زن و شوهری که در ایام فتنه سال گذشته در استوریها و پیامهایشان در فضای مجازی در رثای براندازی آواز «برای» ساز میکردند و برای گرم شدن قلوب اغتشاشگران هشتگهای زن زندگی آزادی منتشر و آرزوی مرگ نظام اسلامی و رهبر انقلاب را توئیت میکردند به استخدام زیرمجموعهای از دولت در پستی جدید درآمدند.
خبر استخدام (م. ص و م. س) از حامیان و فعالان اغتشاشات سال گذشته در یک مجموعه خصولتی باعث حیرت دلسوزان نظام شد. این انتساب غیرقابل توجیه ابهامات زیادی در اذهان جوانان مؤمن و انقلابی ایجاد کرد و باعث شد این شبهه پیش بیاید که نکند شرایط و شاخصههای استخدام در کشور دچار تغییر شده است؟!
اولین جملهای که پس از شنیدن و دیدن خبر این استخدام به ذهن میآید، جمله معروف شهید آوینی است که (نقل به مضمون) میگوید: «در جمهوري اسلامي همه آزادند، الا حزباللهيها!»
البته ممکن است معیارها و شرایط استخدام در بخشهای حاکمیتی دچار تغییر و تحول شود و برای استخدام شدن در آنها ضمن دارا بودن شرایط عمومی، باید سابقه براندازی و فحاشی علیه ارزشهای انقلاب و مقامات عالی کشور هم داشت.»
اما ماجرای این جمله شهید آوینی به خرداد سال 1370 و مقاله مسعود بهنود برمیگردد که با عنوان «حکومت آسان بدون آينده است»، منتشر میشود و بهنود در آن به همه ارکان انقلاب و نظام میتازد و شبهاتی وارد میکند. شهید آويني در واکنش به مقاله بهنود مقالهاي نوشت با عنوان «تحليل ساده» و در آن به آبشخور فکري و عقيدتي بهنود و تحليلگراني از جنس او اشاره ميکند و خط به خط و بند به بند پاسخ ادعاها و آرزوهاي او را ميدهد. مسعود بهنود آن زمان با بخشی از مجموعههای ریاست جمهوری همکاری میکرد.
آوینی در بخشی از آن مقاله نوشته است: «اگر معناي آزادي بيان اين است که مخالفان ليبراليسم نيز حق بيان مخالفت خويش را داشته باشند، من نميدانم که اين مظلومنماييها و ننهمنغريبمها براي چيست، آنهم در جايي که عليالظاهر دستگاه فرهنگي حکومت نيز جانب اينها را گرفته است و آنان را از حاميان نظام اسلامي نيز بيشتر دوست ميدارد که چشم حسود و بخيل کور! و گويي شعار مطلوب اينان اين است: آزادي براي همه، مگر براي حزباللهيها!»
آخرین عبارت این بخش از پاسخ مشروح شهید آوینی به شبهات کسانی مثل مسعود بهنود که در سایه سیاستهای غربگرایانه مرحوم هاشمی مشغول مداهنه غربیها و حمله به باورها و اعتقادات انقلابی و اسلامی جامعه بودند، مصداق احوالات این روزهای جامعه ماست، چراکه ظاهراً شرایط شغل و امکانات برای همه براندازها، فحاشان و فتنهگران میسر است، وگرنه چرا یک مجموعه علمی و فرهنگی که ذیل حاکمیت تعریف میشود، میتواند شرایط استخدام این زن و شوهر را فراهم کند، اما دریغ اگر چنین معاندنوازی شامل حامل جوانان مؤمن و انقلابی شود؟!
نتیجه چنین تحرکاتی باعث دلسردی و ناامیدی هرچه بیشتر جوانان مؤمن انقلابی و خانوادههای آنان میشود که در عرصههای مختلف و در مقابله با ضدانقلاب و براندازان همه چیز خود را به دست گرفتند و فدا کردند. چطور میشود باور کرد برای براندازان شغل و موقعیت شغلی هست، ولی مسئولان همین دستگاهها نیروهای انقلابی و کاربلد را به آینده موهوم حواله میدهند. اینکه رأفت نظام شامل احوال اغتشاشگران نادم و پشیمان شده و از خطای بزرگ آنها چشمپوشی کرده رفتاری اسلامی است، اما اینکه برخی مدیران و مجموعههای تحت مدیریت آنها بخواهند از مجری قانون و ضابط قضایی جلو بزنند و چنین افرادی را به استخدام درآورند، قطعاً مصداق جمله معروف «از پاپ کاتولیک تر شدن» است.