به همين مناسبت مروري بر رويدادهاي منتهي به سياست دفاع متحرك و نهايتاً فرجام آن خواهيم داشت.
استراتژي دفاع متحرك عراق تأثير گرفته از عمليات والفجر8 بود كه در نتيجه آن شبه جزيره فاو به تصرف نيروهاي ايراني درآمد؛ اتفاقي كه باعث شد بعثيها چارهاي براي عدم انجام عملياتهاي بزرگي نظير والفجر8 بينديشند و نهايتاً تصميم گرفتند براي مشغول نگهداشتن نيروهاي ايراني، ضمن حفظ آرايش دفاعيشان، به شكل محدود و مقطعي عملياتهاي كوچك يا متوسطي را انجام دهند. اما توالي حوادث متعددي منجر به اتخاذ اين استراتژي توسط عراق شد كه به اين منظور مروري بر رويدادهاي كلي جنگ از آغاز تا هنگام «دفاع متحرك» اجتناب ناپذير است.
از دفاع تا انجام عمليات هاي بزرگ
اگر بخواهيم جنگ تحميلي را به مقاطع مختلفي تقسيم كنيم، بخش اول مربوط به تجاوز اوليه ارتش بعث ميشود كه در پي اهمالكاري برخي از سياسيون داخلي و همچنين نابساماني نيروهاي نظامي كشورمان، منجر به غافلگيري جبهه خودي و در نتيجه سقوط چندين هزار كيلومتر از خاك كشورمان تنها در ماه اول جنگ شد.
از ماه دوم جنگ، ركودي در جبههها حاكم شد. عراق به تصور خودش آن ميزان كه ميخواست نفوذ كرده بود و در حالي كه دو لشكرش در 15 كيلومتري اهواز بودند، خرمشهر را تقريباً در اختيار خود ميديد و آبادان را محاصره كرده بود. در طرف مقابل نيروهاي ايران از حالت شوك اوليه خارج شده، اقدام به تقويت خطوط دفاعي خود و ساماندهي نيروهايشان كرده بودند و هرچند چهار عمليات عمده در اين مدت انجام شد، اما وضعيت جبههها تغيير چنداني نداشت و اين شرايط تقريباً تا پايان سال اول جنگ ادامه يافت.
از شروع سال دوم جنگ كه عامل تفرقهانگيزي به نام بنيصدر از صحنه ميدان نبرد و سياست ايران كنار رفت، اتحادي بين نيروهاي نظامي كشورمان صورت گرفت كه در نتيجه سلسله عمليات كربلا ( شكست حصر آبادان، فتح بستان، فتح المبين و الي بيت المقدس) به انجام رسيد. عملياتي كه ماحصل آن اخراج متجاوز از بخش اعظم متصرفاتش بود. اما درست در زماني كه فتوحات رزمندگان به حد اعلي رسيده بود، سيل كمكهاي خارجي مانع از فروپاشي ارتش بعثي شد كه با گوش فرا دادن به توصيه مستشاران خارجي، خود را پشت ميدانهاي وسيع مين و انواع و اقسام موانع مختلف مخفي ساخته بود. لذا در شرايط پيش آمده عمليات رمضان تنها يك ماه و نيم پس از فتح خرمشهر و سپس عمليات بزرگي چون والفجر مقدماتي و يك، همگي با عدمالفتح روبهرو شدند.
فرو رفتن ارتش بعث عراق در لاك دفاعي، فرماندهان ايراني را به اين نتيجه رساند كه ديگر دوران انجام عملياتهاي بزرگ آن هم به فاصله تنها چند ماه از هم پايان يافته و بايد براي انجام يك عمليات بزرگ ديگر، زمان قابل توجهي را صرف شناساييهاي گسترده و تجميع نيرو و تجهيزات كرد. به اين ترتيب از سال 62 به بعد، دوران عملياتهاي بزرگ سالانه آغاز شد؛ «خيبر» زمستان 62، «بدر» زمستان 63 و «والفجر8». زمستان 64 در پي انجام اين عمليات و فتح فاو توسط رزمندگان كشورمان، عراق سياست دفاع متحرك را اتخاذ كرد.
نحوه انجام دفاع متحرك
بعثيها براي اينكه بتوانند استراتژي جديد جنگي خود را پيش ببرند، اقدام به خريد 150 اراده تانك
T72 كردند كه در زمان خود جزو پيشرفتهترين تانكها محسوب ميشدند. سيستم الكترونيكي اين تانك گلوله آر پيجي را منحرف ميساخت و زرهاش نيز تنها از فواصل نزديك و آن هم با اصابت به نقاط حساس، نفوذپذير بود. عراقيها در كنار اين ۱۵۰ تانك ۱۵۰ عدد تريلي تانك هم تهيه ديده بودند و در هر نقطهاي كه نيروهاي ايراني اقدام به آفند ميكردند بلافاصله تانكها را سوار تريليها ميكردند و به نقطه درگيري ميرسانند، البته به خاطر وجود راهها و اتوبانهاي متعدد در شرق عراق، اين جابهجايي بسيار سريع و مؤثر انجام ميشد، در حالي كه خطوط ارتباطي ايران در استانهاي غربي چنين ويژگيهايي را نداشتند. گاهي اوقات فاصله نقطه آفند تا محل استقرار تانكها بيش از ۲۰۰ كيلومتر بود اما عراقيها سريعاً و طي حداكثر سه ساعت خودشان را به محل درگيري ميرساندند و باعث غافلگيري شديد نيروهاي ايراني ميشدند به طوري كه در اولين مواجهههاي رزمندگان با اين تاكتيك، تلفات بالايي به نيروهاي ايراني وارد آمد. برخي اوقات نيز عراقيها از اين تاكتيك براي آزاد كردن زمينهاي در تصرف نيروهاي ايراني استفاده ميكردند.
ادامه دارد