جوان آنلاین: بریده شدن کیک تولد صدمین سالروز تولد جلالآلاحمد در خانه خودش که با حضور تعداد انگشتشماری از دوستداران ادبیات و اعضای خانه شعر و ادبیات برگزار شد، با انتقادات محمدحسین دانایی، خواهرزاده جلال آلاحمد مواجه شد؛ انتقاداتی که زمینه نقد و بررسی اوضاع فعلی و شرایط خانه موزه جلال و سیمین را فراهم کرد. اداره سلیقهای خانه موزهها و محافظت از مفاخر و شخصیتهای فرهنگی و ادبی کشورمان بدون توجه به اصول حرفهای، باعث خواهد شد سرقت شخصیتهای برجسته کشورمان از سوی دیگر کشورها، روند تندتری به خود بگیرد و آن روز دیگر مجالی برای تأسف و اصلاح نخواهد بود.
خانه موزه جلال و سیمین، خانه شخصی این زوج بوده که به دست جلال آل احمد و هنگامی که همسرش سیمین در حال تحصیل در رشته زیباشناسی دانشگاه استنفورد بوده، ساخته شد. خانه سیمین دانشور و جلال آل احمد را سال ۱۳۹۳ شهرداری تهران خرید و به همت شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران با هدف احیای خانههای مشاهیر و بزرگان و پاسداشت منزلت نویسندگان مرمت و بازسازی شد.
شروع جنجال با کیک تولد جلال
چند روز پیش و پس از انتشار خبر برپایی جشن یکصدمین سال تولد این چهره فرهنگی و ادبی محمدحسین دانایی (خواهر زاده جلال) با اشاره به برگزاری این مراسم با انتشار مطلبی نوشت: «دیروز (چهارشنبه ۱۵ آذر) به مناسبت صدمین سالگرد تولد زندهیاد جلال آلاحمد، نویسنده نامدار معاصر، دو مراسم در دو نهاد فرهنگی تهران برگزار شد؛ یکی در فرهنگسرای اندیشه که در حد استانداردها و امکانات خودمان، خوب و آبرومند بود و میتواند مقبول ارزیابی شود و دیگری در خانه- موزه سیمین و جلال، خانه- موزهای که اگر هیچ کار و وظیفهای نداشتهباشد، دستکم این وظیفه را به طور ذاتی بر عهده دارد که در سال جاری که مصادف با صدمین سالگرد تولد مؤسس و بنیانگذار این خانه است، هم خودش برگزارکننده اصلی چنین مراسمی باشد و هم محور و مرکز برنامهریزی برای برگزاری مراسم مشابه توسط نهادهای دیگر در سراسر کشور و حتی در کشورهای منطقه باشد، اما آنچه در روز گذشته و در مراسم مزبور دیده شد، بدون تردید چیزی نبود، جز یک نشانه بارز از ناتوانی مدیریتی در بهرهبرداری حداقلی از این نهاد فرهنگی، و به تعبیر دیگر، نشانهای از یک سقوط و یک شکست دردناک!»
موزه مفاخر و این همه متولی
اگر چه ممکن است انتقادات دانایی به خاطر خواهرزاده جلال بودن و ذینفع تلقیشدن، با شبهه همراه باشد، ولی واقعیات و اوضاع نابسامان خانه موزه جلال و سیمین چیزی فراتر از این مسئله است. برای بررسی دقیقتر این واکنشها قطعاً اظهارات لیلا زندی به عنوان کارشناس شناختهشده موزه که به عنوان متولی اولیه و اصلی خانه موزه جلال و سیمین را به سرانجام رساند، میتواند محل توجه و مداقه مخاطبان قرار بگیرد.
این کارشناس موزهداری که تا چند سال پیش مسئولیت خانه موزه جلال و سیمین را برعهده داشت در گفتگو با خبرنگار «جوان» درباره نحوه ایجاد و شکلگیری این خانه موزه میگوید: چند سال پیش که کارهای ابتدایی تبدیل خانه جلال و سیمین را به عنوان یک خانه موزه آغاز کردم، برخی مسئولان وقت شهرداری میخواستند آنجا را به خانه ادبیات تبدیل کنند که من مخالفت کردم. دلیل من این بود که میتوانیم در بین خانهها و ساختمانهای متعددی که شهرداری تهران در اختیار دارد، جای دیگری را به عنوان خانه ادبیات در نظر بگیریم، ولی خانه جلال و سیمین ظرفیت بسیار بزرگتری دارد که باید مورد بهرهبرداری فرهنگی قرار بگیرد و نهایتاً این امر محقق شد.
از کسادی بازدیدکنندگان خارجی تا تعطیلی صفحات مجازی
زندی در رابطه با انتقاداتی که محمدحسین دانایی در مورد برنامه یکصدمین سال تولد جلال و برگزاری ضعیف آن مطرح کرد، اظهار میدارد: من بعد از دیدن تصاویر این مراسم متنی انتقادی و مطایبهآمیز را در صفحه شخصیام منتشر کردم و نوشتم که حتی یک بقالی هم وقتی چند سالی از افتتاحش میگذرد، قطعاً تعداد مشتریهایش بیشتر میشود، ولی متأسفانه ظاهراً این مسئله در مورد خانه موزه جلال و سیمین بر عکس است. من خاطرم هست در ایام گذشته وقتی یک مراسمی در آنجا برگزار میشد، حضور جمعیت مشتاق به اندازهای بود که نمیتوانستیم در خانه را ببندیم، البته من میدانم که آقای توسلی (مسئول فعلی خانه موزه) تلاش زیادی برای حفظ و نگهداری این محل داشتهاست، ولی متأسفانه خیلی وقت است که حتی صفحه مجازی خانه جلال بهروزرسانی نشده و به نوعی راکد شدهاست. این در حالی است که بسیاری از سوپرمارکتها هم دیگر صفحه مجازی دارند و از آن استفاده میکنند.
این کارشناس موزهداری خاطر نشان میکند: روزهایی که مسئولیت این خانه موزه را به عهده داشتم، حتی گروههای بازدیدکنندهای از اروپا و کشور آلمان برای بازدید میآمدند و کار تا جایی پیش رفت که ما به فکر دو یا چندزبانه کردن خانه موزه جلال بودیم تا بازدیدکنندگان خارجی اطلاعات را بهتر در اختیار داشتهباشند. حتی یادم هست که یک کتابفروشی کوچک از آثار جلال ایجاد کردهبودیم و هر بازدیدکنندهای که میآمد، یک یا دو جلد کتاب هم خریداری میکرد.
زندی در مورد نحوه اداره مطلوب خانه موزهها تأکید میکند: ما در بحث موزهداری یک مسئولیتی به اسم امین اموال داریم که الان مشخص نیست امین اموال خانه موزه جلال چه کسی است؟! گنجینهدار یا همان امین اموال هم پست مشخصی دارد و هم مسئولیتهای روشنی که اموال هر موزهای با اخذ رسید و امضا تحویل آن فرد میشود. اصلاً نمیدانم که خانه موزه جلال چارت موزهای پیدا کردهاست یا نه؟ ولی با توجه به اینکه اشیای کوچکی در این خانه موزه وجود دارد، به نظر میرسد که حضور و معرفی چنین شخصی لازم و ضروری است. البته خوشبختانه هنوز اتفاق ناخوشایند و بدی در مورد خانه جلال پیش نیامده، ضمن اینکه آقای توسلی فرد دلسوزی هستند، البته همه میدانند که بخشی از کار موزهداری به خلاقیت مسئول موزه برمیگردد، ولی این اقدام فرد متخصص خودش را طلب میکند.
کارشناس مسئول موزه امام علی (ع) تهران میافزاید: شهرداری خانه موزههای زیادی را در تهران اداره میکند، اما یکی از مشکلاتی که در این زمینه وجود دارد، تغییر مدیران و مسئولان این نهاد است که این تغییرات و جابهجاییها باعث آیند و روند افراد تازهای میشود که ممکن است هر کدام رویکردی را ملاک عمل داشتهباشند. طی سالهای اخیر مدام به تعداد موزههای ما افزوده میشود، ولی رفتار حرفهای با موزهها نداریم و گاهی دارای سطوح پایین استاندارد هستند. متأسفانه این تعدد موزهها در بخشهای مختلف به خاطر داشتن متولیهای مختلف باعث نبود یک وحدت رویه در بحث موزهداری است و، چون هر کدام از آنها با صلاحدید و نظر آن سازمان یا دستگاهی که صاحب موزه است، اداره میشوند امروز شاهد یک اوضاع عجیب و غریب هستیم.
نقش وزارت میراث فرهنگی؟
زندی با اشاره به وجود اداره کل موزههای وزارت میراث فرهنگی و گردشگری میافزاید: از نظر حرفهای کار درست این است که همه موزهها از موزههای خصوصی تا موزه دستگاهها و نهادهای دولتی و حاکمیتی، باید تحت اشراف و آییننامه حرفهای این اداره کل مدیریت شوند، البته به این شرط که آییننامههای اداره کل موزههای وزارت میراث و گردشگری قدرت و قابلیت اجرایی داشتهباشند. الان شهرداری معادل میراث فرهنگی در تهران موزه دارد که تعداد آنها قریب به ۴۰ موزه است و اتفاقاً بیشترین خانه موزهها در اختیار و تحت مدیریت شهرداری هستند.
وی در ادامه خاطر نشان میکند: من سابقه حضور چند سالهای هم در میراث فرهنگی داشتم و میدانم که در آنجا یک بحثهایی مثل امین اموال و گنجینهدار موضوعات پذیرفتهشدهای است، ولی در جاهای دیگر چنین نیست؛ مثلاً یکی از مشکلاتی که من خودم با آن برخورد داشتم، مربوط به برچسب اموال زدن به آثار خانه موزه است. من وقتی که در خانه موزه جلال بودم، به یکی از این دوستان گفتم نمیشود آن برچسب اموالی که شما به میز و صندلی میزنید، همان را هم به کتاب جلال آل احمد که اتفاقاً اولین نسخه چاپی آن هم هست و جلال حاشیهنویسیهایی بر آنها انجام داده، الصاق کنید! بلکه روش خاص خودش را دارد.
به گفته این کارشناس موزه، واقعیت این است که موزهداری مثل هر کار حرفهای دیگری یکسری آداب و دستورالعملهای مختص به خودش را میطلبد و نمیشود با رویکرد اداره پارک و فضای سبز، خانه موزه را اداره یا تعمیر و نگهداری کرد. اینکه سالها وقت و پول بیتالمال صرف تعمیر و مرمت خانه موزه جلال و سیمین شود، ولی در حفظ و حراست از آن با تفسیرهای شخصی برخورد کنیم، قطعاً از بین رفتن چنین فضاهای فرهنگی را سرعت دادهایم و به نظر میرسد که اداره کل موزههای وزارت میراث فرهنگی و گردشگری باید با تدوین آییننامههای حرفهای و تقویت آنها با قدرت اجرایی بخشی به این اوضاع بلبشو خاتمه بدهد. در روزگاری که بسیاری از کشورها مشغول سرقت مفاخر ادبی و فرهنگی کشورمان هستند و یک روز ابو علیسینا از سوی ترکیه با جعل و دروغ حکیم ترک خواندهمیشود و روزی دیگر کشور اسپانیا مدعی آن میشود، قطعاً با این شیوه مواجهه با مفاخر ادبی و فرهنگی کشورمان باید منتظر باشیم که در آیندهای نهچندان دور برای اثبات ایرانی بودن امثال جلال آل احمد به یونسکو شکایت ببریم یا در رسانهها مشغول پاسخگویی به شبهات عجیب و غریب باشیم.