در مجموع تصویری که این روزها از فرانسه به جهان مخابره میشود به هیچوجه شبیه کشور داعیهدار رهبری اتحادیه اروپایی نیست. فرانسه در حالی درگیر امواج شورش طبقههای مختلف اجتماعی شده که به واسطه قانون وضعیت اضطراری به دنبال حملات تروریستی سالهای پیش، در خیابانهای اغلب شهرهای مهمش وضعیتی شبیه حکومت نظامی برپا بود و به همین دلیل زمینه برخورد شدیدتر مردم و پلیس بهوجود آمده است. عجیب آنکه مکرون و همسر پیرش «بریژیت تروینو»- که متعلق به طبقه اشرافی فرانسه است- بیشتر به یک زوج سلطنتی شباهت دارند تا نماینده عموم مردم. مخالفان پرشمار مکرون اینک او را جوانکی ژیگول و فرصتطلب برمیشمارند که نتیجه انحلال جمهوری پنجم توسط رئیسجمهور قبلی و اعلان حکومت نظامی توسط اولاند در کاخ ورسای بود، خائنی که اتفاقا مکرون از دل کابینه او بیرون آمد. اگر رئیسجمهور قبلی پی هوا و هوس گهگاهی از کاخ الیزه جیم میشد، رئیسجمهور جدید حتی دیگر در الیزه هم کمتر آفتابی میشود و بیشتر در این سو و آن سوی جهان مشغول امورات بینالمللی موهومش است. مثلا ابتدای هفته وقتی مردم در خیابانهای پایتخت علیه او شعار میدادند، او در کالدونیای جدید در اقیانوس آرام سرگرم تفریحاتش بود. فقدان پشتوانه حزبی و سیاسی نیز باعث شده که در توفانهای بزرگ، هیچ تشکیلات حزبی ریشهداری نباشد که مکرون را هدایت یا پشتیبانی کند و رسانههای جمعی متعلق به یهودیان و صهیونیستها هم بیش از این توان سانسور اعتراضات را ندارند. بدین ترتیب مکرون، این مهره روچیلدها که برای جلوگیری از انقلابی دیگر توسط ملت فرانسه علیه حاکمیت نامشروع بانکها بر این کشور انقلابخیز مامور شده بود نتوانسته ماموریت خود را بدرستی انجام دهد و کانون بحران در قلب اتحادیه اروپایی و نماد تحولات سیاسی غرب لحظه به لحظه ناآرامتر میشود.
منبع:وطن امروز