موضوعات انتخابی گاهی تکراری و متکی به تأثیرگذاری مقطعی است، اما فیلم شماره ۱۰ به کارگردانی حمید زرگرنژاد اثری است متفاوت که توانسته قصه بگوید و مخاطب را با خود همراه کند. این همراهی اساساً با هیجانانگیزی مخاطب توأم است، شماره ۱۰ درباره فرار پرماجرای یک اسیر ایرانی از زندان رژیم بعث است. فیلم درباره اسارت در زمان جنگ زیاد ساخته شده، اما شماره ۱۰ قصه میگوید و بسترسازی درست و به قاعدهای دارد. بهرغم ضعفهایی که در فیلمنامه وجود دارد، برای سکانسهای پایانی است، اما این فیلم ویژگی قصهگویی دارد و به موازات این فرم مورد نظر شکل میگیرد، این شکلگیری که اساساً منسجم به نظر میرسد باعث شده مخاطب با کنجکاوی فیلم را دنبال کند و زرگرنژاد که سابقه ساخت فیلمهای دفاع مقدسی را داشته است، کوشیده از قصههای مرسوم در این ژانر دوری کند.
زندان عراقی به درستی ترسیم شده است و رابطهها شکل گرفته و قهرمانسازی با مختصات و کارکرد منسجم باعث شده مخاطب با مجید صالحی که نقش اول فیلم را بازی میکند سمپات شود. فیلمنامه به درستی گرهافکنی ایجاد کرده و حس هیجان در فرار او و احمد، همراهی مخاطب را با فیلم تضمین کرده است. فرار آن دو مثل دیگر فیلمها نیست و فراری است که میتواند فارغ از تقلید شباهت به آثار خارجی داشته باشد، فرار از کانالها و چاه آب که قبل از این نقشه احمد و محمود بوده باعث هیجان بیشتر قصه شده و حالا مجید صالحی به دلیل نوع کارش در زیر آب دوباره نقشه فرار از زندان عراقیها را عملی میکند. از مقطعی که نقشه فرار عملی میشود قصه شکل میگیرد، اما درست از جایی که مجید صالحی و احمد از زندان دور میشوند انگار قصه کم میآورد و دیگر گنجایش لازم برای روایت شدن را ندارد.
با اینکه داستان فیلم حقیقی و برداشتی از خاطرات چند نفر است، اما به نظر میرسد زرگرنژاد نتوانسته به خوبی پرده دوم را روایت کند و تمامی سعی و تلاش او روی قهرمانسازی مجیدصالحی متمرکز بوده که او با منافقین گره بخورد تا بتواند نقشهاش را عملی کند و نام ۴۲ اسیر را به گوش صلیب سرخ برساند، اما به نظر میرسد تلاش زرگرنژاد نتیجهای دربر نداشته و در سکانسهای آخر فیلم با کلیشه پیوند میخورد. در بازگشت صالحی به زندان عراقیها برای اینکه به دیگر اسرا آسیبی نرسد با اینکه قهرمانسازی شکل میگیرد، اما کلیشه بار بیشتری دارد، تلاش زرگرنژاد در فیلم مشهود است و سعی کرده اثری تازه در این ژانر خلق کند. او از برخی الگوهای تکراری مرسوم عبور کرده تا از رشادتهای اسرای جنگ فیلم بسازد. این تلاش نهتنها در فیلمنامه، بلکه در اجرا هم دیده میشود. طراحی صحنهای وجود دارد که معلوم است با چه مشقتی به سرانجام رسیده و دوربین حد و اندازهاش را میداند. چقدر خوب که دوربین روی دست نیست، تدوین هم به فیلم یاری رسانده و باعث شده ریتم اثر به درستی کنترل شود. ترکیب بازی مجید صالحی، حسام منظور و سیامک صفری به درستی شکل گرفته و در اینجا دوباره صالحی توانسته نقش جدی بازی کند که بسیار باورپذیر است و باعث گرفتن سیمرغ بهترین بازیگر مرد هم شده است. شماره ۱۰ به غیر از سکانسهای آخر برای زرگرنژاد و سینمای جنگ میتواند تجربه تازهای باشد و برای مخاطب جذابیت مضمونی و اجرایی داشته باشد.