در پنجم اردیبهشتماه ۱۳۵۹، عملیاتی نظامی و تجاوزکارانه با عنوان «پنجه عقاب» از سوی امریکا علیه ایران، با هدف آزادسازی گروگانهای امریکایی در تهران آغاز شد. این عملیات که با مشارکت نیروهای ویژه «دلتا» و بهرهگیری از پیشرفتهترین تجهیزات نظامی طراحی شده بود، در کویر طبس و با اتکای بر حداکثر ظرفیت شبکههای جاسوسی و عوامل مزدور وابسته به امریکا و غرب در ایران و منطقه و همچنین با همکاری گسترده برخی کشورهای منطقه و غربی برنامهریزی شده بود. بااینحال، پیش از آنکه عملیات به مرحله اصلی خود برسد، با شکستی کامل و تاریخی مواجه شد؛ رخدادی که نه صرفاً یک ناکامی نظامی، بلکه تجلی آشکاری از تحقق سنن الهی به شمار میآید. از همین رو، این واقعه تاریخی را نمیتوان صرفاً با تحلیلهای نظامی یا سیاسی توضیح داد؛ امری که برخی در تقلایی بیهوده، سعی داشتهاند آنرا به عوامل فنی یا دخالت خارجی، از جمله نقش اتحاد جماهیر شوروی، نسبت دهند. اما بررسیهای رسمی و پژوهشهای دقیق بعدی نشان داد که چنین ادعاهایی فاقد هرگونه سند و مدرک معتبر است، بهگونهای که تاکنون هیچ داده یا مدرکی دال بر نقش مستقیم شوروی سابق در حادثه طبس کشف نشده و همین مسئله، فرضیه دخالت این کشور را بهکلی رد مینماید. در خصوص مسائل فنی مرتبط با نقص در بالگردها نیز باید به این نکته اشاره کرد که برخی از شرکتهای مالک این بالگردها در ایران در سال ۱۳۵۸، حلقهای از حلقههای همکار با امریکا در عملیات پنجه عقاب بوده و شماری از کارکنان آنها پس از شکست عملیات در طبس دستگیر شدند. عملیات پنجه عقاب با برنامهریزی دقیق و جزئینگرانهای طراحی شده بود. این طرح شامل عبور از خاک عمان، سوختگیری در نقطهای از کویر، انتقال نیروها به حومه تهران و ادامه مسیر با خودرو به سمت پایتخت میگردید. اما وقوع توفان شنی شدید، دقیقاً در محل توقف و جابهجایی نیروها، نهتنها سبب زمینگیر شدن نیروهای امریکایی و مزدوران فارسیزبان آنان شد، بلکه در پی برخورد یک هواپیما و یک فروند بالگرد، کل عملیات به شکلی مفتضحانه به پایان رسید. این همزمانی دقیق و پیامدهای سهمگین آن، نمیتواند صرفاً ناشی از یک رویداد طبیعی تلقی شود، بلکه باید آنرا نمونهای روشن از تحقق وعدههای الهی دانست؛ وعدههایی که تنها در چارچوب سنن الهی قابل تبیین و فهم هستند.
سنتهای الهی، نه ادعایی خیالگونه و نه تمنایی آرمانی هستند بلکه آنگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی میفرمایند، این سنتها «قوانین جاری در عالم»اند، همچون جاذبه، همچون طلوع خورشید و گردش افلاک. سنت الهی، قانونی است که موضوع، حکم و نتیجه دارد؛ اگر انسانی یا ملتی، خود را با موضوع آن منطبق کند، نتیجه ناگزیر خواهد آمد. قانون خداوند، وعدهای دروغین نیست؛ سنت خدا، نه تابع خواست سلاطین و قدرتهاست، نه تغییرپذیر در گذر زمان. پروردگار متعال در قرآن، با لحن محکم و بیابهام، میفرماید: «وَ لَینصُرَنَّ اللَّهُ مَن ینصُرُهُ». بر اساس این سنت الهی، پیروزی و شکست، نصرت و خذلان، تابعی از رابطه انسان با خداوند و عمل به تکالیف دینی است. بر این اساس، هرگاه مردمی در راه خدا برخیزند، فریاد بزنند، ایستادگی کنند و به اخلاص و تقوا مزین شوند، خداوند آنها را یاری میدهد. انقلاب اسلامی ایران، از آغاز، چنین حرکتی بود و حادثه طبس، شاهدی روشن بود بر صدق این حرکت؛ حادثهای که عقل مادی غربی از تحلیل آن ناتوان است. امام خمینی (ره) در اینباره میفرمایند: «نباید بیدار بشوند آنهایی که توجه به معنویات ندارند و به این غیب ایمان نیاوردهاند؟ نباید بیدار بشوند؟ کی این هلیکوپترهای آقای کارتر را که میخواستند به ایران بیایند ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شنها ساقط کردند، شنها مأمور خدا بودند، باد مأمور خداست، قوم عاد را باد از بین برد. این باد مأمور خداست، این شنها همه مأمورند. تجربه بکنند باز».
واقعه طبس، بهعنوان یکی از جلوههای بارز نصرت الهی، تجلی این اعتقاد توحیدی است که قدرت الهی بر هر قدرتی غلبه دارد. ملت ایران، بهدرستی بر مبنای آموزههای دینی و تجربیاتی مانند واقعه طبس، دریافته است که سنتهای الهی را باید در تحلیل، تصمیمگیری و حرکت مدنظر قرار دهد. سنتهای الهی، موضوع داستانهایی از گذشته نیستند؛ «سُنَّهَ اللهِ الَّتی قَد خَلَت مِن قَبلُ وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّهِ اللهِ تَبدیلًا». این سنتها، امروز نیز حاکماند و فردا نیز حاکم خواهند بود. اگر ملتی خود را در مسیر آن قرار دهد، نصرت خداوند را خواهد دید و اگر از آن روی برگرداند، در گرداب ضعف و ذلت خواهد افتاد. اهمیت در نظر داشتن این اعتقاد الهی در آن است که باور به سنتهای الهی در جامعه و میان نخبگان، بایستی مبنای حرکت باشد. باور به اینکه «ان تَنصُرُوا اللَّهَ ینصُرْکُمْ» تنها یک شعار نبوده، بلکه مبنایی راهبردی است، موجب میشود تا جامعه و نظام جمهوری اسلامی ایران در برابر فشارها و تهدیدهای بزرگ بر اصول خود ایستاده و از مسیر الهی خود عدول نکنند. این نگاه نه فقط یک ابزار معنوی، بلکه یک مبنای تحلیلی برای فهم رخدادها و طراحی آینده است. واقعه طبس، صرفاً یک شکست نظامی برای امریکا نبود، بلکه تجربهای الهی برای ملت ایران است که نشان میدهد در مسیر ایستادگی و توکل به خدا، پیروزی نهتنها ممکن، بلکه محتوم خواهد بود. تحلیل واقعه طبس بر مبنای سنن الهی، عقلها و قلبهای بیدار و آزاده را متوجه این حقیقت میسازد که در هر حرکت سیاسی و اجتماعی، نمیتوان نقش ایمان، اراده الهی و حرکت ملت مؤمن را نادیده گرفت. این آموزه، نهفقط بخشی از حافظه تاریخی و راهبرد ملت مسلمان ایران است، بلکه الگویی برای آینده نیز به شمار میرود. الگویی که مقاومت الهی و بینظیر مردم غزه در برابر رژیم صهیونیستی و حماسههای مقاومت یمن در برابر امریکا، بر صدق آن شهادت میدهند. جمهوری اسلامی ایران، با تأکید بر همین الگو، مسیر مقاومت، خودباوری و استقلال را ادامه داده و خواهد داد، باذن الله، انشاءالله.