جوان آنلاین: استقلال فصل عجیب و غریبی را پشت سر میگذراند. درست از روزی که آبیهای تهران را به هلدینگ خلیجفارس واگذار کردند، حاشیهها هم شروع شد و آن که بیشتر از همه از این حواشی ضربه خورد، تیم استقلال بود و هوادارانی که فکر میکردند با مالک جدید روزهای خوشی را خواهند دید، اما حالا همه منتظر هستند تا کابوس تمام شود؛ لیگ به پایان برسد و جام حذفی تمام شود تا شاید با قهرمانی در این دومی بتوانند حداقل چند صباحی بدون نگرانی سر کنند و منتظر باشند و ببینند هلدینگ خلیجفارس چه برنامهای برای فصل بعد دارد.
استقلال ضرر کرد و درست در نقطه مقابل هلدینگ تا دلتان بخواهد نامش بر سر زبانها افتاد. هر چند جسته و گریخته خبرهایی از برخی پروندههای مالی به گوش میرسید، اما اوضاع فاجعهبار استقلال آنقدر جلوی چشم بود که حتی پروندههای مالی هلدینگ را هم زیر سایه خود برد! تا واقعاً بتوان اینگونه نتیجه گرفت که از این واگذاری آن که سود برد هلدینگ بود.
مدیریت هلدینگ تقریباً چیزی از فوتبال نمیدانست و شاید همین مسئله هم باعث شد مدیریت استقلال دست کسانی بیفتد که بدتر از مدیریت هلدینگ فقط ادعای استقلالی بودن داشتند نه دانش مدیریت فوتبال! تغییرات گسترده در کادر فنی و مدیریت ثمره حضور چنین افرادی در ردههای تصمیمگیری باشگاه بود؛ اتفاقاتی که کار را به جایی رساند که امروز شاهد آن هستیم. لیگ از دست رفت و و حالا تنها مانده یک امیدواری به فتح جام حذفی که آن هم کار سادهای نیست.
استقلال فصل را با سمیعی و شهریاری به عنوان مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره آغاز کرد؛ دو نام که جز سروصدا و حاشیه چیزی برای استقلال نداشتند و با خریدهای پرمسئله عملاً کاری کردند که استقلال پیش از پا گذاشتن در مسابقات لیگ با حاشیه روبهرو شد. استقلالی که فصل قبل تا پای قهرمانی پیش رفته بود، فصل را چنان پرنوسان شروع کرد که همه فهمیدند زیاد نباید به این تیم امید بست و این نبود مگر ناکارآمدی و سوءمدیریت سمیعی و شهریاری که عملاً استقلال را به ورطه نابودی میکشاند.
با بالاگرفتن کار و مشخص شدن ناتوانی این دو نفر در مدیریت استقلال، مدیر عاملی باشگاه به یک چهره آشنا و البته امتحانپسداده رسید؛ علی نظریجویباری که قبلاً هم در استقلال حضور داشت و اتفاقاً چندان موفق هم نبود. یک نام سیاسی و اقتصادی هم به عنوان رئیس هیئت مدیره معرفی شد، علی تاجرنیا، امید این بود که با این تغییرات گره کار باز شود، اما نشد و استقلال بیشتر از قبل در گرداب فرو رفت. استقلال به جز این تغییرات در طول لیگ هفت بار کادر فنی خود را تغییر داد که حاصل آن حضور شش سرمربی روی نیمکت این تیم بود؛ مردانی که هیچکدام نتوانستند تا اینجای کار دست استقلال را بگیرند.
آنچه در پی میآید نگاهی گذرا به عملکرد شش سرمربی استقلال در طول فصلی است که حالا فقط سه هفته به پایان آن باقی مانده است؛ فصلی کابوسوار که استقلالیها اصلاً نمیخواهند در تاریخ فوتبالشان ثبت و ضبط شود.
«نکونام» پرحاشیه و ناکام
نیمکت استقلال محله بروبیایی است که هر لحظه احتمال تغییرات در آن وجود دارد و نباید از نشستن مربیان ناشناس و ناموفق روی این نیمکت تعجب کرد. فصل بیستوچهارم برای آبیها با سرمربیگری جواد نکونام شروع شد؛ همان مربی پرحاشیهای که با استقلال به خاطر همان حواشی جام قهرمانی را از دست داد.
استقلال فصل گذشته با یک امتیاز کمتر نایبقهرمان شد و به رغم همه اختلافات داخلی خبری از تغییر سرمربی نشد. بااینکه جدلهای لفظی نکونام و فرشید سمیعی، مدیرعامل وقت کاملاً آشکار شده بود، اما مدیران باشگاه ترجیح دادند با همان کادرفنی کار را پیش ببرند. این تصمیم آغازی بود برای سقوط آزاد استقلال در لیگ و کسب نتایج ضعیف. هنوز فصل جدید استارت نخورده بود که بار دیگر نکونام و سمیعی با تمام قوا علیه هم موضعگیری کردند و برای نشان دادن قدرت خود هر کاری از دستشان برمیآمد انجام دادند. تشخیص وضعیت بحرانی تیم اصلاً کار دشواری نبود ولی آقایان ترجیح دادند با همین دستفرمان پیش بروند. پرواضح بود که نکوی پرمدعا به این راحتیها حاضر به ترک نیمکت تیم محبوبش نیست، منتها نتایج ضعیف خیلی زود آژیر قرمز را در اردوگاه آبیها به صدا درآورد. پیروزی ۲ بر یک مقابل شمسآذر برای نکونام شروع بدی محسوب نمیشد ولی شواهد و قرائن حاکی از چالشهای زیرپوستی بود که به سرعت عیان شدند. تساوی ۲- ۲ برابر پیکان تازه شروع ماجرا بود و بلافاصله بعد از آن باخت به همنام خوزستانی آتش انتقادات و اختلافات را شعلهور ساخت.
در این میان بازیهای تیم در لیگنخبگان نیز آغاز شد؛ در اولین فصل از برگزاری این رقابت حضور نمایندگان ایران اهمیت زیادی داشت و آبیها نیز قطعاً رؤیای صعود در سر داشتند. یکی از نتایج عجیب دوران نکونام پیروزی پرگل ۳ بر صفر استقلال مقابل الغرافه بود، با وجود این عمر خوشحالی بابت این برد خیلی کوتاه بود چراکه پس از آن نساجی با تساوی ۲-۲ استقلال را متوقف کرد و پس از آن دربی رفت با پیروزی یک بر صفر پرسپولیس به پایان رسید. شکست در دربی تهران پایان رسمی کار نکونام با آبیها بود؛ کاری که باید زودتر از اینها انجام میشد ولی مدایران باشگاه به همه چیز فکر میکردند الا موفقیت تیم. نکونام فقط پنج بازی در لیگ فرصت حضور داشت و در همین پنج بازی هم فقط پنج امتیاز برای تیمش به دست آورد. در حالی که همه میدانستند داستان نکو و استقلال تمام شده، اما همه منتظر برگزاری جدال حساس با السد ماندند؛ بازیای که با باخت ۲ بر صفر نماینده ایران همراه شد و این فرصت را به باشگاه داد تا برای پایان همکاری با نکونام بیانیهای رسمی منتشر کند.
نکته جالب اینکه جواد نکونام خودش هم میدانست در بازی آخر هیچکاره است و اختیاری ندارد، منتها باز هم روی نیمکت نشست تا برای آخرینبار شاهد ثبت یک شکست دیگر برای آبیها باشد. از آن زمان به بعد مرد پرحاشیه سکوت اختیار کرده و اظهارنظری در مورد تیم محبوبش انجام نداده است. باتوجه به رفتارهای قبلی، بعید است نکونام نقش خود را در نتایج ضعیف استقلال بپذیرد و قاعدتاً همه چیز را گردن مدیریت میاندازد.
«سهراب» نوشداروی همیشه موقت
با حال و روزی که آبیها در آن زمان داشتند، عملاً کار خاصی نمیشد کرد و قاعدتاً انتخاب یک سرمربی موقت تنها راه چاره به نظر میرسید. در بیانیهای که باشگاه استقلال برای رفتن نکونام صادر کرده بود، نام مربی موقت هم به چشم میخورد؛ سهراب بختیاریزاده. او یک استقلالی قدیمی است که برخلاف نکونام، معمولاً بیحاشیه و بیسروصدا به کارش میرسد، با این حال بختیاریزاده رزومه قوی برای اینکه نفر اول نیمکت استقلال باشد، نداشت و این مسئله ابهامات و انتقاداتی را به وجود آورد. او اگرچه سابقه سرمربیگری در کارنامه داشت ولی در تیمهای قبلی خود حتی یک پیروزی نیز به دست نیاورده بود، منتها برای آرام کردن اوضاع و سروسامان دادن به تیم ازهمگسیخته استقلال، سهراب بهترین گزینه به حساب میآمد.
در اولین گام آبیها ۲ بر یک هوادار را شکست دادند تا قدری از شدت بحران کاسته شود. مصاف با ذوبآهن به بختیاریزاده نیز شدت بحران را نشان داد. شکست ۳ بر صفر برابر تیم اصفهانی همه را مطمئن کرد باشگاه به زودی از گزینه خارجی خود رونمایی میکند، ولی آنها صبر کردند تا باخت یک بر صفر برابر النصر عربستان نیز رقم بخورد و بعد سرمربی آفریقایی را معرفی کنند. خداحافظی با بختیاریزاده خیلی طول نکشید و بهمن ماه دوباره مسئولیت تیم به او سپرده شد. دفعه قبل تنها سه بازی به او فرصت دادند ولی اینبار سهراب بعد از پنج بازی خودش ساز جدایی کوک کرد چراکه میدانست نه کاری از دستش برمیآید و نه قرار است به صورت دائمی روی نیمکت بماند. پیروزی ۲ بر صفر مقابل استقلال خوزستان، برد ۲ بریک برابر شمسآذر در جامحذفی، برد ۲ بر صفر مقابل الریان در لیگنخبگان و دو تساوی برابر الشرطه عراق و مسرفسنجان، عملکرد بختیاریزاده در این مدت بود. پس از جدایی خودخواسته او، محمد نوازی مربی موقت تیم شد.
«موسیمانه» استاد تساوی و آقای پولکی!
قرار بر این بود که باشگاه استقلال از یک گزینه درست و درمان خارجی برای سپردن سکان هدایت این تیم ریشهدار رونمایی کند، ولی شنیدن نام «پیتسو موسیمانه» موجی از تعجب، تمسخر و البته تأسف را در بین هواداران، کارشناسان و حتی رقبا به راه انداخت، هرچند اینکه او اولین مربی آفریقایی است که پایش به فوتبال ایران باز شده خودشهزار و یک سؤال را در ذهن همه ایجاد کرد ولی از آن مهمتر این بود که او اصلاً رزومه خوب و قوی نداشت، درحالی که مدیران باشگاه موسیمانه را در حد پپ و کلوپ بالا بردند! ولی خودشان هم خوب میدانستند هواداران فهیم به این راحتیها گول این تبلیغات و فرافکنیهای آقایان را نمیخورند. در اوج ناامیدی مرد سیهچرده کارش را روی نیمکت استقلال آغاز کرد و باخت ۳ بر یک برابر خیبر خرمآباد به این مربی خارجی نشان داد کجا آمده و واقعیت از چه قرار است، البته گزینه خارجی به این راحتیها از تک و تا نیفتاد و مدام به هواداران وعده آینده روشن و قرار گرفتن در مسیر موفقیت را میداد. تراکتور هم با آمدن به شهرقدس با دو گل از خجالت نایبقهرمان فصل گذشته درآمد.
بعد از این باخت بود که موسیمانه صراحتاً در اظهاراتش اعتراف کرد اوضاع استقلال خرابتر از حد تصورات قبلیاش است! در همان موقع ضعیفترین خط دفاع لیگ برای استقلال بود. با همین موسیمانه بود که شکست ۳ بر صفر برابر الهلال عربستان رقم خورد. تحقیر برابر الهلال پنجمین شکست پیدرپی آبیها بود و این رکورد منفی تا قبل از این در تاریخ استقلال سابقه نداشت. همچنین موسیمانه هنوز نیامده هتتریک کرد و با سه باخت متوالی به همه نشان داد اینکاره نیست. استقلال درحالی در ۹ بازی لیگ ۱۶ گل خورده داشت که فصل قبل مجموعاً ۱۵ گلخورده در کارنامه این تیم ثبت شده بود! برد یک بر صفر در جدال با مسرفسنجان اهمیت دوچندان داشت؛ ثبت اولین پیروزی خانگی فصل برای استقلال و اولین برد تیم با مرد آفریقایی. دو تساوی متوالی برابر پاختاکور و الاهلی، ضعفهای تیم موسیمانه را در آسیا به همه نشان داد. چهار تساوی پیدرپی (گلگهر، آلومینیوم، چادرملو و سپاهان) پایانبخش نیمفصل اول برای آبیهای بحرانزده بود.
در اقدامی عجیب و در تعطیلات نیمفصل موسیمانه تمرینات تیم را هشت روز تعطیل کرد! این تصمیم جنجالی نشان داد سرمربی آفریقایی فکرهای دیگری در سر دارد و متأسفانه عملکرد مدیران باشگاه نیز اجازه اتخاذ تصمیمات قانونی را به او داد. باخت به شمسآذر و توقف برابر ملوان کافی بود تا موسیمانه نیز همانند دیگر خارجیهای پولکی تأخیر مدیران باشگاه در پرداخت دستمزدش را بهانه کند و با فسخ یکطرفه قرارداد خود و دستیارانش، از تهران برود، به همین راحتی در آستانه بازیهای هفته هجدهم لیگ، آبیها دوباره بدون سرمربی شدند. مرد آفریقایی بابت تأخیر و جریمه دستمزدش درخواست پرداخت غرامت یکمیلیونو ۳۰۰هزار دلار کرده است که تاجرنیا، نماینده تامالاختیار هلدینگ خلیجفارس جدایی تحقیرآمیز سرمربی آفریقایی را سبب خیر خواند!
«نوازی» برنده ناکام!
محمد نوازی بعد از دومین حضور سهراب بختیاریزاده روی نیمکت استقلال در طول یک فصل بود که به عنوان مربی موقت انتخاب شد. او کارش را با برتری مقابل نساجی آغاز کرد، اما مدیران استقلال بیتوجه به نتیجه کسب شده در نخستین تجربه مربیگری نوازی در استقلال به دنبال گزینه خارجی بودند. نوازی که ابتدای فصل به عنوان دستیار نکونام کارش را در این تیم آغاز کرده بود، در ادامه به عنوان دستیار بختیاریزاده و موسیمانه نیز روی نیمکت نشست ولی هرگز تصورش را نمیکرد روزی در این فصل فرا رسد که او نفر نخست کادرفنی آبیپوشان پایتخت شود، اما بعد از قهر سهراب، مدیریت باشگاه چارهای جز سپردن زمام امور تیم به او تا انتخاب سرمربی جدید نداشت، ولی درست زمانی که استقلال در حال عبور از دوران پرتحول خود (تغییرات مدیریتی و فنی) بود، سهراب بختیاریزاده قید حضور در استقلال را زد تا محمد نوازی به عنوان مربی موقت آبیپوشان معرفی شود و هدایت این تیم را در بازی با نساجی به عهد گیرد؛ دیداری که با برتری یک بر صفر استقلال خاتمه یافت. نوازی چهارمین مربی فصل استقلال بود که در یکی از حساسترین زمانها هدایت این تیم را به دست گرفت. پیروزی قبل از دربی برای استقلال اهمیت بسیار داشت و استقلال نوازی موفق شد قبل از مصاف با پرسپولیس در نیمفصل نخست، نساجی را در آزادی شکست دهد، اما با وجود این برد، نوازی درپی انتخاب سرمربی جدید ناچار به جمع کردن چمدانهایش شد چراکه بوژوویچ برخلاف سایر مربیان، تمایلی به همکاری با نوازی نداشت، هر چند برخی نیز مدعی بودند مصاحبه تند نوازی علیه باشگاه در خصوص انتصاب سرمربی در فاصله ۲۴ ساعت در دربی زمینهساز این جدایی شده است، اما سرانجام نوازی که اجازه همراهی با استقلال در بازی با ذوب آهن را نداشت، ۲۹ اسفند رسماً از استقلال کنار گذاشته شد.
«بوژوویچ» طوفانی که هرگز نوزید!
تحولات قابل توجه استقلال خوزستان دلیل خوبی بود تا آبیپوشان تهرانی دست روی سرمربی مستعفی همنام اهوازی خود در لیگ بگذارند. بوژوویچ آبیپوشان اهوازی را که سال گذشته کاندیدای سقوط به دسته یک بودند متحول کرده بود، اما برخلاف تصور نتوانست سناریوی موفقی برای استقلال بحرانزده بنویسد، به طوری که طی ۹ دیدار، حتی یک برد هم کسب نکرد و دست آخر نیز با کارنامهای ناامیدکننده شامل پنج تساوی و چهار باخت، داستانش در این تیم به نقطه پایان رسید.
صد البته که این مربی ۵۶ ساله مونته نگرویی در یکی از ملتهبترین مقاطع تاریخ استقلال سکان هدایت این تیم را به دست گرفت؛ درست زمانی که استقلال پس از چند تغییر متوالی و البته ناموفق در کادرفنی و مدیریتی، در آستانه دربی ۱۰۵ قرار داشت. نظریجویباری و تاجرنیا که وعده حضور والتر ماتزاری، سرمربی باتجربه ایتالیایی را به هواداران خود داده بودند، در اقدامی شتابزده، سرمربی وقت استقلال خوزستان را به خدمت گرفتند، آن هم تنها چند روز مانده به حساسترین بازی نیمفصل.
بوژوویچ دقیقاً هشتم اسفند ۱۴۰۳ (هفته بیستویکم) روی نیمکت آبیپوشان پایتخت نشست و کارش را با شکست در دربی آغاز کرد؛ درست زمانی که بسیاری از هواداران استقلال حتی نام او را به درستی نمیدانستند، هرچند تساوی برابر النصر عربستان در تهران کورسوی امیدی ایجاد کرد، اما شکست در بازی برگشت و تساوی کسلکننده مقابل ذوبآهن نشان داد بوژوویچ هم نتوانسته است ساختار تاکتیکی منسجمی را برای استقلال تعریف کند، به طوری که او در چهار بازی نخست تنها دو امتیاز از دو تساوی و دو باخت کسب کرد. همین مسئله داد هوادار را درآورد، خصوصاً که تیم او نه در ترکیب ثبات داشت و نه نشانی از ایدههای جدید در آن دیده میشد و بیشتر شبیه پروژهای نیمهتمام و سردرگم بود، درست برعکس عملکرد قابل قبولی که این سرمربی مونتهنگرویی در استقلال خوزستان داشت؛ او همان اندازه که در استقلال خوزستان موفق عمل کرد و توانست این تیم را احیا کند، به همان اندازه در استقلال تهران ناموفق عمل کرد و همین مسئله باعث شد حضورش در استقلال به ۹ بازی ختم شود و دست آخر نیز بعد از تساوی با هوادار (دیدار معوقه) زمزمههای برکناری بوژوویچ خیلی جدی سرزبانها افتاد؛ مربیای که شاید اگر قبل از شروع فصل سر از استقلال درآورده بود، میتوانست روند موفقی را طی کند، اما باشگاهی با این میزان بحران ساختاری، اصلاً جای مناسبی جهت آغاز یک مأموریت فنی جدید برای بوژوویچ نبود و دست آخر او همان اندازه که شتابزده برای نشستن روی نیمکت استقلال انتخاب شده بود، حکم اخراج گرفت تا استقلال را با کارنامهای فاجعهبار به معنای از دست رفتن بیش از ۸۵ درصد امتیازها ترک کند، آن هم در شرایطی که تا آخرین روزهای حضورش در استقلال همچنان مدعی بود لحظه آغاز طوفان آبی فرا رسیده؛ طوفانی که هوادار استقلال هرگز طی مدت حضور او روی نیمکت آبیپوشان مشاهده نکرد. او مدعی بود هیچ مربیای نمیتواند به پیشنهاد استقلال نه بگوید، اما دست آخر پذیرفت وقتی همه هواداران بگویند برو، باید رفت و در نهایت سه هفته مانده به پایان لیگ، صبر استقلال سر آمد و او را برای همیشه کنار گذاشت.
«جباری» تازهوارد امیدوار
جسارت مجتبی جباری ستودنی است. هافبک سابق تیم فوتبال استقلال به عنوان هفتمین سرمربی این تیم در فصل جاری انتخاب شد تا آبیهای تهران در فصلی که گزینه سقوط به لیگ دسته اول شدند، یک رکورد عجیب از خود به جا بگذارند، اما او خوب میداند که در چه موقعیتی هدایت آبیپوشان را به دست گرفته است؛ در سه هفته تا پایان فصل و زمانی که استقلال با کسب ۳۰ امتیاز از شش برد، ۱۲ مساوی و ۹ باخت، به واسطه تفاضل گل بهتر از همنام خوزستانی خود رده یازدهم جدول را در اختیار دارد؛ تیمی که با ادعای قهرمانی لیگ را آغاز کرد، اما فاصلهاش با قعر جدول (۱۰ امتیاز) به مراتب کمتر از صدر جدول (۳۱ امتیاز) است، با وجود این جباری همچنان به پایانی متفاوت امیدوار است، خصوصاً که در نخستین تجربه حضور خود به عنوان سرمربی روی نیمکت آبیپوشان این تیم نه فقط بعد از مدتها رنگ برد به خود دید که با برتری مقابل پیکان در یکچهارم نهایی جام حذفی، به نیمهنهایی این رقابتها راه یافت. در چنین شرایطی باید هم جباری از آمدن برای ماندن بگوید: «شرایط استقلال ویژه است و همه از آن مطلع هستند. شرایطی رخ داده که در تاریخ باشگاه استقلال بیسابقه بوده است. در شرایط حساسی هستیم و تیم ما به خوبی میداند جام حذفی چقدر مهم است. نصف راه را آمدهایم و امیدوارم در جام حذفی نتیجه خوبی بگیریم. نتیجه خوب برای ما کسب قهرمانی در جام حذفی است. برای بازیکنان کار کردن با این همه ایده سخت است. بازیکن بیشترین فشار را تحمل میکند و مقصر نیست. خیلی از مسئولان مقصر هستند. هر فرد دیگری میآمد شناخت کافی نداشت، اما من شناخت بهتری داشتم. چیزی که من را امیدوار کرد، دلگرمی در تیم است، هر چند خوب میدانم موفقیت استقلال در یک پیروزی خلاصه نمیشود.»