به گزارش خبرنگار ما، تابستان سال گذشته، مردي مأموران پليس اراك را از ناپديد شدن همسر 22سالهاش به نام ليلا باخبر كرد. او گفت: وقتي از محل كار به خانه برگشتم، متوجه شدم بچههايم تنها هستند و همسرم خانه نيست. از هر كسي سراغش را گرفتم، آنها هم بيخبر بودند. او در ادامه توضيح داد: مدتي بود ليلا بهانهجويي ميكرد و كمحوصله شده بود. او كارمند بانك بود و فكر ميكردم به خاطر موقعيت شغلياش كلافه است. تا اينكه حرفهايي شنيدم كه احساس كردم نسبت به من و فرزندانمان بيتفاوت شده است. به او مشكوك شدم و اختلافمان جديتر شد. شب قبل با هم مشاجره كرديم و مرا تهديد كرد كه از خانه فرار ميكند. فكر كردم، شوخي ميكند و از عصبانيت آن حرفها را ميزند، اما امروز وقتي به خانه برگشتم و هرچه انتظار كشيدم، از او خبري نشد.
چند روز بعد از اعلام مفقودي در حاليكه مأموران تحقيقات خود را براي يافتن زن جوان آغاز كرده بودند، شوهر آن زن نزد مأموران آمد و گفت: بعد از طرح شكايتم نزد مأموران طاقت نياوردم و همچنان از اقوام و دوستان سراغ همسرم را ميگرفتم كه متوجه شدم او به تهران رفتهاست و در خانهاي اجارهاي زندگي ميكند. همچنين متوجه شدم كه او با مردي غريبه رفت و آمد دارد. ابتدا باور نكردم، اما وقتي به تهران رفتم، دريافتم ماجرا صحت دارد.
پس از مطرح شدن شكايت، مأموران پليس اراك با دريافت نيابت قضايي راهي تهران شدند و شهره، همسر شاكي را بازداشت كردند. آنها همچنين از اردلان، مردي كه با زن جوان در رفت و آمد بود، تحقيق كردند. ارلان گفت: ارتباط من با همسر شاكي در جريان رابطه كاري بود و مرتكب كار خلافي نشدهام. با كامل شدن بررسيها قاضي شهره و اردلان را به اتهام رابطه نامشروع مجرم شناخت و پرونده بعد از كامل شدن بررسيها به شعبه پنجم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.
در جلسه رسيدگي به پرونده به رياست قضايي بابايي و مستشار توليت، شاكي بار ديگر شكايت خود را مطرح كرد. در ادامه جلسه ليلا در جايگاه حاضر شد و در دفاع از خود گفت: من كارمند بانك بودم و اردلان صاحب معدن بود. به همين دليل حسابهاي متعددي در شعبه بانكياي كه كار ميكردم، داشت و روزي چند بار براي بررسي حسابهايش به شعبه ميآمد. از اين رو با هم تعامل زيادي داشتيم و ارتباط ما در همين حد بود. او در خصوص ترك خانه و تنها گذاشتن فرزندانش گفت: به خاطر مشكلاتي كه با شوهرم داشتم، تصميم گرفتم چند روزي از خانه دور باشم و استراحت كنم.
در ادامه اردلان با تأييد صحبتهاي زن جوان گفت: صاحب معدن بودم و ليلا در شعبه بانكياي كه حساب داشتم، كار ميكرد و اكثر كارهايم را به او واگذار كرده بود. او در ادامه گفت: خودم صاحب همسر و فرزند هستم و دليلي براي ارتباط با ليلا وجود نداشت. در پايان بعد از آخرين دفاع متهمان، هيئت قضايي با توجه به شواهد و قرائن، همچنين مدارك موجود در پرونده، جرم آنها را محرز دانست و بعد از شور اردلان را به دو سال تبعيد به استان سيستان و بلوچستان و ليلا را به هفتهاي دو روز كار اجباري در بهزيستي به مدت يكسال و هر دو متهم را هر كدام به اتهام ارتباط نامشروع به 99 ضربه شلاق محكوم كرد.