داود اسماعیلی*
مبحث معتاد و مقوله اعتیاد یکی از معضلات مدرنیته و تجددخواهی و رویکرد افیونی فکر مخرب و روانآزردگی و انزواطلبی بشر معاصر است. در آموزههای روانشناختی و علوم رفتاری و جامعهشناختی، اعتیاد ثانویه است و عوامل اولیه شامل از خود کلافگی، حیرانی، افسردهخویی، روانپریشی و ناکامی است. اینکه اعتماد به نفس و اتکا به نفس و عزت نفس فرد از بین رفته و فرد مستأصل شده باید توجه شود و مورد بررسی و ادراک قرار گیرد نه اینکه با یک برچسب و اصطلاحاً لیبل زدن صورت مسئله پاک شود و فرد طرد شده و احساس بیارزشی و بلامصرفی و بلاخاصیتی کند. مبارزه با مواد باید تبدیل به مواجهه ساختن فرد، با سواد و آگاهی و شناخت بینفردی و درونفردی شود.
درمان دولتی یا خانواده محور؟
در حوزه دولتی و اداری نمیتوان صرفاً با مقابله و مبارزه کاردرمانی و آگاهیبخشی به خانوادهها انجام داد و به تعبیری باید با مقوله اعتیاد خانوادهمحور روبهرو شویم نه ستادی و عملیاتیمحور، چراکه تا به امروز اثربخشی نداشته و کاهش میل و رغبت نه تنها به وجود نیامده بلکه به دلیل افزایش بیماریهای روحی و روانی و عاطفی، افراد آسیبپذیر به سمت مصرف مواد گرایش و تمایل بیشتری پیدا كردهاند.
من معتاد نمیشوم!
افراد مانیک و سرخوش بعضاً با مواد به قصد دوپینگ کردن و حال مضاعف و بیحد و حصر مواجهه میکنند. افراد منزوی و سرخورده و آسیبدیده به چشم «دوا» و «دارو و درمان» به اعتیاد نگاه میکنند. البته تفکر هر دو دسته و طبقه این است که: «من معتاد و وابسته نمیشوم و مقطعی و تفریحی مصرف میکنم» بنابراين ميتوان گفت «تفكر من معتاد نمیشوم» اشتباه است و همين تفكر خيليها را معتاد ميكند. اصطلاحاً با یک تعارف دوستان و رفقا ورود كرده و با فلاکت، بدبختی و سرشکستگی و ورشکستگی شخصیتی، خروج پیدا میکنند. خودباوری و اعتماد به نفس که همان خود توانمندی است، مهمترین راهکار پیشگیری از مصرف مواد و جلوگیری از اعتیاد به هر عامل مخرب و خودآسیبرسان، از منظر علوم شناختی و رفتاری است. چنانچه کودکان در نوباوگی و کودکی و همان خردسالی، از عشق و مهر و محبت و حمایتهای والدینی لبریز و پر و سرشار شوند، هیچگاه احساس خلأ و تنهایی و یأس و پوچی نکرده و به انحراف و تباهی و منجلاب و بزهکاری دچار نخواهند شد.
خودمراقبتی، خودکنترلی وخودمدیریتی
آموزههای دینی و معرفتی و معارف اصیل و غنی مکتب تشیع و دین مبین و آسمانی اسلام همواره بر شناخت و ادراک و تفکر و تأکید بر خویشتنداری که همان تقوای الهی است، توصیه اکید میكند. گوهر خود را هویدا کن، کمال این است و بس / خویش را در خویش پیدا کن کمال این است و بس. حضرت مولانا که صاحب مکتب عشق و عرفان توأمان است در کلامی گهربار میفرمایند: ذات، نایافته از هستیبخش / کی تواند که شود هستیبخش. دستورات، احادیت و علوم رفتاری و جامعهشناختی و آیات مبین و انسانساز قرآن كريم، همه و همه یک نکته دارند و بس: خودمراقبتی، خودکنترلی و خودمدیریتی.
شخص معتاد هنگامی که به مراکز ترک اعتیاد مراجعه میکند با سه اصل فوق به درمان و تغییر و احیا میرسد. افکار را تغییر دهیم، رفتار تغییر خواهد كرد. این رویکرد مهم شناختی- رفتاری است که کاربردیترین رویکرد و راهکار درمان معتاد و اعتیاد است و بس. کیستم، چیستم؟ و چه میخواهم، سؤالات سقراطی است که فرد با آنها مواجه شده و در پایان پروسه و فرآیند و چرخه درمان به پاسخ آن خواهد رسید.
از منظر تعاملات سازنده و مؤثر جامعهشناختی و بینفردی، افراد در پس اعتیاد جسمی و رفتاری، دچار بیهویتی و مسخ شخصیت شده و عامل و ابزار و وسیله اعتیاد را مفرّ و مأمن و پناهگاهی واهی و خیالی و به تعبیر علمای امروز انتزاعی پنداشته و استمرار و اصرار در مصرف سوء مواد از هر نوع و جنس داشته و خواهند داشت. تعبیر بسیار و زیبا و کاربردی و عملی: «عادت کنیم که عادت نکنیم»! یک رویکرد راهحلمحور است.
بر اساس این رویکرد طول درمان کوتاه شده و به جای تکالیف سخت و اصطلاحاً «مالایطاق» (خارج از طاقت مراجع یا بیمار که در این مبحث جامعه هدف معتادان هستند) راهکارها و تکالیف اثربخش و فوریتی مانند تغییر محل زندگی یا محل کار و دوستان و گروه همسالان و ایجاد شور و شوق زندگی و آموزش و آگاهسازی و مهارتآموزی و تبدیل تهدیدات به فرصتها و... تماماً با مشاورههای گروهی و گروه درمانی طی 12 جلسه، بهبودی حاصل و بیمار تبدیل به یک شهروند با عزت نفس بالا و اعتماد به نفس مطمئن خواهد شد. راهکارهای سمزدایی و دارودرمانی در کنار رواندرمانی و نوروفیدبک و بایوفیدبک نیز از دیگر تکنیکهای راهحلمحور هستند. چنانچه به مقوله و موضوع مهم و پدیده قرن حاضر با نگاه احیا و بهبودیافتگی اثربخش و بدون بازگشت و لغزش، بنگریم به زودی شاهد تحول اساسی در شبکه بهداشت و سلامت خانواده و جامعه خواهیم بود و مصداق آیه شریفه: من احیا الناس کانما احیا الناس جمیعاً (اگر یک نفر را احیا و اصلاح كنيم، گویی یک جامعه و یک ملت و یک جهانی اصلاح و بهبود خواهد یافت.)
کسانی که از مهارتها و توانمندیهای مؤثری برخوردار نیستند، به رفتارهای پرخطری همچون مصرف مواد و سیگار و مشروبات الکلی رو میآورند اما برای کمک به آن دسته از اشخاصی که از مهارتهای حل مسئله کارآمد برخوردار نیستند و ممکن است به سمت مصرف مواد گرایش پیدا کنند چه باید کرد؟
راهکارهای رهايي از دام اعتياد
راهکارهای توصیه شده رواندرمانگران، روانشناسان و مددکاران اجتماعی براي رهايي از دام اعتياد این است که قبل از هر اقدام مداخلهای باید نسبت به شناسایی حجم مشکل و روند آن طی سالهای متمادی اطلاعات کافی به دست آورد. دومین گام شناسایی عوامل خطر و اصطلاحاً اولیه است. پس از جمعآوری اطلاعات لازم باید اقدام به یک استراتژی ملی پیگیری و درمان كرده و سپس بر این اساس، فعالیتها و برنامههای اجرایی یا به عبارتی برنامه عمل (Action Plan) را طراحی و اجرا كرد.
پایانبخش یک برنامه موفق، انجام ارزشیابی و اصلاح روندهاست. تاکنون استراتژیهاي گوناگونی در ادبیات پیشگیری و درمان مصرف سوء مواد مخدر و روانگردانها چه صنعتی و چه سنتی، توصیه شده که از جمله آنها میتوان به این موارد اشاره کرد:
آموزش مهارتهای زندگی (خودآگاهی، ارتباط مؤثر، کنترل خشم، مدیریت هیجانات و خلق منفی، مدیریت استرس، مهارت تفکر خلاق و نقاد، مهارت همدلی، حل مسئله، قاطعیتورزی و جرأتمندی، تصمیمگیری) و مهارت مقاومت اجتماعی فنون اصلاح رفتار و اصلاح هنجارهای اجتماعی.
انجام برنامههای فوقبرنامه و جایگزین برای دانشآموزان و دانشجویان و کارمندان و کارگران (مهارتهای محیط کار و حین خدمت و ضمن خدمت و تحصیل).
کنترل و نظارت و ارزشیابی مستمر و همچنین آموزش درباره مواد اثرات مصرف و عواقب و عوارض آنها و کارزارهای اطلاعرسانی و آگاهیبخشی عمومی و ملی با تأکید بر ورود به اصناف و مشاغل و حرف مختلف.
با توجه به نتایج تحقیقات، رویکرد متولیان در آموزش، باید آموزش سلامتی ملی باشد نه ترساندن صرف افراد و خانوادهها بلکه عوارض اجتماعی مانند طلاق، خیانت، بیکاری، ترک تحصیل و به وجود آمدن تعداد بالای فرزندان تکوالدی که بزرگترین سونامی اجتماعی ملی شده است.
*روانشناس و مدرس دانشگاه