کد خبر: 850137
تاریخ انتشار: ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۲۱:۰۰
«سيري در جريانات فرهنگي و سياسي دوران مبارزه به بهانه سالروز شهادت آيت‌الله مطهري» در گفت و شنود با حسين مهديان
حسين مهديان ازجمله فعالان سياسي- فرهنگي سال‌هاي نهضت اسلامي است كه از منش فكري و اجتماعي پيشگامان اين حركت، خاطراتي شنيدني دارد...
نويسنده: محمدرضا كاييني
 
 
حسين مهديان ازجمله فعالان سياسي- فرهنگي سال‌هاي نهضت اسلامي است كه از منش فكري و اجتماعي پيشگامان اين حركت، خاطراتي شنيدني دارد. گفت و شنودي كه پيش روي داريد در باب نسبت شهيد آيت‌الله مطهري با جريانات فرهنگي و سياسي دوران مبارزه انجام گرفته است. اميد آنكه مقبول افتد.
   
 
 
به عنوان پرسش اول بفرماييد كه از چه دوره‌اي و چگونه با شهيد آيت الله مطهري آشنا شديد؟
 
 
بسم الله الرحمن الرحيم. از اواسط دهه 30. ايشان جزو معدود كساني بودند كه در جلسات فرهنگي و علمي كه به مناسبت‌هاي گوناگون برگزار مي‌شدند شركت مي‌كردند.
 
 
دركدام جلسات؟
 
 
مثلاً جلسات انجمن اسلامي مهندسين. آنها هر روحاني‌اي را دعوت نمي‌كردند، بلكه روحانيون دانشمند، محقق و در سطح بالا را دعوت مي‌كردند يا انجمن اسلامي پزشكان. آنها دنبال روحاني‌اي بودند كه با شرايط و مسائل زمانه آشنا باشد و بتواند به سؤالات آنها پاسخ بدهد و آن‌قدر قوي باشد كه بتواند قانعشان كند. روحيه نوآوري و تسلط به موضوعات روز در كمتر روحاني‌اي ديده مي‌شد و كساني كه مي‌توانستند از پس چنين كار دشواري برآيند زياد نبودند. كساني مثل شهيد مطهري، شهيد بهشتي، شهيد باهنر، امام موسي صدر و شهيد مفتح.
 
 
جلسات شاخصي كه چهره‌ها در آنها شركت مي‌كردند را به خاطر داريد؟
 
 
اينها نوعاً در دهه عاشورا مجلس داشتند. يادم هست در محلي در كوچه قائم نزديك بهارستان، هر ماه جلسه‌اي به نام «گفتار ماه» تشكيل مي‌شد و گوينده بايد درباره موضوعي كه از قبل انتخاب و درباره‌اش تحقيق شده بود، صحبت مي‌كرد. امام موسي صدر هم در اين جلسات شركت مي‌كرد، اما يادم هست در آن محفل، شهيد مطهري حكم شمع را داشتند و كساني كه از نظر روحيه با ايشان تناسب داشتند، مثل پروانه گرد وجود ايشان مي‌‌چرخيدند.
 
 
شهيد مطهري در مجالس عمومي هم شركت مي‌كردند يا فقط در جلسات قشر روشنفكر و تحصيلكرده؟
 
 
خير، ايشان در روزهاي جمعه يك جلسه عمومي داشتند كه البته خواص هم در آنها فراوان شركت مي‌كردند. ايشان مطالب بسيار عميق و سطح بالايي را مطرح مي‌كرد، اما بيان و قلم ساده‌اي داشت، لذا عوام و خواص مي‌توانستند در حد درك و فهم خود از آن استفاده كنند. اغلب اين جلسات در شمال تهران تشكيل مي‌شدند. وقتي هم كه حسينيه ارشاد تأسيس شد در واقع محوريت با ايشان بود.
 
 
خود شما معمولاً در چه جلساتي شركت مي‌كرديد؟
 
 
در جلساتي كه در باغي در كرج برگزار مي‌شدند، گاهي شركت مي‌كردند، اما جلسات شب‌هاي جمعه و همين‌طور جلسات مسجد هدايت را - كه مرحوم آيت‌الله طالقاني درآن نماز اقامه مي‌كردند- مرتباً مي‌رفتم. آقاي مطهري و برخي از افرادي كه نام بردم، در مسجد هدايت هم سخنراني مي‌كردند.
 
 
به محوريت شهيد مطهري در حسينيه ارشاد اشاره كرديد. نقش ايشان در تأسيس و قوام آنجا را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
 
 
ساختمان حسينيه ارشاد هم مثل هر جاي ديگري «خشت» بود و «گل»! آنچه به آنجا اعتبار جهاني داد، حضور جدي و شخصيت بالاي علمي و ديني آقاي مطهري بود، چون شخصيت‌هاي مهم به اعتبار حضور ايشان به حسينيه ارشاد مي‌آمدند. كسي جز مرحوم آقاي مطهري چنين جايگاه و مرتبه‌اي را نداشت. مرحوم استاد محمدتقي شريعتي كه در مشهد كانون نشر حقايق اسلامي را اداره مي‌كردند و صاحب شكوه و جلال علمي ويژه‌اي بودند، صرفاً به خاطر شخص آقاي مطهري به حسينيه ارشاد آمدند. مرحوم مطهري بودند كه توانستند دكتر شريعتي و مرحوم آقاي فلسفي را - كه براي سخنراني دعوت هر جايي را قبول نمي‌كردند- براي خطابه به حسينيه ارشاد دعوت كنند. زحمات كساني را هم كه ساختمان و تجهيزات حسينيه ارشاد را فراهم كردند نبايد از ياد برد. آنها هم انصافاً زحمت كشيدند، ولي كسي كه به آنجا اعتبار داد، مرحوم آقاي مطهري بود.
 
 
فكر راه‌اندازي حسينيه ارشاد چگونه شكل گرفت و چه كساني در تأسيس آن نقش عمده‌اي داشتند؟
 
 
آقاي همايون صاحب شركتي به نام ميلاد داشت و آقاي ميناچي مشاور حقوقي آن شركت بود. آقاي همايون فرزندي نداشت و مي‌خواست باقيات صالحاتي را از خود به‌جا بگذارد و در بناي حسينيه ارشاد نقش اصلي را داشت. آقاي ميناچي مشاور شركت‌هاي متعددي بود و از آنها هم كمك گرفت. خود مرحوم آقاي مطهري هم در بين خيران، شأن و جايگاه ويژه‌اي داشت و با آنها در ارتباط بود و هيئت مديره صندوق‌هاي قرض‌الحسنه و خيريه به اعتبار و دعوت ايشان كمك‌هايي كردند. آقاي ميناچي هم انصافاً خيلي زحمت كشيد، ولي برخلاف ادعايي كه مي‌كرد، مؤسس حسينيه ارشاد نبود. ايشان، آقاي همايون و آقاي علي‌آبادي در ساخت بناي حسينيه ارشاد و تداركات و تجهيزات زحمات زيادي كشيدند، ولي كسي كه به آنجا اعتبار، ارزش و اهميت داد مرحوم آقاي مطهري بودند، زيرا شخصيت‌هاي برجسته علمي به اعتبارحضور ايشان دعوت حسينيه ارشاد را مي‌پذيرفتند، و الا آنجا هم جايي مثل بسياري از مساجد و مراكز ديني كم‌رونق آن روزگار مي‌شد.
 
 
عده‌اي اين نقد را بر شهيد مطهري وارد مي‌كنند كه با تأسيس حسينيه ارشاد در واقع در برابر مساجد پايگاهي ايجاد كردند تا بتوانند نسل جوان را جذب كنند. دراين باره چه ديدگاهي داريد؟
 
 
نسل جوان به خاطر شيكي حسينيه ارشاد به آنجا نمي‌‌آمدند. با اين همه واقعيت اين است كه اكثر روحانيون قدرت جذب نسل جوان را نداشتند. جوان به دنبال فكر و حرف جديد است و هر جا كه چنين حرفي را بشنود، مي‌رود و اين جذابيت ربطي به ساختمان و مكان ندارد. اين حرف‌ها از سر تنگ‌نظري‌هايي است كه آن موقع هم وجود داشت، حالا هم وجود دارد. جوانان در آنجا، پاسخ سؤالات خود را مي‌گرفتند و اين موضوع بود كه براي آنها جذابيت داشت. بحث‌هايي كه در حسينيه ارشاد مطرح مي‌شدند، تازه و كارگشا بودند.
 
 
شما در حسينيه ارشاد سمتي داشتيد؟
 
 
بله، عضو هيئت مديره‌اي بودم كه مرحوم آقاي مطهري دعوت كردند.
 
 
 
شهيد مطهري بعدها به رويكردهاي آقايان فخرالدين حجازي و دكتر شريعتي نقدهايي داشتند. آيا ايشان از ابتدا ضعف‌هاي اين افراد را مي‌شناختند؟
 
 
مرحوم آقاي مطهري اگر مطمئن بودند افرادي صلاحيت اداره جلسات را ندارند و حرف‌هاي شبهه‌داري را مطرح خواهند كرد، در امر دين با كسي رو در بايستي نداشتند و بي‌ترديد از او دعوت نمي‌كردند، اما معتقد بودند همه افراد مي‌توانند در يك چارچوب قابل كنترل فعاليت كنند.
 
 
عمده‌ترين نقدهاي ايشان در سال‌هاي بعد، به مطالب مطروحه از سوي دكتر شريعتي در حسينيه ارشاد برمي‌گردد. به نظر شما نقاط بارز اين انتقادات چه مواردي بودند؟
 
 
متأسفانه كساني كه درباره دكتر شريعتي قضاوت مي‌كنند، در دو سوي طيف قرار دارند؛ يا دچار افراط مي‌شوند يا تفريط. دكتر شريعتي هم مثل هر كس ديگري معصوم كه نبود. كساني كه درباره او غلو مي‌كنند و تمام آثار و افكارش را دربست مي‌پذيرند، دچار افراط هستند و كساني هم كه كل خدمات او را در جذب جوانان به مسائل ديني و روشنگري‌هاي تأثيرگذار او را ناديده مي‌گيرند، دچار تفريط هستند. اين افراد مي‌خواستند تحت لواي طرفداري از شريعتي، آقاي مطهري را كنار بزنند، اين در حالي است كه خود دكتر شريعتي در اواخر عمر به برخي اشتباهات خود پي برد و وصيت كرد آنها را اصلاح كنند.
 
 
ظاهراً شما در جريان اين وصيت بوديد. اينطور نيست؟
 
 
بله، خاطرم هست حسينيه ارشاد را تعطيل كرده بودند و آقاي محمدرضا حكيمي به من گفتند: اگر در جايي جلسه‌اي برگزار شد، ايشان را خبر كنم. يك شب در منزل ما جلسه بود و به ايشان تلفن زدم كه بيايند، ولي نگفتم دكتر شريعتي هم خواهد آمد. اتفاقاً آن شب جلسه خيلي هم طولاني شد و موقعي كه دكتر شريعتي مي‌خواست برود، از جيبش نامه‌اي را در‌آورد و به من داد و گفت: اين را به آقاي حكيمي بدهيد، در حالي كه قبلاً به دكتر نگفته بودم آقاي حكيمي هم خواهند آمد.
 
 
 
ساواك با برنامه‌ريزي دقيق فعاليت حسينيه ارشاد را خنثي كرد! 
 
 
 
 
وصيتنامه بود؟
 
 
بله، در آن نامه به آقاي حكيمي وكالت داده بود هر تغييري را كه در آثارش لازم مي‌دانند، انجام بدهند. كاملاً معلوم بود پيشاپيش درباره اين موضوع فكر كرده بود. آقاي حكيمي هم بعد از فوت دكتر شريعتي با عده‌اي از دوستان او، اين كار را شروع كردند. ويرايش كل آثار دكتر يكي دو سالي كار داشت، اما خانواده و عده‌اي ديگر منتظر نماندند و اين آثار را با همان شكل قبلي چاپ كردند.
 
 
با توجه به وصيت دكتر شريعتي، چاپ آثار او به شكل قبلي آن هم با تيراژ بالا، به نظر شما مشكوك نيست؟
 
 
اتفاقاً آقاي مطهري هم به مشكوك بودن اين حركت اشاراتي داشتند. به هر حال آشفته‌بازاري بود و عده‌اي به اميد به دست آوردن سودهاي كلان، اين كتاب‌ها را با تيراژ بالا چاپ كردند. به اعتقاد من اگر به وصيت دكتر عمل مي‌شد، خدمت بزرگي هم به خود او بود و هم به تمام كساني كه به استناد اشتباهات او، حتي منكر نماز خواندنش شدند! واقعاً حرف‌هايي درباره او مي‌زنند كه ابداً منصفانه نيست. يادم هست موقعي كه بعد از 9 ماه زندان انفرادي كه بسيار بر او سخت گذشته بود، از زندان آزاد شد، از او پرسيدم: «آن فضاي سنگين را چگونه تاب آوردي؟» پاسخ داد: «با سلام نماز. وقتي هر روز بارها بر نبي، انبيا، اوليا و صالحين درود بفرستي، با مركز ايدئولوژي و آرمان خود ارتباط مي‌گيري و ديگر تنها نيستي!» كسي كه درباره سلام نماز چنين انديشه عميقي دارد، انصاف است كه شايع كنند نماز نمي‌خواند؟
 
 
شهيد بهشتي هم نسبت به شريعتي ديد مثبتي داشتند. شما دراين باره از ايشان چه شنيديد؟
 
 
همين‌طور است. آقاي بهشتي ضمن نقدهايي كه به افكار و آثار دكتر شريعتي داشتند، معتقد بودند او در جذب نسل جوان به مراكز ديني نقش بسيار تأثيرگذاري داشت، از همين روي، نقش او در تربيت نسلي كه انقلاب را به ثمر رساندند، قابل انكار نيست. مساجد و روحانيت توان جذب نسل جوان در آن حد گسترده را نداشت، در حالي كه وقتي دكتر شريعتي در حسينيه ارشاد سخنراني مي‌كرد، آنجا و خيابان‌هاي اطرافش از تيپ جوان و دانشجو پر مي‌شد. به همين دليل حساسيت ساواك هم روي حسينيه ارشاد زياد بود. دكتر شريعتي بيان و قلم بسيار جذاب و دلنشيني داشت و به همين دليل هم مخاطب، مخصوصاً جوانان پرشور را جذب مي‌كرد. براي خود من عباراتي از اين دست كه: «شهادت نه يك باختن كه يك انتخاب است» بسيار جالب بود و هنوز خيلي از آنها را حفظ هستم! دكتر شريعتي انصافاً در انتخاب واژه‌ها نابغه بود. البته كه او هم قابل نقد است و نبايد از او بت ساخت. از هيچ انسان غير معصومي نبايد بت ساخت، اما ناديده گرفتن خدمات او، به نفع فرهنگ ما نيست و از همه بدتر خصومت‌ها و تعصباتي را برمي‌انگيزد كه به نفع هيچ‌كس نيست. جالب اينجاست كه بسياري از كساني كه به او دشنام مي‌دهند، در جاهايي كه مي‌خواهند سخنشان تأثير داشته باشد از عبارات و ادبيات او استفاده مي‌كنند!
 
 
براي رفع اختلاف شهيد مطهري و دكتر شريعتي فكري هم شد؟
 
 
بله، وقتي اين اختلافات مطرح شدند، قرار شد در حسينيه ارشاد مرامنامه‌اي تدوين و عناوين و چارچوب‌هايي مشخص شوند. انصافاً براي تدوين اين توافقنامه- كه طي يك سال و 40 جلسه تدوين شد- زحمات فراواني كشيده شد و افرادي چون شهيد بهشتي، شهيد باهنر و مهندس سالور صبح‌ها جلسه مي‌گذاشتند و در اين باره مشورت مي‌كردند.
 
 
اساسنامه اجرايي شد؟
 
 
خير، متأسفانه آقاي همايون و آقاي ميناچي به مفاد توافق جمعی متولیان حسینیه ارشاد پايبند نماندند، در حالي كه حتي اگر موافق هم نبودند، بايد به احترام جمع رعايت مي‌كردند. رعايت آن توافقنامه به نفع همه، به‌خصوص ادامه درست فعاليت حسينيه ارشاد بود. آقاي مطهري چون تدوين‌كنندگان توافقنامه را قبول داشتند، لذا با خود توافقنامه هم موافق بودند. دكتر شريعتي در آن مقطع حضور نداشت، ولي شنيدم كه او هم موافق است. وقتي مفاد اين توافقنامه كه مبتني بر بررسي شرايط اجتماعي و وضعيت روحانيت بود و برايش آن‌قدر زحمت كشيده شد، زير پا گذاشته شد، مرحوم آقاي مطهري هم ديگر صلاح ندانستند بمانند و رفتند و از آنجا كه همه اعتبار حسينيه ارشاد به اعتبار، شأن و جايگاه و حضور ايشان بود، پس از رفتن ايشان، تبديل به يك تكيه عادي شد و ديگر هرگز جايگاه آن دوره را به دست نياورد و ‌اي كاش فقط همين بود.
 
 
در سال‌هاي اخير و مخصوصاً در دوره اصلاحات، كساني در آنجا سخنراني كردند كه عملاً ورشكسته سياسي بودند و هيچ شباهتي به آن چهره‌هاي دلسوز، ماندگار و اصيل نداشتند. جايي كه با سرمايه مردم ساخته شد تا در آنجا دين احيا شود و جوان‌ها راه درست را ياد بگيرند و تشخيص بدهند، تبديل به محلي براي مانورهاي جناحي و حتي گاهي ضد ديني شد! وقتي به آن فداكاري‌هاي اوليه فكر مي‌كنم حقيقتاً دلم مي‌خواهد خون گريه كنم. اگر آقايان ميناچي و همايون در تنظيم اساسنامه حسينيه ارشاد از امثال مطهري‌ها و بهشتي‌ها كمك مي‌گرفتند، وضعيت حسينيه ارشاد، امروزه ده‌ها برابر بهتر از آن زمان مي‌شد. جلساتي هم كه اشاره كردم، با چنين اهدافي برگزار مي‌شدند. آن روزها ساواك براي آمدن و نيامدن سخنران‌ها خط و نشان مي‌كشيد و از طريق كلانتري محل، فهرست مي‌خواست و سخنرانان مجاز را خودش تعيين مي‌كرد، اما امروز كه چنين فشاري وجود ندارد، اگر حسينيه ارشاد مسير درست را طي مي‌كرد، در ادامه كار خود مي‌توانست از شخصيت‌هاي بزرگ جهان اسلام هم دعوت كند. متأسفانه ساواك از وضعيتي كه در حسينيه ارشاد پيش آمد، توانست بسيار بهره‌برداري كند و كساني را كه قرار بود در راه ترويج دين و هدايت جوانان همدل و هم‌جهت باشند، به جان هم انداخت و تا جايي هم كه توانست، توسط عوامل خود به اين اختلافات دامن زد. ساواك با برنامه‌ريزي دقيق خود، فعاليت‌هاي حسينيه ارشاد را خنثي كرد، چون داشت تبديل به يك نهاد ديني قوي مي‌شد كه صدمه زدن به آن بازتاب اجتماعي وسيعي پيدا مي‌كرد.
 
 
متأسفانه در دوره موسوم به اصلاحات، حسينيه ارشاد به روزي افتاد كه در مجلس سالگرد مرحوم آيت‌الله طالقاني، درباره اين مرد بزرگ كه همه عمر و سلامتي خود را صرف احياي مكتب اهل‌بيت(ع) كرد، حرف‌هايي را شنيدم كه دلم را به درد آورد و ترديد ندارم روح آن مرد بزرگ هم از شنيدن چنين خزعبلاتي معذب بود. گفتم: «به قول امام حسين(ع) اگر دين نداريد لااقل آزاده باشيد. در تجليل از چنين فردي، گوينده‌اي را مي‌آوريد كه حرف‌هاي باب طبع ضد انقلاب را بزند و بعد هم بگويد صلوات نفرستيد و كف و سوت بزنيد! واقعاً وقاحت دارد!» درجواب گفتند: «بايد بگذاريم اينها هم حرف‌هايشان را بزنند!» و توجيهات عجيب و غريبي آوردند. اگر انسان اشتباه كند، قابل بخشش است، ولي كساني كه با اهداف مشخص قصد تيشه زدن به ريشه دين را دارند، نبايد از تريبوني سخن بگويند كه بر اساس نيت مؤسسين آن قرار بود مركزي براي ترويج مكتب اهل‌بيت(ع) باشد. واقعاً اسباب تأسف است.
 
 
دليل اختلاف شهيد مطهري با فخرالدين حجازي چه بود؟
 
 
فخرالدين حجازي حرف‌هايي مي‌زد و مخصوصاً درحين سخن رفتارهايي مي‌كرد كه انتقاد همه را برمي‌انگيخت و دور از شأن يك سخنران ديني بود. شهيد مطهري فوق‌العاده زيرك و دورانديش بود و كوچك‌ترين انحرافي را بسيار زودتر از ديگران تشخيص مي‌داد و با هر نوع خودنمايي يا تلاش براي كسب شهرت، مخالف بود. ايشان يك عالم و متفكر عميق ديني و الهي بود و نكاتي را متوجه مي‌شد كه ديگران نمي‌شدند. هميشه هم ابتدا چندين بار تذكر مي‌داد و وقتي اصلاح نمي‌كردند، مي‌ايستاد و تا اصلاح نمي‌كرد از پا نمي‌نشست! وقتي هم كه مي‌ديد كاري از دستش برنمي‌آيد، خودش را كنار مي‌كشيد.
 
 
ظاهراً شما در سفر حجي هم شهيد مطهري را همراهي كرديد. از خاطرات سفر برايمان بگوييد؟
 
 
بله، حسينيه ارشاد هيئت علمي خود متشكل از: شهيد مطهري، مرحوم صدربلاغي، دكتر شريعتي و عده‌اي از شخصيت‌هاي علمي را به حج برد. اين در واقع، يك برنامه پژوهشي هم بود و اين افراد با بزرگاني از كشورهاي ديگر اسلامي هم تماس گرفتند.
 
 
شهيد مطهري پس از حسينيه ارشاد به مسجد الجواد رفتند. شما در جلسات آنجا هم شركت مي‌كرديد؟
 
 
چون منزلم از آنجا دور بود، مرتب نمي‌توانستم بروم، ولي مرحوم مرتضايي‌فر به من مي‌گفت: مهندسان، پزشكان و قشر تحصيلكرده در جلسات آن مسجد شركت مي‌كنند و جلسات بسيار پرشور و راهگشايي است. آقاي مطهري هر جا كه مي‌رفتند منشأ اثر و تحول بودند.
 
 
از جمله در دانشكده الهيات؟
 
 
همين‌طور است. در دانشكده الهيات، دكترآريان‌پور كه بحث‌هاي الحادي را به خورد دانشجويان مي‌داد، به‌شدت تحت حمايت ساواك بود. آقاي مطهري با تلاش مستمر و شيوه‌اي محققانه و علمي، همواره مي‌كوشيدند تأثير سخنان او را بر دانشجويان خنثي كنند. آقاي مطهري واقعاً از حضور چنين افرادي در يك محيط دانشگاهي ديني - كه قرار بود قشر جوان را با معارف ديني آشنا كند- خون دل مي‌خوردند.
 
 
از نقش شهيد مطهري در تأسيس و تنظيم برنامه‌هاي مسجد قبا مطالبي را نقل كنيد؟
 
 
بعد از تعطيل شدن مسجد جاويد، شهيد مفتح به مسجد قبا آمدند. هيئت مديره مسجد قبا تشكيل شده بود از: بنده، شهيد حاج طرخاني، شهيد مفتح و آقاي توكلي‌بينا. هر هفته در خانه يكي از اعضا، جلساتي را برگزار كرديم. شهيد مفتح از شخصيت‌هايي چون: شهيد مطهري، شهيد بهشتي و شهيد باهنر، هيئتي را به عنوان محور تشكيل داده بود و همه برنامه‌هاي مسجد قبا، از جمله راهپيمايي روز عيد فطر، با مشورت و نظر اين هيئت تنظيم مي‌شد و ما اجرا مي‌كرديم. شهيد مفتح فوق‌العاده به شهيد مطهري ارادت و علاقه و به صحت و حقانيت افكار ايشان اعتقاد داشت.
 
 
مرحوم آقاي فلسفي از دوستان نزديك شما بود. از تعامل ايشان با شهيد مطهري چه خاطراتي داريد؟
 
 
مرحوم آقاي فلسفي براي سخنراني در حسينيه ارشاد و اين قبيل محافل، فقط دعوت آقاي مطهري را مي‌پذيرفت. آنها طي هفته، جلسات مشورتي خصوصي هم داشتند و درباره مسائل ديني، اجتماعي و فلسفي مشورت و تعامل مي‌كردند. هر وقت مشكل و مسئله‌اي پيش مي‌آمد، آقاي فلسفي مي‌گفتند: نظر آقاي مطهري را بپرسيد. در آن ايام ساواك سعي مي‌كرد حسينيه ارشاد را پايگاه وهابيون يا يزيديه اضلال معرفي كند و چنان تبليغات وسيعي عليه آقاي مطهري به راه افتاده بود كه بسياري از علما حتي حاضر نشدند اطلاعيه ختم پدر ايشان را امضا كنند! آقاي فلسفي با نهايت تأثر در آن جلسه سخنراني ‌كرد. من مسئول برگزاري آن مراسم ختم بودم. يكي از كساني كه با نهايت احترام و لطف اعلاميه ختم پدر مرحوم آقاي مطهري را امضا كرد، مرحوم آيت‌الله شيخ محمدتقي آملي، يكي از چهار عالم تراز اول تهران بود كه علاقه خاصي به مرحوم مطهري داشت.
 
 
 
 ساواك با برنامه‌ريزي دقيق فعاليت حسينيه ارشاد را خنثي كرد!
 
 
خاطره جالبي كه از مرحوم آقاي فلسفي به ياد دارم، اعتراض ايشان به توهين دو تن از نمايندگان مجلس سنا به امام بود. مرحوم فلسفي تشخيص داد ديگر جاي سكوت نيست و در مجلس ختم آيت‌الله ميرزا عبدالله چهل‌ستوني در مسجد جمعه در دوراني كه كسي جرئت نداشت حتي به اشاره نامي از امام ببرد، آشكارا از ايشان نام برد و تجليل كرد. آقاي مرواريد - كه ظاهراً آن موقع در حياط مسجد بود- مي‌گفت: فكر مي‌كردم دارم خواب مي‌بينم! اين منبر براي مرحوم آقاي فلسفي خيلي گران تمام شد و از آن پس ايشان ممنوع‌المنبر شد، اما در آن جلسه هنگامي كه از منبر پايين آمد، شهيد مطهري در برابر همه حضار جلو رفت و ايشان را بوسيد و به ايشان تبريك گفت.
 
 
شما از نزديك‌ترين دوستان شهيد بهشتي هم بوديد. بين ايشان و شهيد مطهري اختلافي وجود داشت؟
 
 
اختلاف سليقه بين شهداي گرانقدر مطهري، بهشتي، مفتح و باهنر وجود داشت، كما اينكه در بين همه متفكرين وجود دارد، ولي اختلاف جدي هرگز نديدم. قبل از اعتصاب 61 روزه مطبوعات، كيهان عكسي را از امام با تيراژ بالا و در چند نوبت چاپ كرد كه موجب وحشت ساواك شد و يك سرهنگ نظامي را به كيهان فرستاد كه همه مطالب را قبل از چاپ كنترل كند! كاركنان كيهان هم اعتصاب كردند كه براي رژيم ضربه مهلكي بود. ما احساس مي‌كرديم دست‌كم عده‌اي از كارمندها و كارگرها نمي‌توانند اعتصاب طولاني را تاب بياورند و ممكن است زير فشار معيشت، اعتصاب را بشكنند و همه دستاوردهاي اين حركت بزرگ به باد برود. من، مرحوم صدر حاج سيد جوادي و مرحوم مانيان عصرها به سنديكاي خبرنگارها و روزنامه‌نگارها در خيابان فرصت مي‌رفتيم و آنها مي‌آمدند و مشكلاتشان را مي‌گفتند و ما حل مي‌كرديم.
 
 
حتي قبض‌هاي 100 توماني حمايت از مطبوعات را هم چاپ و پخش كرديم تا اهالي مطبوعات بتوانند مقاومت كنند، اما مشكل اينجا بود ما هيچ رسانه‌اي براي اطلاع‌رساني در اختيار نداشتيم و هر آن امكان شكسته شدن اعتصاب بود. قرار شد براي توجيه سردبيران مطبوعات- كه اطلاعات انقلابي دقيقي نداشتند و امام را به‌درستي نمي‌شناختند- جلسه‌اي توجيهي در منزل ما برگزار شود و آقايان: مطهري، فلسفي، مفتح، بهشتي و باهنر هم بيايند. همين در كنار هم بودن آنها نشان مي‌دهد اختلاف عقيده مهمي نداشتند. وقتي همه صحبت كردند، در آخر شهيد بهشتي با استدلال و منطق، ماهيت انقلاب و رهبري آن را براي همه به‌گونه‌اي تشريح كرد كه همه خلع سلاح شدند و قول همكاري دادند. در پايان جلسه به آقاي مطهري گفتم: اگر قرار است اعتصاب شكسته شود، خوب است با پيام امام باشد. آقاي مطهري همان شب با پاريس تماس گرفتند و پيام امام دريافت شد و من اين پيام را به روزنامه‌ها منتقل كردم و فردا صبح در صفحه اول همه آنها چاپ شد. امام در آن پيام تكليف همه را روشن كردند و انقلاب مثل يك موج عظيم همه ساواكي‌ها و توده‌اي‌ها را كه قطعاً در جلسه مطبوعاتي منزل ما هم مثل جاهاي ديگر حضور داشتند برداشت و برد.
 
 
منزل شما پايگاه تشكيل بسياري از جلسات مهم انقلاب بوده است. بد نيست به برخي ازاين جلسات اشاره‌اي داشته باشيد؟
 
 
يكي از جلسات مهم، بعد از بازگشتم از پاريس و تشكيل شوراي انقلاب و براي انتخاب وزرا بود. خاطرم هست كه تلفن منزلم كنترل مي‌شد. شهيد بهشتي زنگ زد و به‌جاي اينكه بگويد بگوييد دكتر سنجابي فردا به خانه شما بيايد، گفت: بگوييد كريم آقا بيايد! قرار بود دكتر كريم سنجابي وزير امور خارجه شود. فرداي آن روز دكتر بهشتي و دكتر سنجابي به منزلم آمدند و شهيد بهشتي همه نكات را دقيق توضيح داد. بعد هم همه را مكتوب كرد و از سنجابي امضا گرفت.
 
 
يكي از فرازهاي مهم پيش از پيروزي انقلاب تشكيل كميته استقبال از حضرت امام بود. شهيد مطهري در اين زمينه چه نقشي داشتند؟
 
 
آقاي مطهري يك روز ما را به منزلشان دعوت كردند و گفتند: امام قرار است تشريف بياورند و بايد جايي را براي اقامت خود ايشان و خانواده‌شان در نظر بگيريم. ما براي خانواده ايشان جايي را در نظر گرفتيم كه مستقر شدند و خود ايشان هم ابتدا به مدرسه رفاه تشريف آوردند كه بعداً تغيير يافت. آقايان بهشتي و باهنر، عضو هيئت امناي مدرسه رفاه بودند و آنجا را پيشنهاد دادند و آقاي مطهري هم قبول كردند، ولي بعد ديدند مدرسه علوي بزرگ‌تر است و امام را به آنجا بردند. در آن روزها، در مدرسه‌اي كه در سال‌هاي قبل از انقلاب جرئت نوشتن يك صورتجلسه ساده را نداشتيم، نصيري جلاد محاكمه شد! حتي تصورش هم دشوار است. وقتي مي‌بينم انقلابي كه با آن همه مشقت و خون دل خوردن براي نسل جوان ما ناشناخته است، احساس مي‌كنم گوهري به دست كودكي افتاده است!
 
 
خودتان يكي از اهداف ترور گروه فرقان بوديد كه به لطف خدا زنده مانديد. تحليلتان از اين گروه چيست و به نظر شما چرا شهيد مطهري جزو نخستين اهداف اين گروه بود؟
 
 
شهيد مطهري اولين كسي بود كه با درايت، علم و دورانديشي منحصر به فرد خود انحرافات آنها را تشخيص داد و با مطالعه نشرياتشان به‌قدري خطر را جدي ديد كه براي حفظ اسلام و دين جان خود را به خطر انداخت و افشاگري كرد. آقاي مطهري همواره سعي مي‌كرد آنها را نصيحت و راهنمايي كند، ولي آنها بسيار لجوج بودند و زير بار نمي‌رفتند و به‌جاي هدايت شدن، نقشه قتل ايشان و همه دست‌پرورده‌هايشان را كشيدند. من هم در كنار شهيد عراقي و پسرش حسام، آماج گلوله‌هاي آنها قرار گرفتم.
 
 
اتهام شما از نظر آنها چه بود؟
 
 
دفاع از انقلاب و روحانيت. آنها قرار بود بيش از 300 نفر از چهره‌هاي متفكر و تأثيرگذار انقلاب را ترور كنند. خدا خواست كه دستگير شدند، وگرنه براي انقلاب فاجعه بزرگي را به بار مي‌آوردند. البته انديشه فرقان بعدها به شكل‌هاي ديگري تداوم يافت. 
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر