کد خبر: 1132835
تاریخ انتشار: ۰۴ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۵:۰۰
گفت‌وگوی «جوان» با مریم قربان‌زاده به بهانه تفقد حضرت آقا به کتابش «خاتون و قوماندان»
«.. از دفتر حضرت آقا تماس گرفتند و پیام انگیزه‌بخش و شادی‌آفرین‌شان را به حقیر رساندند. حضرت آقا فرمودند سلام ایشان را به شما برسانیم و پیام‌شان را بگوییم: «از خواندن کتاب خاتون و قوماندان لذت بردم. چه کار خوبی کردید که این حوادث را ثبت کردید. برایتان دعا کردم و می‌کنم.» «خاتون و قوماندان» کتابی است که به زندگی شهید علیرضا توسلی (ابو حامد) فرمانده و مؤسس لشکر فاطمیون و همسرش می‌پردازد. موضوع اصلی در کتاب‌های مریم قربان‌زاده «زن» است. قربان‌زاده می‌گوید همان اندازه که برای بچه‌هایش زحمت کشیده، برای کتاب‌هایش هم وقت گذاشته است!
 صغری خیل‌فرهنگ
 
 
 
 از «گیرنده پدرم» تا «سه خواهرون»
«خاتون و قوماندان» ششمین اثر مریم قربان‌زاده است. کتاب‌های گیرنده پدرم، دیالمه، رمان شهربانو، دریا دل، روپوش‌های سفید، حوض شربت آثاری است که پیش از این به چاپ رسیده‌اند. 
او درباره موضوع کتاب‌هایش می‌گوید: «کتاب گیرنده پدرم، درباره دختران نوجوان و پدران‌شان است که خیلی هم مورد استقبال قرار گرفته و کتاب دیالمه شاید تنها روایت داستانی در مورد شهید دیالمه باشد. بعد از آن رمان شهربانو است که در حیطه دفاع‌مقدس از زاویه دید یک مادر به رشته تحریر درآمده و بعد از آن هم کتاب دریا دل، روایت زندگی فاطمه دهقانی با سردار ابوالفضل رفیعی که محوریت کار همسر شهید و سال‌های بعد از شهید است. روپوش‌های سفید، مجموعه پنج جلدی خاطراتی از دانشجویان شهید دانشگاه علوم پزشکی مشهد است. حوض شربت از زبان خانم بتول باوقار است که از سال‌های تبعید امام‌خمینی به نجف و ۱۲ سال همسایگی با خانواده امام. آخرین کتابی که در دست چاپ است «کتاب سه خواهرون» است. کتاب‌های من در حیطه همسران و مادران شهدا از باب نگاه به جنبه اجتماعی دفاع‌مقدس است نه جنبه نظامی و صرفاً ثبت خاطرات.»
 قوماندان، ابو حامد!
ایده کتاب خاتون و قوماندان برای قربان‌زاده از آشنایی و رفاقتش با ام‌البنین حسینی شروع می‌شود. او می‌گوید: «چند ماهی بعد از شهادت ابوحامد، من همسرشان را ملاقات کردم و دوستی ما از همانجا هم شروع شد. از ایشان خواستم که در کنارشان باشم و صحبت‌های‌شان را برایم بازگو کنند. روندی طولانی داشت، مسائلی در مصاحبه‌ها پیش می‌آمد که باعث می‌شد خانم حسینی ادامه ندهند و چند سالی کار به تعویق افتاد، اما بعد مجدداً کار را شروع کردیم. خاتون نامی است که شهید توسلی با آن همسرشان را مورد خطاب قرار می‌دادند و عنوان «قوماندان» یک واژه افغانستانی و فارسی دری به معنای فرمانده است.»
 روایتی از ام‌البنین 
نویسنده «خاتون و قوماندان» معتقد است شخصیت ابوحامد به لحاظ جغرافیایی گسترده و به لحاظ تاریخی عمیق است. او می‌گوید: «نمی‌شود در یک کتاب به حد کافی ابوحامد پرداخت. لازم است یک سه گانه‌ای در مورد ایشان نوشته شود. یکی حضور ایشان در افغانستان را بنویسد، یکی ایران و یکی هم ابوحامد سوریه را به رشته تحریر درآورد. نمی‌شود یک کتاب به ابوحامد اختصاص داد و ایشان را در یک کتاب جمع کرد.»
وی می‌افزاید: «علیرضا توسلی روز‌های زیادی را در جنگ تحمیلی ما گذراند. زندگی مبارزاتی او بسیار پرشور و هیجان است. نوشتن از ابوحامد کار سختی است. در کتاب خاتون و قوماندان، پرتو‌هایی از ابوحامد است نه همه زندگی‌اش. آنچه در کتاب خاتون و قوماندان می‌بینیم، از حاشیه زندگی ابوحامد عبور می‌کند و به متن زندگی خانم ام‌البنین حسینی می‌پردازد. طبیعتاً زندگی یک نظامی در رتبه ابوحامد، به گونه‌ای نیست که همسرش از آن مطلع شود. آنچه هست روایت زندگی ام‌البنین حسینی است نه روایت از زندگی خود شهید.»
 مظلومیت فاطمیون
قربان‌زاده در ادامه می‌گوید: «لشکر فاطمیون خیلی مظلومند. با اینکه از مدافعان حرم کتاب‌های زیادی منتشر شده به‌خصوص از همسران شهدا، اما همه این کار‌ها از لحاظ جنبه نظامی ناگفته مانده است. هر کسی می‌آید از شهید و همسرش می‌گوید. مطمئناً جنبه مبارزات و جنبه نظامی جنگ‌ها را نمی‌توانند واضح بیان کنند. برای اینکه همسران و خانواده در این مورد چیزی نمی‌دانند یا ملاحظاتی است که نباید گفته شود. البته مشکل عمده و مانع در نگارش کتاب‌های فاطمیون، جلب اعتماد خانواده‌هاست. مهم است که خانواده‌ها بدانند این کار به ثمر می‌نشیند.»
وی در ادامه می‌گوید: «البته کتاب‌هایی هم وجود دارد که برخی از نویسندگان نوشته‌اند و خانواده شهدا مخالف آن هستند، اما نویسنده حاضر نیست نظر خانواده شهید را جلب و تغییرات را اعمال کند. انگار اجباراً باید این کتاب منتشر شود، در حالی که نظر و تأیید خانواده بسیار مهم است.»
 ادبیات فارسی دری
قربان‌زاده از سیر محتوای کتاب می‌گوید: «سیر کتاب از زمان ورود خانم حسینی و خانواده‌اش به ایران و دوران مدرسه شروع می‌شود. سعی کرده‌ام که در این کتاب نشان بدهم موضوع درخصوص یک شهید افغانستانی است و در سبک زندگی‌شان، آشپزی‌های‌شان، مکالمات، کلام‌ها و گفتگو‌ها و... فرهنگ افغانستان را نشان بدهم. هر چند برای کسی که در ایران به دنیا آمده و با فرهنگ ایرانی بزرگ شده است، سخت است که بیاید خودش را در آن فضای افغانستان قرار بدهد. مطالعه هزاران صفحه از رمان‌های افغانستان کمک کرد که لحن، کلام، واژه‌ها و تعبیرات را بتوانم در متن کتابم داشته باشم. حتی کتاب «آشپزی» که در کتابخانه شهید بود یا کتاب «افغانان» را از همسر شهید به امانت گرفتم. بعد از اینکه کار نوشتن تمام شد یک دور با ادبیات فارسی دری کتاب را بازنویسی کردم.»
نویسنده کتاب خاتون و قوماندان در ادامه بیان می‌دارد: «سعی کردم صرفاً یک گزارشگر صرف نباشم، اینکه بخواهیم گزارش یک زندگی را بدهیم، هنر نیست. این کتاب روایت یک زندگی است. نویسنده متعهد به واقعیت است، از جهت زمان، مکان و اسامی و همه اینها، در پاره‌ای از توضیحات و ضریب‌دادن‌ها به عنوان نویسنده باید ورود کند.
سعی می‌کنم کتاب به واقعیت نزدیک و وجهه ادبی کتاب کاملاً مشخص باشد....»
 نامه‌های عاشقانه
وی در ادامه به مستنداتی هم که در مسیر تدوین و نگارش کتاب در دست داشت، اشاره می‌کند و می‌گوید: «برای نگارش کتاب، نامه‌های شهید و همسرشان هم جنبه سندیت کار را حفظ و هم به پیش رفتن روایت کمک کرده است. این نامه‌ها ابتدا به صورت کاغذ بوده، اما بعد‌ها شهید توسلی آن‌ها را با حوصله در یک دفتر وارد می‌کند تا به خاطر مهاجرت یا اسباب‌کشی‌ها، این طرف و آن طرف نیفتند. برای همین این کار را با ظرافت خاصی انجام می‌دهد.
برخی از این نامه‌ها تناسبی با آن محتوای فصول کتاب ندارند، اما لحن مکالمات و شخصیت خاتون و قوماندان از میان این نامه‌ها شناخته می‌شود.»
 فرصت مغتنمی برای نوجوان‌ها
نویسنده کتاب می‌گوید: «طوری می‌نویسم که مخاطبان وارد دسته‌بندی سنی نمی‌شوند، یعنی کتابخوان بالای ۱۵ سال هم می‌تواند کتاب را بخواند. به این دلیل، سعی می‌کنم فاکتور‌هایی که در کتاب می‌آید، خیلی فاکتور‌های خاصی نباشد که بگوییم مناسب این سن هست یا نیست. شاید به عنوان یک کتاب نوجوان نشود، معرفی کرد،
 اما فصول مربوط به نوجوانی به نظرم در همه کتاب‌ها، فصول مغتنمی است که نباید نوجوان‌ها را از آن محروم کرد. چه در زندگی خود شهدا و چه در زندگی همسران شهدا. از این جهت به نظرم نوجوانان هم می‌توانند به سراغ این کتاب‌ها بروند.»
وی در ادامه درخصوص تلاش‌هایی که برای نگارش کتاب‌هایش انجام داده می‌گوید: «همان اندازه که برای بچه‌هایم زحمت کشیده‌ام برای کتاب‌هایم هم وقت گذاشته‌ام.»
 جنگی که هست!
مریم قربان‌زاده در پایان می‌گوید: «من دنبال این بوده و هستم درباره جنگی که هست حرف بزنم، نه درباره جنگی که بود. جنگی که هنوز خانواده‌های اسیر، شهید و جانباز هم داده است. چه دخترهای‌شان، چه همسرهای‌شان، چه فرزندان، همه درگیر آن هستند و مبارزه می‌کنند، اما مبارزه‌شان به چشم نمی‌آید. این‌ها را بشنویم و بنویسم....»
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار