
احمدعلي رسايي
هر چند مطالعه رسالهاي كه از آن سخن ميرود، بهترين شرحدهنده علت نامگذاري آن است، ولي توضيحي پيرامون نامي كه مؤلف محترم آن براي رساله خود انتخاب كرده، لازم ديده ميشود، شايد خواننده مايل باشد قبل از اتمام رساله، انگيزهاي را كه منجر به انتخاب اين نام شده است، بداند. اهل تحقيق و حتي آن عدهاي كه بيش از ديگران با مطالعه مأنوس هستند ميدانند، بودهاند و هستند عدهاي كه در انجام وظايف تعيين شده لازمه جامعه با اِعمال سليقه شخصي، بيراههاي را در كنار راه مستقيم سعادت فرد و جامعه فراهم ميآورند و ترديد نيست بيراهه انحراف از صراط مستقيم است و مسلماً فرد را به سمت و سويي ميكشاند كه سقوط همهجانبه جامعه را همراه دارد.
فرقهسازي در اديان ابراهيمي خاصه دين مبين اسلام از همان بيراهههايي است كه به بدبختي فرد و سقوط جامعه ميانجامد و متأسفانه در جامعه اسلامي سنينشين وهابيت تكفيري مورد حمايت استكبار جهاني و تصوف تحريفگر اسلام ناب و در اسلام شيعي براي برخورد با اثنيعشري بودن امامان كه كفايتكننده خاتميتِ بعد از اتمام دوران حيات جسماني خاتم پيامبران ركن اركان است، زيديه كه شيعيان چهار امامي خوانده شدهاند و اسماعيليه كه امامت حضرت امام كاظم(ع) را نپذيرفتند و صوفيان كه به حمايت همهجانبه عباسيان مانع رجوع امت نبوي به جانشينان آسماني آن حضرت شدند و در ادامه اين بيراههها شيخيه كه با ابداع ركن رابع فتنه بابيه و بهائيه شد، همان بيراهههايي هستند كه به ضلالت و گمراهي ختم شدهاند و ميشوند. وحدت كه نه فقط از جمله لازمههاي عصر شيطنت استكبار جهاني و يگانه مانع استيلاي ناجوانمردانه فتنه ضدانساني صهيونيسم جهانخوار زمان ماست، بلكه به گواهي تاريخ وحدت لازمه هميشگي بوده، هست و خواهد بود، از جمله راههاي مستقيمي است كه در تمامي دورههايي كه بر او گذشته است با اِعمال سليقههاي شخصي و اظهارات مصلحتي عدهاي شهرتطلب كه مايلند به هر قيمتي ولو به سر و گردني از افراد همعصر خود برتري داشته باشند با موانع بعضاً بسيار صعب و خطرناك مواجه شده است. لازم به تذكر نيست زماني كه وحدت ايماني، وحدت سياسي، وحدت نظامي و وحدت... گرفتار موانع سليقهاي يا مصلحتي شود يكپارچگي نظام كه لازمه بقا و استقلال هر ملت و آييني است، آسيبپذير ميشود.
مؤلف محترم سعي كرده است به اندازهاي كه رسالهاش به صورت مانعي سليقهاي براي لازمه وحدت امت اسلامي مشكلآفريني نكند، گفته باشد «وحدت آري حقكشي نه» و لذا شخصيتهاي صاحبنظر ديني شيعه و سني جسارت به مقدسات امت اسلامي را بدترين و مهلكترين ضربه به اصل لازمه وحدت دانستهاند. يقيناً آنان كه در جمع اهل سنت و شيعيان پندِ:
به گيتي مزن جز به نيكي نفس
قدم زن تو در راه نيكان و بس
را فهميده و برقراري جامعه را در وحدت افراد آن دانستهاند به اينگونه پندهاي ناصحانه كه دلسوزان با كلام و قلم گوشزد ميكنند توجه كردهاند و سعي در مانع يا موانعزدايي از مسير حركت وحدت امت اسلامي ميكنند. يقيناً انسان مؤمن و متعهد به اسلام كه معتقد به خدا، پيامبر، قرآن و ائمه معصومين(ع) است با توجه به اينكه تكامل اكتسابي خود را در رحم دنيا بر اساس اراده و اختيار خود ميداند، به اين مهم توجه ميكند و يقين دارد تخلف از وظيفه وحدت، سازندگي جامعه اسلامي را دچار مشكلات عديدهاي ميكند. مسلمان متعهد با تمام وجود جهات مادي و معنوي را در سازندگي شخصي و اجتماعي منظور نظر دارد و افراط و تفريط را خطرآفرين ميداند. چنين مسلماني به موازات ارضاي غرايز و تأمين سليقهها متوجه جنبههاي معنوي و تمايلات عالي خود نيز هست و همزمان با اطاعت كامل از رهبر زمامدار جامعه اسلامي و به كار بستن دقيق قوانين دين مبين كه از جمله وظايف مسلماني است به آثار حياتبخش وحدت امت اسلامي در مقابل دشمن مشترك توجه ميكند و به لطمات اختلاف و نتايج شوم آن بياعتنا نخواهد بود و مسلماً چنين مسلماني نميتواند براي جامعهاي كه عضوي از آن محسوب ميشود ضرري همراه داشته باشد و براي ادارهكنندگان آن جامعه كه ولي امر وارث امامت در رأس آن قرار دارد مشكلآفريني كند.