کد خبر: 456788
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۰ - ۰۹:۱۱
نگاهي به حضور زنان در جامعه و سريال‌هاي تلويزيوني در گفت‌وگوي «جوان» با آزيتا حاجيان
از كنار طبقه محروم به سادگي عبور نمي‌كنم
مائده السادات ميرفندرسكي | سازندگان آثار تلویزیونی مدتی است که سعی بر این دارند تا تلویزیون را از بی‌رونقی هميشگي‌اش نجات دهند و ضمن آن سریال‌هایی را شاهدیم که از حیث فیلمنامه و کارگردانی قدرت بالايی در جذب مخاطب از دست رفته این روزهای تلويزیون دارند. مجموعه «تا ثریا» به کارگردانی سیروس مقدم که حدود یک هفته از شروع پخش آن مي‌گذرد زندگی و سرگذشت زنی میانسال را روايت می‌کند که در زندگی‌اش با مشکلاتي مواجه می‌شود. آزیتا حاجیان که پس از سال‌ها در قاب تصویر ظاهر شده ایفاگر نقش ثریا است که مثل همیشه با بازی قابل قبول خود توانسته است در موفقيت این سریال تأثیرگذار باشد. حاجیان که متولد سال ۱۳۳۶ است و لیسانس کارگردانی تئاتر دارد علاوه بر فعالیت در عرصه سینما و تلویزیون در حیطه تئاتر هم چندين نمایش را روی صحنه برده است. از کارهای شاخص او می‌توان به سریال‌های امام علی(ع)، دبیرستان خضرا، سفر سبز، ساعت شنی و... و فيلم‌هايی چون دزد عروسک‌ها، آدم برفي، روبان قرمز و شمعی در باد اشاره کرد. ثریا که از نقش‌های تقریباً خاص اين روزهای تلویزیون است با محوریت داستان یک زن جذابیت‌های فراوانی را برای مخاطب خود به نمایش گذاشته است.

فكر مي‌كنم پس از سريال «دبيرستان خضرا» كه در آنجا نقش دبير تربيتي و مشاور مدرسه را عهده‌دار بوديد، تا الان و مجموعه «تاثريا» نقشي محوري را در هيچ سريالي ايفا‌گر نكرديد؟
بله، اين دفعه دومي است كه نقشي به اين حجيمي و به اين سنگيني را عهده‌دار شدم. ضمن اينكه در همين مدت زمان زيادي كه بين اين دو مجموعه گذشت، در مجموعه ساعت شني در نقش «مش دريا» و در مجموعه دوران مشروطه در نقش «مهد اوليا» بازي كردم ولي درست است كه بازي در سريال «تا ثريا» و ايفاي نقش ثريا، دومين نقش محوري‌ام در سريال‌هاي تلويزيوني است.
در اين مدت طولاني كه به آن اشاره شد، ترجيح خودتان اين بود كه نقش يك كار نكنيد يا اينكه پيشنهادهايي كه مدنظرتان بود، به شما نمي‌شد؟
پيشنهادهايي كه براي نقش يك سريال داشتم، نقش‌هاي خوبي نداشت، بنابر اين هيچ كدام مرا جذب نكردند كه به صرافت آنها بيفتم و آنها را قبول كنم، ضمن اينكه فيلمنامه‌ها هم برايم جذاب نبودند و كشش به حضور در آنها را احساس نمي‌كردم.
و در مورد ثريا؟
ثريا نقشي بود كه از همان ابتدا نتوانستم قبولش نكنم، پس از خواندن فيلمنامه به حدي جذب خود داستان و اين شخصيت شدم كه نتوانستم در مقابلش هيچ گونه مقاومتي بكنم. بيش از اندازه نقشم را دوست داشتم و به اين فكر مي‌كردم كه بايد اين نقش را بپذيرم.
به عقيده من و بسياري مثل هميشه خيلي خوب از عهده ايفاي اين نقش برآمديد.
لطف داريد، من تمام تلاشم را به كار بستم كه تمام لحظات همراه ثريا باشم و طوري ايفايش كنم كه مخاطب او را باور كند. اميدوارم كه نقش را تمام و كمال ارائه كرده باشم و مخاطبان او را پذيرفته باشند.
قبل از اين مجموعه، خودتان كارهاي آقاي مقدم را دنبال مي‌كرديد و به همكاري با ايشان فكر كرده بوديد؟
بله، هميشه كارهايشان را دوست داشتم. ايشان كارگرداني دانا هستند كه در كادر تلويزيون بسيار خوش درخشيده‌اند ضمن اينكه هميشه به كارشان كاملاً اشراف داشته‌اند. در مورد سؤال دومتان بايد بگويم كه در دو مجموعه ايشان پيشنهاد همكاري داشتم كه يكي از آنها مجموعه «روز حسرت» بود كه دخترم مهراوه در آن بازي مي‌كرد و ديگري دقيقاً در خاطرم نيست.
چطور شد كه قبول نكرديد؟
معتقدم تا الان نقشي در كارهاي ايشان نبوده كه همانند شخصيت ثريا مرا تكان دهد و ذهنم را به شدت درگير خود كند. اين نقش اولين نقشي بود كه باعث شد به طور جدي به همكاري با آقاي مقدم فكر كنم و با كمال ميل بپذيرم.
اين طور كه متوجه شدم، خاص بودن نقش يكي از فاكتورهاي قبول پيشنهادهايتان است؟
بله، به شدت اين مقوله برايم اهميت دارد و در كنار آن خود فيلمنامه نيز برايم مهم است. همانطور كه ديديد فيلمنامه «تاثريا» پر از مطالبي است كه مردم به طور روز‌مره با آنها درگيرند. به نظر من داستان اين كار واقعاً ارزنده است و از آن دسته قصه‌هايي است كه در دلش واقعاً حرفي براي گفتن دارند.
اگر اشتباه نكنم، سيروس مقدم براي پنجمين بار روايتگر قصه زندگي زني در اجتماع است و محوريت قصه‌اش را به او سپرده، فكر مي‌كنيد وجه تمايز اين مجموعه با ساير مجموعه‌هايي چون رستگاران، ريحانه، نرگس و روزهاي زندگي در چيست؟
به هر ترتيب «تا ثريا» شاخصه‌هاي عالي‌اي داشت و مي‌‌توانم بگويم سال‌هاي سال است حتي در مجموعه‌هاي زن محور آقاي مقدم، نديده بوديم كه زني اين طور و به اين شدت با مسائل اجتماعي پيرامونش دست و پنجه نرم كند و فراز و فرودهايي اينچنيني برايش رقم بخورد.
مي‌توان گفت قصه زندگي «ثريا» تا حدودي تلخ است.
بله، آن هم به اين دليل است كه داستان زندگي شهروند‌ي است كه دچار مسائل اقتصادي و اجتماعي مي‌شود و به تبع آن گره‌هاي عجيب و غريبي در زندگي‌اش ايجاد مي شود چون يك زن و يك مادر است و اين جذابيت دو چنداني را براي مخاطب ايجاد مي‌كند.
چنين قصه‌هايي را در مورد آقايان زياد ديده‌ايم ولي در مورد خانم‌ها بار اولي است كه مخاطب شاهد مواجهه يك زن با چنين مشكلاتي است. همانطور كه ديديد ثريا به سختي و به اصطلاح جان كندن زندگي‌اش را مي‌چرخاند. شايد بهتر باشد بگويم زني است كه نانش را در خون مي‌زند و مي‌خورد. زني زحمتكش كه شايد بازيچه زندگي هم قرار مي‌گيرد و منهاي بعضي مشكلات كه مسبب و مقصر آنها خودش است، آن هم طمع است كه به علت نداري و فقر دامن او و خانواده‌اش را مي‌گيرد و ...
فكر مي‌كنيد جذابيت داستان در كدام خط آن است؟
قصه داستان جذابيت‌هاي بسياري دارد ولي مهم‌ترين و بارزترينش همان طمع كردن به پول به دليل شرايط نامناسب اقتصادي است.
خانم حاجيان شما از آن دسته بازيگراني هستيد كه وقتي نقشي را عهده‌‌دار مي‌شويد به شدت درگير آن مي‌شويد همين امر باعث مي‌شود كه مخاطب آثارتان، به راحتي بتواند با نقش‌هايتان ارتباط برقرار كند، در حالت كلي براي نزديك شدن به كاراكتر پيشنهادي چه گزينه‌هايي را مد نظر مي‌گيريد؟
معتقدم كه وقتي نقشي را به من مي‌سپرند، موظفم همه تلاشم را در جهت هر چه بهتر شدن نقش به كارگيرم. قبول ندارم كه دقيقاً لحظه‌اي كه مي‌خواهند پلان اول بازي يك بازيگر را تصوير برداري كنند، نقش او متولد شود. بلكه هر نقشي بيش از آنچه فكرش را بكني جاي كار دارد و آن هم قبل از اينكه بازيگر جلوي دوربين برود!
من از روزي كه نقشي را مي‌پذيرم، درگيرش مي‌شوم، در منزل روي متن‌هايم كار مي‌كنم و براي نقشم رزومه و تاريخچه مي‌نويسم، براي او با مشاوره كارگردان و نويسنده گذشته‌اي در نظر مي‌گيرم و سعي مي‌كنم كشفش كنم. نقش‌ها، همگي آدم‌هايي هستند كه روزي متولد مي‌شوند و من بازيگر پس از قبول ايفاي آن، ارائه زندگي او را در دست مي‌گيرم.
فرو رفتن در قالب يك نقش كه چه بسا از خود واقعي يك آدم دور باشد، ممكن است بازيگر را تا حدودي اذيت كند، شما در مورد نقش‌هايي كه تا به حال ايفا كرده‌ايد، با چنين موردي مواجه شده‌ايد؟
بله، براي مثال همين نقش ثريا خيلي اذيتم كرد ولي معتقدم همگي اينها بهايي هستند كه هر بازيگر به خاطر عشق و علاقه به اين حيطه مي‌دهد و جزو ويژگي‌هاي مثبت كار بازيگري است كه شما با يك زندگي كه خود واقعي‌ات هستي، به واسطه حرفه بازيگري بتواني چندين و چند زندگي را تجربه كني. اين مقوله دقيقاً مثل اين است كه چندين بار زندگي كرده باشيد. به هر حال در نقش‌هاي سنگيني مثل ثريا، بازيگر مجبور است قلب، مغز و بدنش را به نقش وام بدهد و درگير نقش شود كه بالطبع در جاهايي هم دچار آزار و اذيت‌هايي خواهد شد كه باز هم خودش آنها را ايجاد كرده كه نقش‌اش براي مخاطب قابل درك باشد. وقتي يك بازيگر نقشي را كاملاً درك مي‌كند، در همان زمان كوران ساخت سريال و فيلم درگيرش خواهد كرد و اين درگيري‌اش با نقش زماني به پايان مي‌رسد كه سريال نيز به پايان رسيده باشد.
تا به حال برايتان پيش آمده كه در همان زمان كوران ضبط سريال، از خودتان دور شويد؟
نه، انسان‌ها هيچ گاه از خود واقعي‌شان دور نمي‌شوند. بلكه در اين برهه يك خود ديگر به آنها اضافه مي‌شود انگار كه بين خودشان و آن نقش يك حركت رفت و برگشتي وجود دارد. در مورد ثريا، چون نقشي بود كه طولاني شد و شرايط سختي داشت شايد باورتان نشود ولي در همان مدت براي اولين بار وقتي به منزل مي‌آمدم و مي‌خواستم بخوابم، تا يك الي دو ساعت به علت درگير بودن ذهنم با مسائل ثريا خوابم نمي‌برد و نمي‌توانستم از او فاصله بگيرم و اين قضيه چهار ماه طول كشيد و مرتب سعي مي‌كردم كه قوي باشم تا بتوانم اين بار را به سرمنزل مقصود برسانم. براي همين اين گل‌گاوزبان مي‌خوردم تا كمي آرامش داشته باشم. ثريا شرايط پرفراز ونشيبي داشت و به هر ترتيب من بازيگر وقتي كاري مي‌كنم علاوه بر آنكه به شخصيت آن نزديك مي‌شوم و با مسائلش زندگي مي‌كنم، در كنارش بايد حواسم به خودم نيز باشد و خودم را فراموش نكنم.
برقراري تعادل بين اين دو حس كار چندان ساده‌اي نيست.
اوايل تلاش براي نزديك شدن به نقش است، وقتي بازيگر به نقش نزديك مي‌شود، حالا ديگر بايد مراقب سلامت، خواب و ... خود باشد كه گاهي اوقات نيز اصلاً نبايد به نقش‌ فكر كند و بايد زندگي عادي خود را در پيش داشته باشد تا بتواند آن همه فراز و فرود در نقش را تحمل كند.
به عنوان فردي كه نقش اصلي داستان و بار اصلي قصه بر دوش او بوده، فكر مي‌كنيد اين سبك قصه‌ها مي‌تواند در طرز تفكر و سبك زندگي مردم تأثيرگذار باشد يا نه مثل قصه‌هايي كه بارها و بارها ديده‌ايم كليشه‌اي و فراموش شدني است؟
به طور قطع و يقين مطمئن باشيد اگر سناريو، سناريوي بي‌خاصيت و بي‌هدفي بود، من مشتاقانه آن را قبول نمي‌كردم. قصه‌اي كه سعيد فرهادي آن را به نگارش در آورده بود و من خواندم، مي‌تواند در تفكر انسان‌ها تأثيرگذار باشد.
به طور معمول هر بازيگري به هر طريقي با نقش خود ارتباط برقرار مي‌كند ولي در اين بين بعضي‌ها هستند كه ما به ازاي بيروني آن شخصيت را بارها و بارها از نزديك ديده‌اند. شما در مورد نقش ثريا تا به حال با چنين شخصيتي برخورد كرده‌ايد؟
نه، تا به حال فردي در موقعيت ثريا و با اين همه مشكلات در زندگي نديده بودم ولي به شخصه در مورد طبقه محروم جامعه بسيار حساس هستم و جزو دغدغه‌هايم به شمار مي‌آيند. نگاهشان مي‌كنم، در مورد نحوه زندگي كردنشان فكر مي‌كنم و همدردشان مي‌شوم و به طور كلي مي‌توانم بگويم برايم مسئله هستند و در طول دوران زندگيم هيچ گاه ازكنار نامرفهين به سادگي عبور نكرده‌ام و هميشه روي اين مسئله مكث و فكر كرده‌ام. اگر هم كمكي از دستم برآمده دريغ نكرد‌ه‌ام.
در حال حاضر مجموعه «تا ثريا» با دو سريال ديگر به طور همزمان پخش مي‌شود و شما نگران اين نيستيد كه سريال ديده نشود؟
نه، من نگران اين چيزها نيستم، وظيفه‌اي كه رسالتم بود را انجام دادم و به جهان هستي فرستادم، حال ديگر قضاوت و باقي مسائل به مخاطبان برمي‌گردد كه پس از اتمام سريال صورت خواهد گرفت.
ثريا زني ميانسال است و همانطور كه ديديم با مسائل و مشكلاتي در طول زندگي‌اش مواجه مي‌شود. يكي از ويژگي‌هايي كه اين شخصيت دارد، پوشش اوست. فكر مي‌كنيد اگر او چنين پوششي نداشت مردم در برقراري ارتباط با او دچار مشكل مي‌شدند و نمي‌توانستند كاملاً‌ او را بپذيرند؟
به عقيده من خيلي تفاوتي نداشت، به دليل اينكه از همان ابتدا چنين كاراكتري و با چنين شخصيتي ساخته شده بود و گنگ و مبهم نبود كه مخاطب نتواند باورش كند. مسائلي كه او با آنها درگير است، همان مسائل روزمره مردم جامعه ماست و هيچ كدام غيرواقعي و غيرملموس نيستند ولي شايد به واسطه پوشش اين زن، طيف وسيع‌تري با او همذات‌پنداري كنند، آن هم به اين خاطر كه در جامعه ما خانم‌هايي كه پوشش انتخابي‌شان چادر است كم نيستند و خيلي از مادر‌هاي نسل جديد نيز چادري هستند.
اگر خود واقعي‌تان در زندگي شخصي به جاي كاراكتر ثريا بوديد، چه مي‌كرديد؟
اتفاقاً ديروز كه با آقاي مقدم صحبت مي‌كردم به ايشان گفتم حالا كه ضبط سريال تمام شده و از دور به ثريا نگاه مي‌كنم (البته در طول ضبط هم متوجه شده بودم) به اين نتيجه مي‌رسم كه اگر من جاي او بودم تا الان مرده بودم.
ثريا شخصيت خيلي قوي‌اي داشت كه البته اين در ساختار شخصيت خودش نيز هست. او زني است كه در سن ۳۵ سالگي با سه بچه كوچك، شوهر خود را از دست مي‌دهد و تمام تلاشش را مي‌كند كه با حقوق كارگري زندگي‌اش را بچرخاند.
او سعي مي‌كند بچه‌هاي خوبي تربيت كند كه الحق و الانصاف هم همين طور مي‌شود و هيچ كدام از فرزندانش اهل كار خلاف نيستند، خوب و متعادلند.
خب همه اينها نشان دهنده اين است كه او زني بسيار قوي بوده است كه به رغم همه سختي‌هاي مالي و اقتصادي و فشارهاي اجتماعي از عهده مسئوليت و مأموريتش برآمده و بعد هم با وجود بروز اين همه مشكلات مي‌بينيم كه سرپاست و نمي‌ميرد.
كمي از نقش ثريا فاصله بگيريم فكر مي‌كنم براي افرادي كه در سن و سال من باشند، بازي شما در فيلم كودك «دزد عروسك‌ها» خيلي خاطره انگيز و نوستالژيك بود، مخصوصاً گريم ترسناكي كه در اين فيلم داشتيد.
بله، در مورد گريم‌ام بايد بگويم كه آقاي اسكندري تمام تلاش‌شان را كردند كه گريم من سمپاتيك باشد و طوري ترسناك نباشد كه كودكان با ديدن آن بترسند ولي خب شرايط نور و صحنه اين گريم را طوري در آورد كه يادم است در آن برهه از زمان در سينماي كودك دو نفر بودند كه بچه‌ها از آنها مي‌ترسيدند يكي اسمش را نبر در مدرسه موش‌ها و ديگري مادر گنجو (كه نقش گنجو را اكبر عبدي ايفا مي‌كرد). در دزد عروسك‌ها جالب است كه تقريباً همه هم نسل‌هاي شما اين را به من مي‌گويند و وظيفه خودم مي‌دانم كه از همين جا از همه‌ آنها معذرت بخواهم!
خانم حاجيان شما كه در ژانرهاي مختلف بازي خوش درخشيديد، چه طور شد كه از سينماي كودك فاصله گرفتيد؟
اصلي‌ترين دليلش اين است كه كارگردان‌هاي خوب ما در زمينه ساخت فيلم كودك، از اين حيطه دور شده‌اند. هنوز حميد جبلي و ايرج طهماسب سنگر را ترك نكرده‌اند ولي بقيه افراد تقريباً سنگر را رها كرده‌اند. خودم به شخصه خيلي دوست دارم كار كودك انجام دهم ولي انگار طوري شده است كه همه كودك را فراموش كرده‌اند، آنقدر كه بزرگ‌ترها مسئله و دغدغه دارند كه به كودكان توجه نمي‌شود! نبايد اين را از ياد برد كه كودكان سرمايه‌هاي فراوان ما هستند.
در حال حاضر كه كودكان ما به راحتي فيلم‌هاي بزرگسالان را حتي نقد هم مي‌كنند، ساختن و قبول فيلم كودك دشوار است.
نه، به عقيده من اگر كارگردانان براي كودك فيلم بسازند حتي‌المقدور كودكان متوجه مي‌شوند كه به آنها توجهي شده ولو اينكه كودك فيلم خودش را نقد كند، هيچ اشكالي ندارد.
خودتان در فكر ساخت يك اثر در اين ژانر نيستيد؟
اتفاقاً پس از مصاحبه اخيرم در همين زمينه دوباره انگيزه‌اي در من ايجاد شد كه به همراه يكي ازدوستان سناريونويسم، فيلمنامه‌اي را طراحي كرده و به كارگرداني كه در اين عرصه سابقه درخشاني دارد بدهيم و خودمان هم براي بازي در آن اعلام آمادگي كنيم.
تا به حال به فكر ساخت سريال يا فيلم نبوديد؟
نه، من تحصيلاتم كارگرداني تئاتر است و تا الان نيز چهار نمايش روي صحنه بردم. خيلي‌ها از من درخواست كردند كه در حيطه سينما و تلويزيون كاري را بسازم ولي هميشه به آنها گفته‌ام كه تخصصم كارگرداني در تئاتر است.
هر كسي بايد كاري كه به تحصيلاتش مرتبط است را انجام دهد، گرچه خيلي‌ها هم هستند كه بدون داشتن تحصيلات آكادميك اين كار را مي‌كنند و من از اين قضيه استقبال نمي‌كنم. درسي كه خواندم كارگرداني تئاتر بوده و بسيار به آن علاقه‌مند هستم و هر فرصتي كه پيش بيايد به آن مراجعه كرده و در آن حيطه كار مي‌كنم.
يعني به اين معتقد نيستيد كه يك هنرمند مي‌تواند اكثر شاخه‌هاي هنري را دنبال كند؟
اگر همه كارها را به خوبي به سرانجام برساند و كيفيت كارهايش عالي و خوب باشد، خوش به حالش كه آنقدر موفق است و آنقدر توانايي دارد، اما حرف من اين است كه اگر كيفيت كارشان خوب نباشد، چه لزومي دارد آنقدر خود را درگير كنند؟
هر انساني بايد در جايي كه در آن تخصص دارد، كار كند و كاري عالي ارائه دهد.
به تئاترهايتان اشاره كرديد، در گذشته در حيطه نمايش پررنگ‌تر ظاهر مي‌شويد ولي الان...
بله، هر گاه به ساخت اثري فكر مي‌كنم مي‌بينم كه بايد كفشي فولادي و عصايي آهني را در دست بگيرم، آن هم به دليل اين است كه وضعيت تئاتر كشورمان تا حدودي نابسامان است و در اين اوضاع كار ساختن كمي دشوار خواهد بود.
در كل وضعيت سريال و فيلمسازي در كشورمان را چطور مي‌بينيد؟
معتقدم زماني مي‌‌توانم پاسخ خوبي به اين سؤال بدهم كه همه سريال و فيلم‌ها را ديده باشم و با يك اشراف اظهار نظر كنم.
چون خيلي فرصت براي تماشاي سريال و فيلم ندارم بالطبع خود را شايسته قضاوت جامع در مورد آنها نمي‌دانم.
ولي اينكه سطح سليقه مخاطب امروز، روز به روز در حال نزول است.
سطح سليقه مخاطب را تلويزيون و برنامه‌سازان آن تعيين مي‌كنند. چون مخاطبان تلويزيون درست برخلاف سينما، برنامه‌اي كه مي‌خواهند ببينند را خودشان انتخاب نمي‌كنند و مثل سينما هيچ هزينه جدي‌اي براي ديدن تلويزيون نمي‌پردازند. براي همين اگر رسانه ملي سريالي بد را پخش كند سطح سليقه و تفكر مردم را پايين مي‌آورد و اگر كارهاي عالي و خوب پخش كند، سطح فرهنگ كل جامعه را بالا مي‌برد. به همين خاطر است كه تلويزيون رسالت بسيار خطيري به عهده دارد.
مدتي است شاهد حضور نابازيگران در سريال‌ها و فيلم‌ها هستيم، شما به عنوان فردي كه در اين حيطه تحصيلات آكادميك دارد و با تلاش خود پا به اين عرصه گذاشته است، حضور اين افراد را چطور مي‌بينيد و چه توصيه‌اي به آنها مي‌كنيد؟
بايد اين مقوله ريشه‌يابي شود ولي توصيه‌اي كه من به اين قبيل انسان‌ها دارم اين است كه به دست آوردن يك موقعيت خيلي مهم نيست، توانايي در نگه‌داشتن آن، آن هم در سطح عالي يك موقعيت خيلي مهم است.
شما ممكن است به طور اتفاقي پيشنهاد بازي داشته باشيد كه آن نقش خيلي شبيه خودتان باشد و حالا صورت و چهره هم در بازي به شما كمك كند و مردم هم بسيار از ايفاي نقشتان احساس رضايت كنند.
حرف من اين است كه قطعاً اولين پيشنهاد شما خيلي خوب پيش خواهد رفت، ضمانتي نيست براي اينكه پيشنهادهاي بعدي هم به سرنوشت همان اولي دچار شوند! اين‌گونه افراد اگر واقعاً اين حيطه را دوست دارند بايد به دنبالش بروند و زحمت بكشند و ريزه كاري‌هاي آن را بشناسند. تمرين، اتود، مطالعه، خواندن و ... و از همه مهم‌تر اينكه وقتي به جايگاه نسبتاً خوبي رسيدند، بايد تلاش و زحمت خود را به كار گيرند كه از آن نگهداري كنند. اگر زحمتي براي نگه‌داشتن آن متحمل نشوند، بالطبع رفته رفته از ديده‌ها محو خواهند شد.
در ادامه صحبت‌هايتان، بسياري بر اين باورند كه چهره در بازيگري ملاك و معياري مهم است.
اين مسئله كه به آن اشاره كرديد، براي دوران جمال‌گرايي در سينما و تلويزيون بود كه با گذشت زمان در حال از بين رفتن است.
در حالت كلي تا چه ميزان چهره را در بازي يك بازيگر مؤثر مي‌دانيد؟
اگر بخواهم به چهره اهميت دهم بايد بگويم كه چهره بايد با كاراكتر هماهنگ باشد. چهره تا جايي برايم اهميت دارد كه در ارائه نقش پيشنهادي، نصف راه را رفته باشد و مابقي راه، همان بازي بازيگر است. چهره يك بازيگر را در اين نمي‌دانم كه بازيگر حتماً بايد مانكن باشد و چهره‌اي بي‌عيب و نقص داشته باشد، چون همه ما چنين چهره‌هايي را در بسياري از رسانه‌ها مي‌توانيم مشاهده كنيم. معتقدم كه بازيگري اين نيست كه بازيگر، چهره داشته باشد، بلكه اين است كه او چقدر و تا چه ميزان بتواند كاراكترهاي گوناگون را با مسائل گوناگون ارائه و با آن زندگي كند. طوري كه مخاطب او را باور كند و حالا خوشبختانه اين دوره جمال‌گرايي كه به آن اشاره كردم با ورود بازيگران توانمند و قوي كه از لحاظ چهره زياد خوش قيافه نيستند رو به اتمام است. مردم و عوامل فيلم‌ها كم كم به اين درك رسيد‌ه‌اند كه بازي يك بازيگر مهم‌تر از چهره اوست.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار