صبح دیروز سهشنبه یازدهم مهرماه پیکر زندهیاد فردوس کاویانی با حضور مردم و هنرمندان از مقابل خانه هنرمندان ایران تشییع شد.
پژمان بازغی، رئیس انجمن بازیگران خانه سینما در این مراسم با تسلیت به اهالی تئاتر و سینما و نیز زرتشتیان و مردم کرمان و با اشاره به اینکه به احترام آنها لباس سفید پوشیدهاست، گفت: من نظم و انضباط را به عنوان یک جوان در سریال آژانس دوستی یاد گرفتم، در حالی که همیشه در انجمن از بینظمی بازیگران جوان زیاد صحبت میشود. او افزود: ما آخرین بازیگر طنز فاخر ایران را از دست دادیم وای کاش بیشتر قدر بزرگترهای این هنر را بدانیم.
در ادامه هادی مرزبان در سخنانی عنوان کرد: هیچگاه تصور نمیکردم برای فردوس کاویانی اینجا بیایم و حضور شما در روز تعطیل نشان از جایگاه این بازیگر دارد. گاهی به او میگفتم تو در خوبی افراط میکنی. به همین دلیل معتقدم این وجه از شخصیت او مظلوم واقع شد. فردوس کاویانی دیگر رفت، ولی قدر همدیگر را بدانیم.
این کارگردان تئاتر ادامه داد: فردوس تنها بازیگری بود که وقتی میخواست قراردادی را برای کاری تصویری ببندد، به من زنگ میزد و میگفت تو تئاتر نداری؟ در حالی که بقیه وقتی کاری را شروع میکردم، میگفتند تئاترهایت را بگذار برای وقتی که ما بیکار بودیم. او در این اواخر دوست نداشت کسی او را ببیند و همیشه از طریق همسرش با او صحبت میکردم، اما یک ماه قبل همسرش گفت میخواهد با تو صحبت کند. البته من چندان متوجه نشدم چه میگفت، ولی مدام به او گفتم که صحنه منتظر توست.
در بخشی دیگر اسفندیار اختیاری، نماینده ایرانیان زرتشتی مجلس نیز گفت: به ایران این مرز پرگهر درود میفرستم و نیز درود میفرستم به هنرمندان ایران و روانشاد استاد فردوس کاویانی که یک ایرانی زرتشتی بود.
وی ادامه داد: او عاشق فرهنگ ایرانی بود که در ماه مهر متولد شد و در همین ماه هم از بین ما رفت. او در ماهی از دنیا رفت که ما جشن ملی مهرگان را داریم و معتقدم ارمغانیکه برای ما داشت، شادی و نور بود. ما اعتقاد داریم او در سرای نور جا دارد و همینجا بین ماست. او برگزیده زرتشتی ما بود که جایزههای زیادی گرفت و بزرگترین جایزه او، قلب ما بود. سپس مسعود جعفری جوزانی با حضور در جایگاه گفت: کسانی که دوست داریم، همیشه مانا هستند و انگار هر زمان بخواهی حضور دارند. او تنها کسی بود که هرگز ضعف و بدی کسی را نزد من نگفت. او بیخودی به این دنیا نیامدهبود، بلکه آمدهبود این دنیا را برای ما قابلتحمل کند. او هنرمند به معنای واقعی بود که باتلاقهای گندیده را که به ظاهر دنبال عرفان بودند، خشک میکرد.
او گفت: یکسری آدم در این دنیا هستند که خویشاوند نیستند، ولی آنها را بسیار دوست داریم. من فکر میکنم دلیلی که او دوست نداشت کسی را ببیند برای این بود که غمی به دل کسی ننشیند. او هرگز نمرده و هنرمندانی، چون او هرگز نمیمیرند.
اسماعیل خلج هم در بخشی دیگر با درود فرستادن بر فردوس کاویانی گفت: من اینستاگرامی دارم که حدود ۴هزارو۵۰۰ پست دارد و هیچ پستی درباره مرگ نداشتم، جز این آخری که برای فردوس نوشتم «بگذارید گریه کنم برای این مرد نازنین...»
در پایان آرمیتا کاویانی دختر این هنرمند گفت: نامش فردوس بود. در مهر به دنیا آمد و روز قبل از جشن مهرگان به فردوس رفت. بابا فقط پر از مهر و عشق و دوستی بود. اصلاً معنی نفرت و دروغ و دشمنی را نمیدانست. او عاشق ایران بود، دغدغهاش ایران و هموطنانش بود، چه داخل کشور و چه ایرانیهایی که بیرون از ایران هستند. من سالهاست ایران را همراه بابا دیدم، مخصوصاً در این دو روز که همه با عشق نام پدرم را نگه داشتند. او همچنین از مادرش و عشقی که همواره به پدرش داشت، قدردانی کرد.
در آخر این مراسم پیکر فردوس کاویانی به سمت آرامگاه زرتشتیان تهران بدرقه شد تا مراسم خاکسپاری در آنجا انجام شود.