جوان آنلاین: جانباز ۷۰ درصد رمضانعلی کاوسی از رزمندگان و نویسندگان دفاعمقدس است که هر از گاهی خاطراتی را درخصوص جبههها یا رزمندگان و آزادگان برایمان ارسال میکند. او که نویسنده چند عنوان کتاب است، «سهم من از عاشقی» را پیرامون خاطرات خودش به عنوان یک جانباز منتشر کرده است. به مناسبت انتشار صوتی این کتاب، در گفتوگو با کاوسی از او خواستیم تا معرفی کتاب سهم من از عاشقی را خود برعهده بگیرد و برایمان روایت کند.
نوجوانی که قصد رفتن داشت
به عنوان نویسنده کتاب سهم من از عاشقی، این کتاب را که روایتی از زندگی و خاطرات بنده به عنوان یک جانباز دفاع مقدس است با خاطره روزی آغاز کردهام که نوجوانی بیش نبودم و عزم رفتن به جبهه کرده بودم. وقتی به سراغ مادر و پدرم رفتم تا از آنها برای رفتن به جبهه رضایتنامه بگیرم، قبول نکردند. دلشان رضا نمیداد بچهای را که در سختی و فقر بزرگ کرده بودند به جبهه بفرستند تا فردا روزی تن زخمی یا بیجانش را برایشان بیاورند.
راستش من این نگرانی آنها را درک میکردم، اما، چون مصر به رفتن بودم، تمام تلاشم را کردم تا با مهربانی آن دو را به رفتنم راضی کنم. به مادرم گفتم که اگر بروم و شهید بشوم، او به عنوان مادر شهید در دنیا و آخرت ارج و قرب پیدا میکند... از این جور حرفها زدم تا توانستم دل او را نرم کنم، اما در مورد پدرم پذیرش این تصمیم سختتر از اینها حرفها بود. خیلی با او کلنجار رفتم. عاقبت پدرم را هم با مهربانی و یادآوری اینکه مردی مثل او که هیئتی و مذهبی است، باید پسری مبارز داشته باشد به رفتنم راضی کردم.
حالا تنها کاری که باقی مانده بود، دل کندن از در و دیوار خانه قدیمیمان بود که از کودکی تا به همان لحظه شاهد غم و شادیهای من و خانوادهام بود. اگر میرفتم و شهید میشدم، یا اتفاق دیگری میافتاد، دیگر هرگز شانس اینکه دوباره در آن خانه حضور داشته باشم را پیدا نمیکردم... این خاطرات هنوز بعد از سالها در ذهنم مثل روز اولتر و تازه است و کتاب را هم با همین خاطرات شروع کردم.
سفر عاطفی و انسانی
اگر از من بپرسند چرا باید کتاب سهم من از عاشقی را بخوانیم، در جواب میگویم: این کتاب یک سفر عاطفی و انسانی است که شما را در جریان زندگی یک جوان ایرانی قرار میدهد که در دورههای حساس تاریخ ایران، در کنار خانواده و در برابر مشکلات زندگی دست و پنجه نرم میکند. از انقلاب اسلامی گرفته تا دوران جنگ تحمیلی از رنجها و مصیبتهای روزهای تلخ جنگ تا امیدهایی که به روح انسان میبخشد، همه در این کتاب وجود دارد.
مطالعه این کتاب میتواند خواننده را به اعماق روح و عواطف انسانی ببرد و چگونگی ارتباط انسان با سرنوشت و حقیقت را به نمایش میگذارد. علاوه بر اینکه داستان زندگی یک جانباز جنگ است، درونمایههای عمیقی درباره وطنپرستی، فداکاری و از خودگذشتگی دارد که آن را برای هر نسل و هر فردی مناسب میسازد. این کتاب را به علاقهمندان به خاطرات جبهه و جانبازان پیشنهاد میکنیم. همچنین اگر علاقهمند به داستانهای تاریخی با محوریت جنگ تحمیلی و تأثیرات آن بر زندگی فردی و اجتماعی مردم ایران هستید، این کتاب برای شما جذاب خواهد بود. کسانی که به خواندن خاطرات و زندگینامههای افراد مقاوم و فداکار علاقهمندند، از این کتاب بهرهمند خواهند شد. همچنین افرادی که به آثار دارای محتوای عاطفی و انسانی علاقه دارند، میتوانند از شنیدن این اثر لذت ببرند.
بخشی از کتاب سهم من از عاشقی
شب عملیات باران گرفت. دوباره سیل راه افتاد. آنچه من روز بعد شنیدم این بود که تیپ امام حسین (ع) به سمت چمهندی حمله کرده، اما، چون رودخانه دویرج طغیان کرده، آب شماری از بچهها را با خودش برده. با وجود شرایط سخت آنها از آب گذشته و مناطق زیادی را آزاد کرده بودند، اما به سبب باران شدید و تلفات زیاد نتوانسته بودند تپههای ۴۰۰ را تصرف کنند. نمیدانم چرا نام ۴۰۰ را روی این ارتفاعات گذاشته بودند. من فقط وقتی فرماندهان با هم حرف میزدند، اسم تپههای ۴۰۰، ۱۷۵ و... را میشنیدم. هرچه بود این تپهها به جاده دهلران- عینخوش مشرف بود. مأموریت تیپ ما این بود که این تپهها را تصرف کنیم تا جاده دهلران - عینخوش از تیررس دشمن خارج شود....