جوان آنلاین: شاید روزی که زنوزی به جذب ستارههای لیگ و افراد تأثیرگذار در کسب عنوان قهرمانی کمر بست، کمتر کسی قهرمانی زودهنگام تراکتور را باور میکرد. این نخستین بار نبود که سرخپوشان تبریزی با هدف کسب عنوان قهرمانی ریختو پاش میکردند. آنها پیشتر نیز بارها اقدام به جذب نامهای بزرگ کرده بودند. از بنگر، محسن فروزان، نصرتی، عالیشاه و مسعود شجاعی گرفته تا اشکان دژاگه، اما جذب ستارههای وقت فوتبال ایران هم نتوانست باعث لمس جام از سوی سرخپوشان تبریزی شود.
تلاشهایی که نتیجه نداشت
تراکتور در لیگ یازدهم (۱۳۹۱-۱۳۹۰) رقابت تنگاتنگی با سپاهان و استقلال برای کسب عنوان قهرمانی داشت، اما دست آخر با ۶۶ امتیاز (یک امتیاز کمتر از زردپوشان اصفهانی) سومین قهرمانی پیدرپی حریف زردپوش را به تماشا نشست و به واسطه تفاضل گلبهتر نسبت به استقلال، نایب قهرمان شد. در لیگ دوازدهم (۱۳۹۲-۱۳۹۱) نیز رقابت بین استقلال، تراکتور و سپاهان بود که سرخپوشان تبریزی برای دومین سال پیاپی به نایب قهرمانی رضایت دادند، اما این بار به واسطه فاصله دو امتیازی با استقلال صدرنشین، ولی شکست استقلال در بازی آخر به داماش، حسرتی عمیق به دل تراکتور گذاشت چراکه این تیم اگر دو هفته قبل برابر فولاد به مساوی رضایت نداده بود یا نتیجه بازی با سپاهان را واگذار نکرده بود، میتوانست با استفاده از شکست آبیپوشان پایتخت در گام پایانی عنوان قهرمانی را از آن خود کند، اما برای دومین سال پیاپی دستش به جام نرسید. سال بعد (لیگ سیزدهم) تراکتور نتوانست در میان مدعیان قهرمانی جای گیرد و درحالی فصل را به پایان برد که با کسب ۴۵ امتیاز در رده ششم قرار گرفته بود، آن هم با فاصله هشت امتیازی از استقلال (تیم پنجم جدول)، ولی تراکتور از این دورخیز برای شروعی متفاوت در لیگ چهاردهم استفاده کرد و باز هم در بین مدعیان قهرمانی قرار گرفت، اما این بار در رقابت با سپاهان و نفت تهران. قهرمانی در این فصل به روز آخر کشید. تراکتور با ۵۷ امتیاز صدرنشین بود، نفت تهران با امتیاز مشابه و تفاضل گل کمتر در رده دوم قرار داشت و سپاهان با ۵۶ امتیاز سوم بود، اما برخلاف سپاهان که در مصاف با سایپا پیروز میدان شد، بازی هیجانانگیز تراکتور و نفتتهران به تساوی انجامید تا سپاهان جام را از دست رقبای تبریزی و تهرانی درآورد و در اصفهان بالای سر ببرد، آن هم در شرایطی که تراکتور اگر چه در بازی پایانی لیگ خیلی زود (دقیقه ۶) دروازهاش باز شد، اما از دقیقه ۳۷ تا ۶۱ سه مرتبه دروازه نفت را باز کرد تا به قهرمانی مطمئن شود، اما بعد از اخراج آندرانیک تیموریان ورق به سود نفت برگشت و حریف تهرانی گلهای خورده را جبران کرد تا به واسطه تساوی ۳، ۳- بازی، یک بار دیگر حسرت قهرمانی به دل تراکتور و هوادارانی که یادگار امام را پر کرده بودند، بماند. بعد از آن تراکتور به جز سال ۱۳۹۶، ۱۳۹۷- (لیگ هفدهم) و ۱۴۰۰، ۱۴۰۱- (لیگ بیستویکم) همواره جایگاهش را بین ردههای سوم تا پنجم جدول ردهبندی حفظ کرد تا سرانجام در لیگ بیست و چهارم بعد از ۵۵ سال با کسب نخستین قهرمانی، رؤیای هوادارانش را محقق کند، آن هم با آمار خیرهکنندهای، چون در اختیار داشتن بهترین خط حمله با ۵۱ گل زده و بهترین خط دفاع لیگ با ۱۵ گل خورده و البته دستکش طلایی که به زودی بابت ۱۶ کلین شیت تا قبل از پایان لیگ به بیرانوند برسد.
رؤیایی که دیر محقق شد
این بار، اما تراکتور قصد کوتاه آمدن نداشت. جذب یک مربی کاربلد، درو کردن بازیکنان مطرح لیگ، یک برنامه منسجم، مهار و مدیریت حواشی و مهمتر از همه استفاده از ظرفیت تماشاگرانی که علاوه بر بازیهای خانگی، در بازیهای خارج از خانه نیز حمایت همهجانبهای از تیم خود داشتند، شرایطی را فراهم کرد که تراکتور بعد از ۵۵ سال به آرزوی دیرینه خود رسیده و به عنوان قهرمانی لیگ دست یابد، آن هم در شرایطی که هنوز دو هفته تا پایان لیگ باقی مانده بود!
تنها در خانه
قزوینیها تصورش را هم نمیکردند وقتی به ورزشگاه سردار آزادگان میرسند، با سکوهای پر و مملو از تماشاگران تراکتور مواجه میشوند. این بیشک نخستین باری بود که شمس آذر در خانه تنها میماند و گوش تا گوش ورزشگاه را تماشاگران میهمان پرکرده بودند؛ هواداران پرشوری که آمده بودند برای جشن قهرمانی و حاضر نبودند این لحظه رؤیایی و تاریخی را از دست بدهند و همین تفکر باعث شد قزوینیها راه آمده را بازگردند و شمسآذر را مقابل تراکتوری که آمده بود برای جشن گرفتن قهرمانی، تنها بگذارند؛ محقق کردن رؤیایی که چند نسل چشمانتظارش بودند، اما داستان تنها به قزوین خلاصه نمیشد. تبریز سرختر از قزوین بود. خیابانهای شهر را مردمی پر کرده بود که گویی قصد خانه رفتن نداشتند و میخواستند تا خود صبح شادیهایشان را با یکدیگر تقسیم کنند و کار به جایی رسید که از قزوین خبر رسید تیم برنمیگردد و هواداران دست از قرق خیابانها بردارند و راهی خانههایشان شوند تا روزی که قرار است این قهرمانی تاریخی جشن گرفته شود.
مسیر موفقیت
نقطه آغاز قهرمانی تاریخی تراکتور، مردادماه سال گذشته بود، درست زمانی که نناد نیکولیچ با امضای قراردادی به عنوان مدیر آکادمی تراکتور انتخاب شد تا مسیری برای شکلگیری کادری تمام کروات باز شود، البته دست گذاشتن روی مربیان خارجی داستان تازهای در تراکتور نبود؛ تیمی که عادت داشت به تغییر مکرر سرمربی حتی در طول یک سال و انتخابهای عجیبی، چون جان توشاک! به همین دلیل کمتر کسی تصورش را میکرد اسکوچیچ برف تبریز را ببیند، اما این تو بمیری از آن تو بمیریها نبود. تراکتور بعد از جذب سرمربی، دنبال رفع و رجوع کردن نقطهضعفها و تقویت نقاط قوت خود افتاد. این بار، اما قرار نبود بازیکنان بیکیفیت و تاریخ مصرف گذشته داخلی و خارجی بلیت تبریز بگیرند و هم انتخابهای داخلی جواب داد و هم خارجیها، به طوری که دوماگوی دروژدک و تومیسلا اشترکالی روی هم ۱۵ گل برای تراکتور به ثمر رساندند و ایگور پوستنسکی علاوه بر گلزنی، یکی از رهبران خط هافبک تراکتور بود و در واقع هر دو بازیکن خارجی تراکتور، نقش مؤثری در کسب عنوان قهرمانی ایفا کردند.
تراکتور این فصل چیزی داشت که در دیگر فصلها نداشت و آن ثبات بود و مدیریت بموقع و اصولی حواشی، البته عملکرد موفق در فصل نقلو انتقالات هم یکی از اهرمهای قهرمانی بود، اما کافی بود این تیم در مدیریت حاشیهها اندکی ناتوان عمل کند تا داستان همان نقلو انتقالات موفق خرخرهاش را بگیرد و بار دیگر حسرت قهرمانی را تمدید کند. در کنار این مورد حائز اهمیت، داشتن تاکتیک تیمی باعث شد تراکتور به عنوان یکی از فنیترین تیمهای این فصل ظاهر شود، به طوری که هم در خط دفاع بهترین بود و هم خط حمله و همین نکته فنی بسیار مهم باعث شد تا جدیترین رقبای تراکتور هم نتوانند خللی در قهرمانی این تیم ایجاد کنند، حتی تیم متمول صنعتی که همه جوره هزینه کرده بود، اما یک تفاوت اساسی باعث شد در نبرد پایاپای تراکتور و سپاهان، کفه ترازو به سمت تبریزیها سنگینی کند و آن، مدیریت و جمع کردن بموقع حواشی بود، آن هم در شرایطی که تراکتور به راستی امسال یکی از پرحاشیهترین تیمهای لیگ بود، اما اجازه نداد این حاشیهها خللی در محقق کردن رؤیای قهرمانی ایجاد کند و سرانجام در قزوین تاریخساز شد؛ تاریخی که بیشک هرگز از خاطر مردم تبریز و طرفداران تراکتور پاک نخواهد شد چراکه سالها برای رسیدن به آن فریاد حمایت سردادند و دست آخر نیز نتیجه حمایتهای پرشور خود را به بهترین شکل ممکن گرفتند، با جام قهرمانی که سپاهان هم برای آن دندان تیز کرده بود، اما راهی تبریز شد و این پاداش صبوریهای هواداران این تیم بود؛ هوادارانی که در این فصل هم هرگز دست از حمایت تیم خود برنداشتند، حتی زمانهایی که تراکتور برای مدتی از مسیر اصلی منحرف و نتایجش با فراز و نشیب همراه شد.
چهرهها
تغییر نگاه مدیریتی
فوتبال حرفهای نیازمند مدیریتی حرفهای است تا در این صنعت پولساز به موفقیت برسید. باشگاههای مطرح جهان با همین شیوه در مسیر درست قدم برمیدارند و علاوهبر درخشش در مسابقات مختلف، درآمدی نجومی به جیب میزنند. در فوتبال ایران البته خبری از درآمدزایی و پولسازی نیست. همین که باشگاهها از سوی افراد کاربلد اداره شوند و ضرر روی دست باشگاه نگذارند همه راضی و خوشحالند. در فصلی که بسیاری از مدیران باشگاهها برای پنهان کردن ضعفها و شکستهایشان آسمان و ریسمان بافتند و با مصاحبههای تند خود فرار روبه جلو کردند، مدیرعامل تراکتور رویه دیگری را در پیش گرفت و با عبور از تصمیمات و رفتارهای احساسی، تمام تلاشش را کرد تا آرزوی دیرینه هواداران این تیم به واقعیت تبدیل شود. از وقتی تراکتور به لیگبرتر بازگشت، برخی تفکرات و تأکید بیش از حد روی بومیگرایی و همچنین تصمیمات غیرمنطقی، روی عملکرد تیم تأثیر منفی میگذاشت و در پایان فصل نتیجهای که هواداران انتظارش را داشتند محقق نمیشد. از وقتی محمدرضا زنوزی مالکیت باشگاه ریشهدار تراکتور را به دست گرفت، قرمزها هم به جمع تیمهای متمول لیگ اضافه شدند، با این تفاوت که خبری از دیدگاه حرفهای و فوتبالی نبود و خریدها و ریختوپاشها صرفاً برای جا نماندن از تیمهای پرطرفدار و شاید هم کسب شهرت انجام میشد. طی سالهای اخیر مربیان خارجی زیادی به تراکتور آمدند، اما هیچکدام از آنها کارایی لازم را نداشتند و زودتر از حد انتظار اخراج میشدند. این بار، اما زنوزی از اشتباهات گذشته درس گرفت و به جای آنکه ثروت زیادش را الکی حیفومیل کند، حساب شده پیش رفت و بازیکنان و مربیانی را به خدمت گرفت که به عملکردشان و تأثیرشان در موفقیت تیم اطمینان داشت. او دیگر سراغ گزینههایی، چون ساغلام، بردیف و لیکنز نرفت بلکه دراگان اسکوچیچ را نشان کرد، چون میدانست این مرد کروات میتواند بیحاشیه کارش را پیش ببرد و عملکردش در تیمملی هم که مشخص بود. در حقیقت انتخاب اسکوچیچ بیشترین تأثیر را در موفقیت تراکتور داشت. انتخاب بازیکنان به دردبخور و کارآمد هم در دستور کار مالک باشگاه قرار داشت و در شرایطی که دیگر تیمهای مدعی مشغول جاروجنجال بودند، زنوزی به روش خودش و البته پیشنهادهای نجومی توانست سه چهره شناخته شده لیگ را به تبریز بیاورد؛ علیرضا بیرانوند و ترابی مهمترین آنها بودند. این انتقالها سروصدای زیادی به پا کرد و جنجالهای زیادی را به همراه داشت، با اینحال زنوزی برای مدیریت این جنجالها روشهای خاص خودش را دارد و با همان راهکارها اجازه نداد بحث شکایت پرسپولیس از بیرانوند عملکرد تیم را تحتتأثیر قرار دهد. سپردن مدیرعاملی باشگاه به سعید مظفریزاده نیز تصمیم خوبی بود؛ داور سابق مدیرعامل باشگاه پرطرفداری شد که هوادارانش جز قهرمانی به عنوان دیگری راضی نمیشدند. مظفریزاده و زنوزی اگرچه در پاسخگویی به ادعاها و حاشیهسازی رقبا بیکار نمینشستند ولی با شدت و خشم کمتر مقابل باشگاههای دیگر ایستادند و از حق تراکتور کوتاه نیامدند. حالا تراکتور نماینده اول ایران در لیگنخبگان خواهد بود و همه منتظرند ببینند تیم تبریزی برای آسیا چه برنامهای دارد. اگر قرار باشد همانند سرخابیهای پایتخت و سپاهان، فقط در باد قهرمانی بخوابند و نهایت آرزویشان فتح لیگ ایران باشد، قطعاً خیلی زود باید حذفشان از لیگ نخبگان را بپذیرند ولی اگر تراکتور با اسکوچیچ و ترکیب برندهاش با همین دستفرمان ادامه دهند و تیم تقویت شود، میتوان در آسیا هم به تراکتور امیدوار بود.
حرفهایترین مربی فصل
نفر اول نیمکت تیم قهرمان این فصل لیگبرتر همان مربیای است که فدراسیون فوتبال و به تبعیت از نظر برخی ملیپوشان، تصمیم گرفت او را از سرمربیگری تیمملی عزل کند تا باز هم در جامجهانی سکان به دست کارلوس کیروش بیفتد. نتیجه این تصمیم غیرحرفهای را در بازیهای قطر دیدیم، اما باشگاه تراکتور با بررسیهای لازم به این نتیجه رسید که دراگان اسکوچیچ بهترین گزینه برای تحقق رؤیای قهرمانی این تیم است. مرد کروات اگرچه دو سال از فوتبال ما دور بود و پیش از این دست رد به سینه تیمهای پایتخت زده بود، به پیشنهاد تراکتور نه نگفت تا پرقدرتتر از گذشته و برای آنکه تواناییهایش را به رخ بکشد وارد گود شود. تراکتور اوایل تیرماه تصمیمش را گرفت و قرارداد کادرفنی را ثبت کرد تا هیچ گمانهزنی و شایعهای مطرح نشود. دراگان ۵۶ ساله درحالی در تبریز کارش را شروع کرد که تجربه سرمربیگری تیمملی ایران، تیمملی جوانان کرواسی، فولاد، صنعتنفت و ملوان را در کارنامه داشت. شناخت کافی از فوتبال باشگاهی ایران نقطه عطف او در موفقیتش در لیگ بیستوچهارم محسوب میشود. اسکوچیچ در مدت زمانی که سکاندار تیم کشورمان بود تنها دو شکست داشت و عملکرد تراکتور در این فصل ثابت کرد او کلاً از باخت خوشش نمیآید. سرمربی کروات جوری تیمش را میچیند و ترکیبی را راهی میدان میکند که با حداقل اشتباه، حداقل دریافت گل و حداقل امتیاز از دست داده، زمین را ترک کنند. به رغم حواشی موجود سرمربی خارجی هر کاری کرد تا نه خودش اسیر حاشیه شود نه بازیکنانش. او جزو معدود مربیان این فصل لیگبرتر است که در صحبتها و مصاحبههایش از گفتن اظهارنظرهای عجیب، بیادبی و اتهامزنی به رقبا خودداری کرده است، حتی در مواقعی که اشتباهات داوری به اوج میرسید نیز اسکوچیچ برای نشان دادن اعتراض و شکایتش، ادب و شأن خود را زیر سؤال نبرد، در حالی که بسیاری از مربیان لیگبرتری در انتقادهای خود از داوری و حتی تیمهای حریف اهمیتی به رعایت اخلاق و ادب نمیدادند. در نیمفصل دوم تراکتور تنها یکبار شکست خورد و دوبار هم مقابل چادرملو و سپاهان متوقف شد، این یعنی از ۳۹ امتیاز موجود فقط هفت امتیاز را از دست داد و در حقیقت این نتایج درخشان بود که تراکتور را به قهرمانی رساند. هنوز هم کار اسکوچیچ تمام نشده و دو بازی باقی مانده میتواند یک رکورد تاریخی به نام تیم تبریزی به ثبت برساند. در صورت پیروزی قرمزها در این دوبازی رکورد کسب بیشترین امتیاز کسب شده در لیگ شکسته خواهد شد و تراکتور فصل را با ۷۰ امتیاز به پایان خواهد رساند. بعد از مسجل شدن اولین قهرمانی تراکتور، مرد کروات اعتراف کرد برای رسیدن به موفقیت با خیلی مسائل جنگیده و بیشتر خوشحالیاش بابت مردم تبریز و هواداران تراکتور است. پرواضح است اسکوچیچ بعد از اخراج ناباورانهاش از تیمملی، انگیزه زیادی برای بازگشت باشکوه به فوتبال ما داشت و قهرمانی تراکتور او را به هدفش رساند.
«خداداد» ضربهگیر تراکتور
اضافه شدن خداداد عزیزی به نیمکت تراکتور ابتدا تصمیمی عجیب و نادرست به نظر میرسید ولی گذر زمان نشان داد او در بهترین زمان به داد مدعی اصلی قهرمانی رسید و یک تنه بار حاشیه تیم را به دوش کشید. در گذشته یادمان است تیمهایی که کادرفنی پرهیاهو و جنجالی در اختیار داشتند، در مواقع حساس چطور شرایط را به نفع خود تغییر میدادند. معمولاً کمکمربیان و سرپرستان تیم این مسئولیت را برعهده دارند و با داد و بیداد و جاروجنجال، جو بازی و ورزشگاه را به سود خود تغییر میدهند، حتی در مواقعی برخی داوران هم تحتتأثیر قرار میگیرند و اینگونه کار درمیآید. با توجه به روحیات اسکوچیچ و رفتارهایش کنار زمین و همچنین جواب دادن چنین حربهای در لیگبرتر کشورمان، جای خالی چنین آدمی در نیمکت تراکتور احساس میشد. باخت به پرسپولیس در هفته هفدهم، زنوزی را به این فکر انداخت تا هرچه زودتر فکری به حال این موضوع کند. خداداد از بهمنماه بهعنوان مدیر تیم انتخاب شد و روی نیمکت نشست. غزال تیزپای آسیا آن روی خودش را کنار زمین نشان میداد و یکتنه کنار زمین جنجال به راه میانداخت. انتقاد از تصمیمات داوری، گلایه از نیمکت تیمهای حریف و واکنش به شعارهای هواداران علیه بازیکنان به ویژه بیرانوند، از جمله مسئولیتهای مهم عزیزی در این مدت بوده است، البته خداداد در راهروهای ورزشگاهها و میکسدزونها نیز حضوری فعال دارد و بهترین سوژهها را برای رسانهها میسازد. عصبانیتهای او کنار زمین و درگیریهایش با مربیان تیمها در نوع خود عجیب، اما کارساز بود چراکه از وقتی خداداد به تراکتور آمد، همه نگاهها به او جلب شد و شدت اعتراضات به بیرانوند هم قدری کاهش یافت. از خداداد میتوان بهعنوان «ضربهگیر» تراکتور یاد کرد و باید تأکید داشت باشگاه میتوانست زودتر از اینها از حضور چنین فردی استفاده کند.
سهم ستارهها در قهرمانی
حضور بازیکنان باکیفیت در یک تیم هم بار فنی تیم را بالا میبرد و هم دست سرمربی را برای تعیین ترکیب اصلی و ایجاد تغییرات باز میگذارد. اینکه در فصل نقل و انتقالات چه بازیکنی را بخرید یا بفروشید، هنری است که هر مدیری ندارد و باشگاههای بزرگ برای جذب نفرات جدید از چندین مشاور، آنالیزور و کارشناس استفاده میکنند. در فوتبال حرفهای اسم و شهرت به تنهایی کارساز نیستند بلکه این توانایی و مهارت بازیکنان است که به داد تیمها میرسد. لیگ ایران بازیکنان باکیفیت زیادی ندارد و به غیر از چند نفر بقیه متوسط و ضعیف هستند. از همین داشتههای اندک جدا کردن نفرات کار آسانی نیست، ضمناینکه انتقال بازیکنان در کشورما هیچ اصول و قانونی ندارد. پاتک زدن به اردوگاه پرسپولیس اتفاقی نبود که سرخپوشان انتظارش را داشته باشند، منتها مدیریت باشگاه تراکتور این کار را انجام داد و جذب سه بازیکن از پرسپولیس تا قهرمانی این تیم، یکی از اصلیترین حواشی تراکتور بود. علیرضا بیرانوند، مهدی ترابی و دانیال اسماعیلیفر، همان سه تفنگداری هستند که از تهران به تبریز آمدند و بابت همین تصمیم با رفتارها و شعارهای هواداران پرسپولیس مواجه شدند. بیرانوند بیش از همه مورد غضب هواداران تیم سابقش قرار گرفت و حتی هواداران دیگر تیمها نیز علیهاش شعارهای تند و زشتی دادند و برسرش دلار تقلبی ریختند. پرسپولیسیها معتقد بودند رفتن بیرانوند به تبریز بسیار اشتباه بوده و او هرگز در تراکتور به جایی نمیرسد، ولی او این فصل پر از حاشیه را با قهرمانی لیگبرتر به پایان میرساند، آن هم در شرایطی که با ثبت ۱۶ کلینشیت بهترین دروازهبان لیگ هم است. سنگربان تیمملی و تراکتور، هم بدترین شعارها را تحمل کرد و هم کوشید صد خودش را برای تراکتور بگذارد. ترابی و اسماعیلیفر اگرچه کمتر فحش خوردند ولی از جمله بازیکنان کلیدی تیم بودند و اسکوچیچ همواره روی آنها حساب میکند. با رفتن این سه تفنگدار پرسپولیس نه تنها قهرمان لیگ نشد بلکه جامحذفی را نیز از دست داد و فصلی بدون جام را پشتسر میگذارد. امیرحسین حسینزاده، وینگر جوان تیم شارلوا آخرین سهمیه خارجی تراکتور در نقلوانتقالات بود. شاید خیلیها او را نمیشناختند ولی حسینزاده در لیگ بیستوچهارم آنقدر گلزنی کرد تا همه او را بشناسند. این بازیکن با ۱۱ گلزده بهترین گلزن تراکتور و بعد از علیپور ۱۲ گله، بهترین گلزن لیگ است. بدون شک به خدمت گرفتن حسینزاده را باید یکی از فاکتورهای موفقیت تراکتور بدانیم. در این میان البته بازیکنان خارجی تیم را نیز نباید فراموش کرد. اشترکالی (هشت گل زده)، دوژدک (هفت گلزده) و پوستونسکی به ترکیب تراکتور اضافه شدند و همراه با آلوز سهمشان در قهرمانی تیم را ایفا کردند.