کد خبر: 1296686
تاریخ انتشار: ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۳:۱۸
‌گفت‌وگوی «جوان» با «رامتین شهبازی» منتقدسینما
 احمد محمدتبریزی

جوان آنلاین: جریان نقدنویسی در ایران یکی از مسائل جذاب در حوزه سینماست. بسیاری از مخاطبان سینما، به شدت پیگیر مطالب منتقدان هستند و فیلم‌ها را با این نقد‌ها می‌شناسند. رامتین شهبازی، نویسنده و منتقد فیلم به عنوان عضو هیئت داوران دومین جایزه نقد سریال‌های شبکه نمایش خانگی در گفت‌و‌گو با «جوان» از پیشینه نقدنویسی در ایران و تأثیر آن بر سینما می‌گوید.
 
 پیشینه نقد در سینمای ایران به چه زمانی برمی گردد؟
 سینما گام‌به‌گام وارد ایران شد، ولی آنچه امروز به نام «نقد» می‌شناسیم در حوزه ادبیات نمایشی، ریشه‌هایی پیش‌تر از ورود سینما داشت، یعنی می‌توان گفت چیزی شبیه به نقد، هرچند نه به معنای امروزی آن در قالب نامه‌هایی که میان فتحعلی آخوندزاده و میرزاآقا تبریزی رد و بدل می‌شد، وجود داشت. 
در این نامه‌نگاری‌ها، آموزش نگارش نمایشنامه و بحث‌هایی درباره تئوری ادبیات نمایشی مطرح می‌شد. بنابراین رد و بدل شدن ایده‌هایی در این زمینه وجود داشت، اما آنچه امروز به‌عنوان «نقد هنر» از آن یاد می‌کنیم، طبیعتاً سال‌ها بعد شکل گرفت، چراکه نیاز به مشاهده و درک آن هنر تازه و روندهایش داشت. 
نمی‌توان این واقعیت را نادیده گرفت که هم سینما و هم تئاتر به شکل امروزی‌شان وارداتی بودند؛ ادبیات‌شان نیز ادبیاتی وارداتی بود. طبیعتاً ما باید منتظر می‌ماندیم تا این پدیده‌ها رشد یابند. از آنجا که ادبیات در ایران حوزه‌ای بود که بسیار زودتر رشد کرد با رشد و تأثیرگذاری آن در جامعه، ادبیات سینمایی نیز بیشتر در قالب نقد وارد حوزه‌های مختلف سینما شد و از همان سال‌ها شکل گرفت. 
نباید فراموش کنیم که جریان روشنفکری در ایران، به‌ویژه پیش از انقلاب عمدتاً در اختیار گروه‌های چپ‌گرا بود. طبیعتاً نگاهی انتقادی که در ذهن این جریان بود از طریق نوشتن در نشریات سینمایی و غیرسینمایی وارد بحث فیلم‌ها شد و تا حدودی توانست سمت‌وسو‌هایی برای سینمای آن زمان ترسیم کند. 
این جریان اگرچه پنهانی، اما حتی در دفاتر تولید فیلم‌هایی به‌اصطلاح «فیلم‌های روشنفکری» یا «سینمای جریان تغییر» نقش داشت. اگرچه همه آن فیلم‌ها لزوماً در این دسته جای نمی‌گرفتند، اما تأثیر خود را گذاشتند و سینمای روشنفکری ایران را به چیزی نزدیک کردند که در تئاتر هم تجربه شده بود؛ نوعی همسویی میان هنر و جریان فکری. 
این اتفاق به‌ویژه در دهه ۵۰ و به‌واسطه ورود گسترده و استقبال از فیلم‌های خارجی، به‌ویژه اروپایی و عربی شدت گرفت. در این دوران، صنعت سینما در ایران تقریباً ورشکسته شد. 
با این‌که چند سال قبل از انقلاب جمهوری اسلامی، برخی فیلم‌ها نگاهی انتقادی داشتند و حتی انقلاب را پیش‌بینی می‌کردند، مانند سفر سنگ از مسعود کیمیایی یا کندو از فریدون گله که هر یک به نوعی زبان اضطراری برای بیان وضعیت آن زمان بودند، اما نقد در آن دوران به‌واسطه جدی گرفته شدن ادبیات و وجود محافل روشنفکری شاید حتی مؤثرتر و خاص‌تر از امروز عمل می‌کرد. 
 بعد از انقلاب، فیلم‌ها و نهاد‌هایی پدید آمدند که این جریان را به دست گرفتند و تا سال‌ها موفق هم بودند، به‌ویژه زمانی‌که به دوره تکثر مجلات می‌رسیم. در این میان، مجله فیلم و نشریه‌هایی مانند سوره، به‌واسطه حضور شهید آوینی و دیگر هنرمندان، نگاه خاصی به سینما داشتند و در واقع به دنبال نوعی سینمای انقلابی و هنرمند انقلابی بودند.
 
نقش نقد را در سینمای ایران چگونه می‌بینید؟
اگر بخواهیم درباره نقد و نقش آن در سینما بیشتر بگوییم، باید چند موضوع را مشخص کنیم. مثلاً اینکه نقد برای چه کسی نوشته می‌شود؟ آیا نقد برای سینماگر نوشته می‌شود؟ برای جریان سینما یا برای مخاطب؟ از نظر من در واقع نقد، عمدتاً برای مخاطب نوشته می‌شود؛ برای کمک به مخاطب تا بتواند ارتباط بهتری با اثر برقرار کند. البته ممکن است پژوهشی انجام شود که به بررسی یک جریان سینمایی یا یک جشنواره بپردازد، اما نقد در اصل باید کمک کند تا مخاطب با فیلم یا اثر هنری رابطه دقیق‌تری برقرار کند. 
در جامعه‌شناسی سینما، مفهومی داریم به نام «افکت». سینمتیک که تمام جریان سینما را شامل می‌شود، از لحظه‌ای که تصمیم به تولید گرفته می‌شود تا مجوز گرفتن، پیش‌تولید، تولید، پس‌تولید و اکران، نقد همه این مراحل جزئی از افکت سینما هستند. فیلمیک افکت به آن چیزی اشاره دارد که روی پرده سینما می‌بینید. اندازه قاب، روایت، میزانسن، همه و همه در دل خود سینما شکل می‌گیرند. 
در گذشته بحث‌هایی مطرح بود مبنی بر اینکه انجمن منتقدان نباید عضو خانه سینما باشد، چراکه منتقدان نقش مستقیمی در تولید ندارد، اما این نگاه از نوعی کم‌اطلاعی نشئت می‌گیرد. نقد، جزئی از جریان تولید است، البته نه در مرحله ساخت، اما در مرحله شناخت و معرفی اثر به مخاطب، نقشی اساسی ایفا می‌کند. نقد در واقع دستیاری برای فیلم است تا مخاطب بهتر آن را بشناسد و با آن ارتباط برقرار کند. 
نقد به‌مثابه ارزش‌گذاری (تشخیص سره از ناسره)، امروزه در جهان کمی کارکرد خود را از دست داده و جای خود را بیشتر به تحلیل داده، چون اگر بگوییم یک اثر درست است یا غلط، وارد مناقشاتی می‌شویم که با حضور سرمایه‌گذاران، تهیه‌کنندگان و مسائل اقتصادی، پیچیده‌تر هم خواهد شد. همین مسائل باعث شده در سال‌های اخیر اتفاقات ناخوشایندی مانند «کارت به کارت کردن» برای گرفتن نقد‌های مثبت، شکل بگیرد و فضای نقد را آلوده کند. 
در عوض، آنچه امروز ارزش بیشتری دارد، تحلیل است. تحلیلی که برخاسته از یک نگاه دقیق و مبتنی بر سنت‌های فکری است. بله، هنوز این نوع تحلیل‌ها وجود دارند، اگرچه کم‌شمارند. در کنار سنت نشریات سینمایی، جوان‌هایی هستند که در فضای مجازی نشریات الکترونیکی منتشر می‌کنند، ولی برخی از آنها از جریان روز عقب مانده‌اند. 
ممکن است یک معلم ضعیف در یک دانشگاه معتبر سال‌ها دوام بیاورد، چون پشت نام دانشگاه پنهان شده است. مشابه این وضعیت را در نشریات سینمایی هم می‌بینیم. در عوض، برخی جوان‌ها در فضای مجازی کار‌هایی می‌کنند که حاصل شناخت دقیق‌شان از زبان و تکنیک روز سینماست. اینها فیلم می‌بینند، زبان انگلیسی را بلدند و بعضاً حتی زبان کره‌ای می‌دانند که کمک‌شان می‌کند به منابع اصلی دسترسی داشته باشند. البته باز هم تأکید می‌کنم که نسبی صحبت می‌کنیم؛ نمی‌توان همه را یک‌کاسه کرد. وقتی مخاطب یک نقد را می‌خواند، متوجه می‌شود که نویسنده آن تا چه حد در این زمینه صاحب‌نظر است. 

شما سابقه زیادی در نقدنویسی دارید. خاطره‌ای از این دوران دارید؟
یادم نمی‌رود که یک‌بار نقد بسیار تندی درباره نمایشی از زنده‌یاد استاد محمود استادمحمد نوشتم. او نه‌تنها نقد مرا پذیرفت، بلکه آن را پیش از متن نمایشنامه در کتاب چاپ کرد. این برای من درس بزرگی بود؛ اول، انسان چقدر باید روح بزرگی داشته باشد. دوم، من به‌عنوان نویسنده نقد، چقدر باید در انتخاب واژگانم دقت داشته باشم. نقد نباید به بی‌حرمتی تبدیل شود، حتی اگر فیلمی از نظر من ضعیف است باید دلایل ضعف آن را دقیق بیان کنم، نه اینکه تنها با لحن تحقیرآمیز آن را رد کنم. 
برخی از نقد‌ها کاملاً سطحی هستند، با واژگان سخیف و ناپخته، اما در عوض، برخی دیگر به‌روشنی نشان می‌دهند که نویسنده شناخت عمیقی از موضوع دارد. نقد، عرصه توهین به کسی نیست، اگر با اثری کاملاً مخالف باشیم. زبان نقد باید محترمانه باشد، حتی اگر نقد منفی است، نباید به بی‌احترامی منتهی شود. 
جریان تفکر ما در ایران عموماً گسسته است که مربوط به وضعیت جغرافیایی ماست. این جریان گسسته در نقد ما هم دیده می‌شود. از همین‌رو ما نباید ادای غرب را دربیاوریم، چراکه سینمای ما شباهتی به سینمای غرب ندارد. 
در کتابی که ترجمه کرده‌ام با عنوان سینمای دیجیتال، ۱۰ پرسش اساسی، نویسندگان می‌گویند که همیشه فکر می‌کردند سینما در آستانه نابودی است: وقتی صدا آمد، گفتند سینمای صامت از بین رفت. با آمدن تلویزیون، باز همین حرف زده شد؛ با ظهور دیجیتال هم همین، اما سینما هیچ‌گاه از بین نرفته و همواره دوباره از زیر خاکستر برخاسته است. 

تأثیر هوش مصنوعی بر نقد را چگونه می‌بینید؟
برای شروع باید بدانیم که ما به هر چیزی نقد نمی‌گوییم. حداقل من مخاطب جدی سینما به هر چیزی نقد نمی‌گوییم. اینکه بعضی از دوستان با هوش مصنوعی می‌نویسند، نشان می‌دهد که فرد فاقد ایده است. هوش مصنوعی یک دستیار خوب است، اما اگر ایده نداشته باشید بازی را به آن می‌بازید. پس این افراد پس از مدتی از بین خواهند رفت. 
همیشه چیز‌هایی تخریب می‌شود تا بتوان جای آن چیز دیگری ساخت. مثلاً فیلمی را در نظر بگیرید که لایه اپوزیسیون دارد. این‌گونه فیلم‌ها وارد دایره نگاه سیاسی می‌شوند و جریان‌های رسانه‌ای همسو، اتفاقاً از همین فیلم‌ها شروع به تبلیغ می‌کنند. در نتیجه آنچه آنها می‌گویند، این است که، چون فیلم طرفدار حکومت نیست به آن اکران نداده‌اند. آنها می‌خواهند با یک خوانش رسانه‌ای، آن را احیا کنند، یعنی جبرانش کنند. سپس فضای رسانه‌ای پیرامون این فیلم شکل می‌گیرد که اجازه نمی‌دهد شما به ایرادات فیلم اشاره کنید. اینها یک جریان ژورنالیستی تبلیغاتی است که حتی مخاطبان جدی سینما هم آن را می‌فهمند، یعنی این‌گونه نیست که متوجه نشوند و کم‌کم این فضا کنار گذاشته می‌شود و انحطاط رخ می‌دهد. 
ما دچار انحطاط و ابتذال هستیم؛ وجود ابتذال از تکرار بیش‌ازحد یک چیز به وجود می‌آید، اما اتفاقاً همین ابتذال زیاد، خودش می‌تواند نشانه‌ای باشد؛ نشانه‌ای که در دل آن می‌توان گوهر‌هایی را هم پیدا کرد. شما اگر تسلیم این ابتذال نشوید، می‌توانید آن گوهر‌ها را ببینید. مخاطب همه فیلم‌ها نیست، مگر می‌شود؟ یادمان باشد که در برابر این انحطاط و ابتذال، گاهی گوهر‌هایی درخشان می‌شوند و ارزش خود را در تاریخ ادبیات نظری سینما حفظ می‌کنند. 

تأثیر رویداد‌هایی مثل جایزه نقد دوزیست را چطور می‌بینید؟
این دست فعالیت‌ها خیلی می‌تواند تأثیر‌گذار باشد. تشویق، به انسان انگیزه می‌دهد؛ خصلت انسان این است که با تشویق تهییج می‌شود و کارش را بهتر انجام می‌دهد. همچنین شما می‌توانید یک مجموعه گردآوری کنید. از این جهان متکثر و پراکنده، به یک مجموعه برسید که خواندنش می‌تواند چشم‌اندازی از وضعیت موجود ارائه دهد. این جمع‌آوری مطالب، اگر به مؤسسات پژوهشی سپرده شود، می‌تواند پروژه‌های تحقیقاتی را شکل دهد. خود نقد‌ها و گفتمان‌های آنها را پیگیری کند، آثار بیرونی را دنبال کند. این نقد‌ها می‌توانند منشأ پژوهش‌هایی تازه شوند.

برچسب ها: نقد
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار