معصومه آگاهي، حافظ كل قرآن و نهجالبلاغه، دانشجوي دكتري رشته علوم و حديث و كارشناس ادبيات زبان انگليسي است و پژوهشهاي متعددي در حوزههاي مرتبط با مفاهيم قرآن و نقشآفريني زنان در حوزههاي فرهنگي و اجتماعي انجام داده است. گفتوگوي ما با معصومه آگاهي به ديدگاههاي او درباره كتاب «قرآن و زن» نوشته آمنه ودود اختصاص دارد. آمنه ودود در امريكا متولد شده اما اصالتاً آفريقايي است. ودود بعد از آن كه مسلمان شده و تحقيقات جامعي درباره اسلام انجام داده كتاب مذكور را به نگارش درآورده كه در واقع پايان نامه دكتري دوره دانشجويي اوست. گفتوگوي ما را در اين باره ميخوانيد.
چه دريچهاي را براي ورود به بحث و بررسي محتواي كتاب خانم ودود مناسب ميدانيد؟
در ابتداي بحثمان بايد اين نكته را متذكر شوم كه آمنه ودود در آغاز كتاب«قرآن و زن» براي آن كه ذهن مخاطب خود را براي خواندن مباحث آماده كند اول يك سري بحثهاي هرمنوتيك انجام ميدهد و معتقد است به تعداد خوانندگان اين متن فهم از متن و برداشت از مطلب وجود دارد.
در واقع گاهي گوهر قرآن مغفول واقع ميشود و همه افراد برداشتهايشان از قرآن را بر اساس ترجمهها و تفاسيري كه وجود دارد ارائه ميكنند در حالي كه همين تفسير را يك بشر با شاكلههاي ذهني خودش و علومي كه قبل از آن جزو پيش فرضهايش بوده، انجام داده است.
ايشان ميخواهد بگويد وقتي من سراغ تفسير هر مفسري ميروم دارم تفسير به اضافه ذهنيت آن انسان را ميخوانم نه قرآن محض را؛ يعني من ميروم پشت پنجره چشمهاي مفسر قرار ميگيرم و قرآن را با چشم و پيش فرضهاي او ميبينم.
ميگويند برآيند هر متن با فهم خواننده، تفسير مطلب ميشود. البته اين مسئله درباره كتابهاي مقدس مهمتر است چون ما ميخواهيم بگوييم آن تفسير به اضافه حرف خداوند در حالي كه اين طوري نيست، ميشود مساوي حرف خداوند علاوه بر پيشفرضهاي مفسر.
اين خانم در مقدمه بحث اين كتاب از همين مطلب استفاده كرده است و ميگويد متأسفانه در تمام طول تاريخ از صدر اسلام تا الان زنها نبودند كه قرآن را تفسير كردند، مردها قرآن را تفسير كردند و در واقع قرآن، از نگاه يك مرد به قرآن تفسير شده است بنابر اين وقتي آيه قرآن را ميديده با پيشفرضهاي يك مرد از آن برداشتهايي ميكرده.
يعني ميگويد به همه زنان مسلمان اجحاف شده است؟
احكامي كه از قرآن برداشت شده، اصولي كه درباره زن در قرآن آمده همگي بر اساس تفسير مفسران است كه غالباً مرد بودهاند. وي ميگويد در كنار تفسير مردان از قرآن اجازه دهيم يك زن عالم و مفسر تفسيرش را ارائه كند آنوقت متوجه ميشويد كه اين تفاسير با هم يكي نيست.
خانم ودود با توجه به روايات اهل سنت كه واقعاً مردگراست، ميگويد: قرآن در زماني نازل ميشود كه جامعه عربستان در جاهليت محض به سر ميبرده است به طوري كه دختران خود را زنده به گور ميكردهاند يعني زن هيچ شأنيتي ندارد.
شما نگاه كنيد زنان عربستاني هنوز به عنوان يك شهروند جامعه محسوب نميشوند. از اين ماجرا و اينكه زنان عربستاني حتي از رانندگي محروم هستند ميتوان نتيجه گرفت كه در گذشته و قبل از اسلام چگونه بودهاند؛ بنابر اين مردي كه زن را يك موجود پست و زيادي ميديده است آيات قرآن درباره زنان را با پيشفرضهاي خودش از زن تفسير كرده است.
وقتي من براي كسي شأني قائل نيستم نميتوانم بفهمم وقتي خدا ميگويد زن و مرد برابرند يعني چه و تفسير خودم را از اين آيه ميكنم.
بنابر اين تفاسيرو بهويژه تفاسير اهل سنت به گونهاي است كه گاهي پيش فرضها روي قرآن سايه انداخته و در حال حاضر ما همان را به جامعه امروز ارائه ميدهيم.
به همين خاطر است كه زن جوان امروز كه مسيحي است و ميخواهد مسلمان شود وقتي به تفاسير اين قرآن نگاه ميكند، ميبيند به هيچ عنوان نميتواند زير بار اين تفاسير برود. خانم ودود ميگويد حالا ما بياييم بدون آن پيشداوريها نگاه نويي به قرآن داشته باشيم.
اين كتاب چند سال پيش نوشته شده است؟
۲۵ سال پيش .
آيا ارتباطي با خانم ودود برقرار كردهايد كه نقدهايتان را به دستش برسانيد؟
بله از طريق ايميل با وي كه در دانشگاه ويرجينيا هستند، ارتباط برقرار كردهايم و به او گفتهايم كه كار شما ترجمه شده است و نقدهايي را بر آن وارد كردهايم كه آنها را نيز ترجمه كرده و برايتان ميفرستيم.
حتي درباره چند بخش كتابشان كه گويا نبود با وي مكاتبه كرديم و پرسيديم كه منظورشان دقيقاً چيست، خانم ودود نيز بسيار از اين كار ما استقبال كردند و گفتند از اينكه نقدهايمان را ميبينند خيلي خوشحال ميشوند.
تحصيلات ايشان چيست؟
خانم ودود مطالعات اسلامي ميخوانند، البته اسلامي كه از طريق اهل سنت به دستشان رسيده است. ايشان بحثهاي خيلي جالب و زيبايي در اين كتاب مطرح ميكنند.
از نكات قرآن استفاده كرده و همان بحث معروفي كه ميگويند زن از دنده چپ مرد خلق شده است را زير سؤال ميبرد و نفي ميكند.
وي با اشاره به آيه «من نفس واحده و خلق منها زوجها» كه قرآن ميفرمايد ما زن و مرد را از يك نفس واحد خلق كرديم، ميگويد اين «ها» مونث است كه به نفس واحد برميگردد يعني نفسي بوده كه از آن زن و مرد آفريده شدهاند ولي اگر «ها» به آدم برميگشت ميشد «و خلق زوجه» در حالي كه تصور عمومي آن است كه ابتدا آدم خلق شد و از گل اضافه آن حوا به وجود آمد يا از دنده چپ او كه البته اين مسئله از اعتقادات يهوديهاست و معتقدند يك دنده چپ مردها كم است بنابر اين زن از كنار آن آفريده شده است.
بعد مطرح ميكند كه اصلاً اساس خلقت بر اساس نر و ماده است كه خداوند حتي گياهان را هم اينگونه آفريده است؛ پس براي بقا و تكثير بايد دوتا ميشدند همان طور كه ما در اتم هم، قطب مثبت و منفي داريم و اين قطبها اصلاً نشانه برتري به يكديگر ندارند بلكه كامل كننده هم هستند.
خانم ودود معتقد است چون بناي خلقت خدا بر زوجيت بوده بنابر اين زن و مرد اصلاً تفاوتي با هم ندارند. اما در تفاسير اهل سنت همه جا مرد بر زن برتري دارد درحالي كه ما بر اساس روايات اهل بيت (ع) ميدانيم كه زن و مرد برتري بر يكديگر ندارند.
بعد هم ميگويد ما براي بقا، تكامل و به سعادت رسيدن به دنيا آمدهايم و آيات قرآن هم كه خداوند ميفرمايد «من عمل صالحاً من ذكر او انثي» و مرد و زن براي من فرقي ندارد، نيز اين موضوع را ثابت ميكند.
وي مبتني بر آيات قرآن بر اين باور است كه مرد و زن هر دو در شرايطي برابر مزه مرگ را ميچشند، در روز قيامت به يك شيوه ظاهر ميشوند و در دادگاه حسابرسي مانند هم سنجش ميشوند و حتي در مجازات نيز مرد و زن هيچ فرقي با يكديگر ندارند. البته اين مسائل در قرآن است و جزو بحثهاي اشتراكي است كه همه آن را پذيرفتهاند.
گويا خانم ودود درباره ازواج مطهره نيز در اين كتاب بحث كردهاند، نظر ايشان در اين باره چيست؟
درباره زوج و ازواج در قيامت بحث ميكند و ميگويد اين مسئله را بد برداشت كردهاند كه هر كسي كار خوب كند ازواج مطهره دارد و سخن خداوند تنها براي جنس مرد نيست.
ما حتي در تفاسير خودمان نيز داريم كه انگار مخاطب خداوند يك مرد است كه ميفرمايد اگر كار خوبي بكني در بهشت به تو حوري و پري ميدهم در حالي كه ازواج مطهره يعني همسر بهشتي و تنها زن بهشتي نيست بلكه خداوند به زن مومن پاك هم ازواج مطهره ميدهد و اگر شما ميبينيد كه مطهره مونث است به خاطر آن است كه ازواج جمع مكسر است بايد برايش مطهره بيايد نه اينكه اينها زن باشند.
همان جريان غلمان است كه آن را براي زنان و حوري را براي مردان ميدانند؟
ازواج مطهره براي هر دو است، چون قرآن ميفرمايد براي هر كسي پس آن هر كس ميتواند يا زن باشد يا مرد؛ شايد هم آنجا اصلاً چنين مسائلي مطرح نباشد، زوج بودن به عنوان مونس بودن باشد.
درباره زن اول ميآيد يك سري فضائل زن را مطرح ميكند و ميگويد شايد اگر روي زن دقيق شويم خانمها در بقاي زن اثر بيشتري دارند براي اينكه تولد فرزند، شيردادن و تربيتش بيشتر با مادر است.
ممكن است ديدگاههاي ودود نوعي نگاه و تفسير فمنيستي را تداعي كند؛ قبول داريد؟
اتفاقاً ميگويد زماني كه من اين مطالب را مطرح كردم به من برچسب فمنيستي زدند در حالي كه من فمنيست نيستم و اين مسائل را از روي قرآن با دليل و مدرك مطرح ميكنم.
يعني فمنيست بودن انگار از نظر خود آنها هم جالب نيست! در صورتي كه برخي حتي در كشور ما داعيهدار فمنيسم ميشوند.
نه جالب نيست، مشخص است كه افراط و تفريط در هيچ امري جايز نيست حالا چه مردسالاري و چه زنسالاري باشد، او اين مسئله را مطرح ميكند كه جامعه در زمان جاهليت مردسالار بوده در حالي كه خداوند در هيچ كجاي قرآن مردسالاري را مطرح نكرده است.
نظر خانم ودود درباره نشوز چيست؟
موضوع ديگري كه در اين كتاب مطرح ميشود، مسئله نشوز به معناي نافرماني و تحت امر قرار نگرفتن است؛ متأسفانه در دين و جامعه ما اين كلمه طوري تفسير شده كه انگار نشوز فقط براي زن است. در حال حاضر نيز هيچكس نميگويد يك مرد ناشز همه ميگويند زن ناشزه كه يكي از موارد طلاق در دادگاهها نيز ناشزه بودن و نافرمان بودن زن است.
حرف ايشان كاملاً با قرآن مطابق است، وي معتقد است كه اولاً نشوز فقط درباره زن نافرمان نيست چرا كه ما در قرآن يك آيه داريم كه درباره نشوز زن و يك آيه داريم كه درباره نشوز مرد حرف ميزند.
در آيه ۱۲۸ سوره نساء ميفرمايد: «و ان امراه خافت من بعلها نشوزا او اعراضا فلا جناح عليهما» يعني اگر زني از شوهر خويش بيم ناسازگاري يا رويگرداني داشته باشد بر آن دو گناهي نيست كه از راه صلح با يكديگر به آشتي گرايند كه سازش بهتر است.
خداوند نيز از ما خواسته است كه جلوي ظلم كوتاه نياييم، مسلمان بايد بايستد و حقش را بگيرد؛ خداوند در اين آيه به زن جواز ميدهد كه اگر از نشوز يا اعراض همسرت ميترسي، اشكالي ندارد كوتاه بيايي و حقت را به او واگذار كني كه زندگيات به هم نخورد اما در جاي ديگر قرآن به مرد نيز فرمان داده است.
اين خانم ميگويد بنابر اين نشوز فقط درباره عدم اطاعت زن نيست بلكه به معناي ناسازگاري در امور زناشويي است و فرقي نميكند كه زن يا مرد باشد.
خداوند به هر دو توصيههايي كرده است و به زن فرموده اگر ميترسي شوهرت با تو بداخلاقي كند عيبي ندارد به او فرصت جبران بده چون ارزش حفظ زندگي بالاتر از اين مسئله است مثلاً زن وظيفه ندارد كه در خانه غذا بپزد اما اگر احساس ميكني كه اين مسئله باعث اوقات تلخي همسرت ميشود زير بار برو و غذا را آماده كن چون حفظ خانوادهات مهمتر از آن است، البته به مرد هم توصيههايي درباره نشوز زن دارد.
پس اول زير بار نميرود كه نشوز فقط به معناي نافرماني زن است در ثاني معني تحتالامربودن زن را كه در قرآن ميفرمايد زن بايد از مرد اطاعت كند مطرح كرده و اين مسئله را طبق آيات ديگر جمع ميكند كه زن و مرد هيچ برتري نسبت به يكديگر ندارند. در امور ديگر خداوند حكم دارد و زن و مرد بر هم برتري ندارند و طبق فرمان خدا هر دو بايد مطيع خداوند باشند نه مطيع ديگري.اين زن مسلمان معتقد است وقتي ما كل قرآن را ميخوانيم متوجه روح قرآن ميشويم كه در آن جاري است، پس نبايد اجزاي قرآن با كليت و روح كلي آن مغاير باشد؛ يعني وقتي كل قرآن دائم سفارش به عدل ميكند و حتي يك جا ظلم را تأييد نكرده است چون ما آن روح كلي را داريم كه پايه قرآن عدل است بنابر اين بايد با نگاه به عدل قرآن آيات را معني كنيم و اگر برداشتي از قرآن داشتيم كه بوي ظلم ميدهد بدانيم كه غلط است چون خدا با ظلم مخالف است.
عقيده ايشان درباره شهادت زن چيست؟
در آيه ۲۸۲ سوره بقره آمده است: و دو شاهد از مردانتان را به شهادت طلبيد، پس اگر دو مرد نبودند، مردي را با دو زن، از ميان گواهاني كه رضايت داريد، گواه بگيريد تا اگر يكي از آن دو (زن) فراموش كرد، (زن) ديگر وي را يادآوري كند.
به عقيده خانم ودود از نظر خداوند هيچ كدام بر ديگري برتري ندارد، حالا فرض كنيد در جامعه آن روز كه قرآن نازل شده، زن اصلاً آدم حساب نميشود و هيچ ارزشي ندارد چه برسد به اينكه بخواهند شهادت زن را قبول كنند چون بهراحتي ميتوانستند يك زن را منحرف كنند يا رويش اثر بگذارند.
وي بر اين باور است كه طبق آيه قرآن تنها يكي از زنها شاهد است و زن ديگر يار و همراه او در اين شرايط سخت است، شرايطي كه حرف زن اصلاً خريدار ندارد و ميآيد كه اگر مشكلي پيش آمد به زن تذكر بدهد پس ميگويد نقش زن دوم مذكر است نه شاهد اما چون زن در اين جامعه بيپناه است يكي براي تأييد او ميآيد.
شما به اين نظر نقد داشتيد؟
من نقدي نداشتم و به نظر من برداشت جالبي است؛ چون قرآن توضيح داده است كه اگر يكي از زنها مشكلي برايش به وجود آمد ديگري به او تذكر دهد در غير اين صورت ميتوانست بگويد شاهد فقط يك مرد و دو زن باشد بدون آنكه توضيح دهد.