کد خبر: 1293014
تاریخ انتشار: ۰۳ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۵:۲۰
خاطره یک رزمنده از انگیزه‌هایی که دفاع مقدس به بسیج داد
بعد از اینکه مدتی بی‌خیال جبهه شدم، تصمیم گرفتم در پایگاه بسیج فعالیت‌هایم را گسترش دهم. انگار جنگ به ما انگیزه‌های بیشتری داده بود. پارکی در محله‌مان بود که شب‌ها محیط ناامنی داشت. به اتفاق بچه‌ها برنامه‌ریزی کردیم تا آن پارک را امن کنیم. در یکی از گشت‌زنی‌ها در داخل همین پارک، چند ضد انقلاب را دستگیر کردیم
غلامحسین بهبودی

جوان آنلاین: بسیج پیش از شروع جنگ تحمیلی تشکیل شد، اما گویا جبهه‌های دفاع مقدس توانست سمت و سویی عاشورایی به این نهاد انقلابی بدهد و انگیزه‌های خدمت در بسیجیان را گسترش دهد. علی رحیمی از رزمندگان دفاع مقدس می‌گوید او قبل از جنگ عضو بسیج شد، اما بعد از دفاع مقدس و با حضور در فضای آن روز‌ها معنی بسیجی بودن را بهتر درک کرد. خاطرات رحیمی را به روایت خودش پیش‌رو دارید. 

 بسیج در مساجد
من اواخر سال ۵۸ به عضویت بسیج در آمدم. چند ماه قبل این نهاد انقلابی تأسیس شده بود، اما هنوز سر و شکل مناسبی به خود نگرفته بود و متولی بسیج یا آن نهادی که باید بسیج را حمایت و هدایت می‌کرد مشخص نشده بود. یک حالت فرهنگی، اجتماعی و نظامی را با هم داشت. اولین نطفه‌های بسیج در مساجد شکل گرفت. آن زمان بسیج ویژه هم وجود داشت که نیروهایش در ارتباط با سپاه بودند و به صورت افتخاری یا نهایتاً ساعتی با بچه‌های پاسدار همکاری می‌کردند. گاهی وقت‌ها در پایگاه بسیج پست شبانه می‌دادیم و گاهی هم برای کار‌های جهادی با نیرو‌های جهاد سازندگی همراه می‌شدیم. می‌توانم بگویم دستور کار مشخصی نداشتیم. بعد از شروع جنگ، بسیج توانست متولی پیدا کند و مقابله با دشمن هدفی به بچه‌های بسیج داد که انگیزه‌ها را بالاتر برد و آنها را مشتاق‌تر کرد. 

 آموزش نظامی
بعد از شروع جنگ تصمیم گرفتم به جبهه بروم، اما حالا که با حمله دشمن خارجی مواجه شده بودیم، بیشتر متوجه کمبودهای‌مان شدیم. یکی از این کمبودها، عدم آموزش مناسب بود. در بسیج نهایتاً باز و بسته کردن اسلحه را آن هم نصفه و نیمه یاد گرفته بودیم. بعد از شروع جنگ هم خودمان احساس کردیم باید توانایی‌های‌مان بالاتر برود و مسئولان و فرماندهان این نیاز را بیشتر درک کردند. خلاصه که به پادگان امام حسن (ع) رفتیم و دو هفته آموزش فشرده را پشت سر گذاشتیم. بعد گفتند هر کس آموزش دیده است باید برود خودش برای اعزام نهادی را پیدا کند! خیلی عجیب بود که صرفاً ما را آموزش می‌دادند و بعد می‌گفتند باید خودتان برای اعزام تلاش کنید. اینطور شد که من نتوانستم در آن مقطع به جبهه بروم. 

 پست‌های شبانه
بعد از اینکه برای مدتی بی‌خیال جبهه شدم، تصمیم گرفتم در پایگاه بسیج فعالیت‌هایم را گسترش دهم. انگار جنگ به ما انگیزه‌های بیشتری داده بود. پارکی در محله‌مان بود که شب‌ها محیط ناامنی داشت. به اتفاق بچه‌ها برنامه‌ریزی کردیم تا آن پارک را امن کنیم. شب‌ها در دو یا سه گروه چند نفره به داخل پارک می‌رفتیم و برای ورودی و خروجی‌اش هم نگهبان می‌گذاشتیم. چند بار معتاد‌های متجاهر را گرفتیم، اما یک شب با تعدادی از نیرو‌های ضد انقلاب روبه‌رو شدیم و بعد از درگیری مختصری، تعدادی از آنها را دستگیر کردیم. این اتفاق در آن ماه‌های اول شروع جنگ، مثل بمب در کل منطقه پیچید و مسئولان ما را تشویق کردند. کمی بعد که سپاه متولی امر بسیج شد، به پایگاه ما حکم رسمی دادند و همین اتفاق منجر به ارتباط‌گیری ما با جبهه هم شد. کم کم پای ما به جبهه باز شد و از طریق بسیج اعزام‌های منظمی داشتیم. گاهی افراد را اعزام و گاهی خودمان رخت رزم به تن می‌کردیم و اعزام می‌شدیم. جنگ توانست انگیزه‌ها و اهداف بیشتری به بسیجی‌ها بدهد. هرچند بسیج منحصر به میادین جنگ نبود و نیست، اما دفاع مقدس توانست انگیزه‌های بسیج را افزایش دهد و این نهاد را برای ورود به آوردگاهی مختلف آماده‌تر کند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار