
مسئله نهي رئيسجمهور سابق از ورود به انتخابات را با انتشار سخنان جديدي از رهبر انقلاب پايانيافته ميدانيم و اين نوشته درباره اصل آن مطلب نيست، لكن در حاشيه اين موضوع، عدهاي بر اين اعتقادند كه اقدام رئيسجمهور سابق براي ورود به انتخابات موجب شد تا رهبري با ورود به اين مسئله شخصاً براي مصالح نظام، «هزينه» كنند و جامعه انقلابي نيز همراه با رهبر خود چنين هزينهاي را پرداخت كرده است.
موضوع هزينه كردن رهبري حكومت اسلامي از اساس بيربط و غلط است. در واقع مسئله هزينه و خرج و خسارت، نسبتي با «امامت» و رهبري ديني ندارد. در جامعه اسلامي همانطور كه رهبر انقلاب خود اخيراً فرمودهاند قاعده حكومت كه پيامبر اكرم وضع فرمودند، قاعده امامت و ولايت است. اسلام سلطنت و حكومت بر مبناي قدرتمداري را قبول ندارد و امامت را قبول دارد. در قاعده امامت، آنچه كه امام مسلمين براي مصلحت اسلام انجام ميدهد، نه براي خود امام هزينه برميدارد و نه براي مسلمين. هيچ كاري براي حفظ اسلام، هزينه نيست، چنانكه امامان ما و سيدالشهدا عليهمالسلام براي حفظ اسلام هم دوستان خود را از حكومت و سياست منع يا حذف كردند و هم به شهادت رسيدند و شهادت خود را هزينهاي كه ميشد با برخي تدبيرها مانع آن شد، نميدانستند.
اصولاً هزينه و خرج از معيارها و شاخصهاي سياستورزي در حكومتهاي ليبراليستي است و با حكومت عارفانه و نوراني امام مسلمين ارتباط نميگيرد. دوستاني كه به هزينه كردن رهبر انقلاب در برخي موضوعات و از جمله موضع اخير اشاره و ابراز نگراني ميكنند، شايد از احتمال سوء استفاده و تفسيرها و تحليلهاي دشمن- كه گوش به اتفاقات داخل خوابانده است –
بيم دارند، كه در اين باره نيز وظيفه رهبري همان است كه انجام داده است و وظيفه مسلمين هم همان است كه رهبري فرمودند: «ما بايد نقطه مقابل دشمن حركت بكنيم.»
با اين توصيف بحث هزينه كردن در اداره حكومت ديني از معنا و مفهوم ميافتد، نه به اين دليل كه در حكومت ديني، سياستورزي جايي ندارد بلكه به اين خاطر كه حكومت ديني به عنوان حكومتي با هدف و در جهت پياده كردن دين خدا و تلاش براي معرفت الهي، تابعي از افراد نيست و رهبر ديني و امام مسلمين، دين و حكومت را فداي خود نميكند بلكه در راه اين معرفتبخشي تا شهادت ميرود. جنس كار رئيس حكومت ديني، جنس نور و مهر و معرفت است، نه جنس خرج و مخارج و آبرو و دلار! امام در حكومت ديني آنچه را كه مصلحت بداند، انجام ميدهد و محاسبات ديپلماتيك و هزينههاي حكومتهاي سرمايهداري را در محاسبات خود وارد نميكند، بلكه محاسبات او رضا و محبت خداوند است.
سنجش رفتارهاي امامان ديني با معيارهاي سياستورزي مدرن موجب شده كه بسياري از تصميمات اميرالمومنين علي عليهالسلام، براي سياستمداران امروزي توجيهپذير نباشد و حتي در شهادت امام حسين عليهالسلام چون و چرا بياورند كه ميتوانست چنين و چنان بشود. اما امام مسلمين دائم بر لب دارد كه «وستعملني لما تسألني غدا عنه» (مرا به كاري گمار كه فردا از من سؤال ميكني) و آنگونه رفتار ميكند كه به خدا پاسخگو باشد و نه به ذي حسابان دنيوي كه كارشان حساب هزينه و فايده سياستورزيهاي حكومتهاي مادي است.