند نشد! نه بیانیهای صادر شد و نه بازیکنی به میان هواداران رفت تا بگوید: «نه، این راهش نیست!»
واضح بود در روی یک پاشنه نخواهد چرخید و فضا که مسموم شود، پرسپولیس را هم درگیر خواهد کرد و سرانجام پرسپولیس نتیجه ماهها سکوت ناعادلانه خود را در خرمآباد دید و دریافت تاوان سکوت مقابل اشتباه تا چه اندازه میتواند سخت باشد. بیرانوند ماهها آماج حملات بخشی از سکوها قرار گرفت، آنهم به شکلی ساختارشکنانه که هیچ ارتباطی به مسائل فنی نداشت و احساسی بود. اعتراضهایی که ابتدا متوجه فدراسیون و کمیته انضباطی بود، اما به تدریج تغییر مسیر داد و صرفاً جنبه توهین به یک بازیکن خاص را گرفت، اما پرسپولیس به جای نکوهش این رفتار غیرحرفهای ترجیح داد در تمامی این مدت در سکوت، صرفاً یک تماشاگر باشد؛ سکوت مطلقی که بهای آن را در بازی با خیبر در خرمآباد داد، چراکه وقتی توهین به بازیکن برای سکوها عادی شود، تضمینی برای تثبیت مخاطب توهینها وجود ندارد! در واقع پرسپولیس با بیتفاوتی به توهینهای ساختارشکنانه از روی سکوها به آن مشروعیت بخشید، از آن جهت که سکوت همیشه نشانه نجابت نیست. گاهی شراکت است و شاید پرسپولیس در خرمآباد هزینه همان شراکت پنهان را پرداخت و ماحصل رفتار غیرحرفهای خود را در بازی با خیبر دید. جایی که نفرت و فحاشی، اینبار متوجه خود پرسپولیس شد، آنهم فقط به این دلیل که نتوانست مرز روشنی بین انتقاد، اعتراض و توهینهای ساختارشکنانه برای هوادارانش ترسیم کند. مسئله این نیست که در ماجرای پرسپولیس و بیرانوند حق با کدام سمت و سوی ماجراست. مسئله این است که سکوها تحت هیچ شرایطی حق توهین به بازیکنان و خانواده آنها را ندارند و باشگاهها باید مقابل این ناهنجاری سفت و سخت بایستند، اگر نمیخواهند آنچه امروز گریبان دیگری را گرفته، فردا خود آنها را درگیر کند، چراکه زمین گرد است. سکوها به توهین عادت کردهاند و دیگر نامها هیچ تفاوتی برایشان نخواهد داشت. اما باید دید این داستان برای پرسپولیس و سایر تیمها تجربه میشود یا همچنان تصور میکنند مرگ فقط برای همسایه است!