کد خبر: 1066997
تاریخ انتشار: ۰۸ آبان ۱۴۰۰ - ۲۲:۰۰
آزاده سادات عطار
نشست همسایگان افغانستان، چهار شنبه قبل در تهران برگزار شد. طالبان با وجود اینکه در نشست شرکت نداشت، از آن استقبال کرد. نشست بعدی همسایگان در چین برگزار می‌شود و ظاهراً قرار است طالبان هم دعوت شود. با دکتر محسن روحی‌صفت، دیپلمات پیشین و دبیر سابق ستاد افغانستان درباره میزان اثر‌گذاری نشست تهران و سیاست‌های آتی برای برون‌رفت از بحران کنونی بعد از خروج امریکا گفتگو گو کرده‌ایم.

نشست همسایگان افغانستان، چهار شنبه قبل در تهران برگزار شد. طالبان با وجود اینکه در نشست شرکت نداشت، از آن استقبال کرد. نشست بعدی همسایگان در چین برگزار می‌شود و ظاهراً قرار است طالبان هم دعوت شود. با دکتر محسن روحی‌صفت، دیپلمات پیشین و دبیر سابق ستاد افغانستان درباره میزان اثر‌گذاری نشست تهران و سیاست‌های آتی برای برون‌رفت از بحران کنونی بعد از خروج امریکا گفتگو گو کرده‌ایم.

به نظرتان اینکه طالبان در نشست تهران نبود، نکته منفی نشست محسوب نمی‌شد؟ به‌هرحال، خود طالبان یک طرف اصلی است.
اجلاس تهران، اجلاس همسایگان بود و اول لازم است که مشکلی که طرح می‌شود را همسایگان چکش‌کاری کنند، پاسخ‌های لازم را برای آن پیدا کنند تا فهم مشترکی از معضلات و بحران افغانستان در میان همسایگان افغانستان ایجاد شود. بعد با خواسته‌های طالبان آن را متعادل کنند تا با یک صدای واحد طالبان مورد خطاب قرار گیرد. در تهران این خواسته‌ها جمع شدند و وقتی این خواسته‌ها به صورت منظمی درجه‌بندی شد، با طالبان در میان گذاشته می‌شود. اجلاس تهران به‌خصوص از این جهت با نشست دوحه متفاوت است که آنجا امریکا با یک گروه افغانی صحبت می‌کرد، اما در نشست تهران هیچ گروه افغانستانی حضور نداشت.

اگر همسایگان بخواهند به یک چارچوب درباره رسیدگی به وضعیت افغانستان برسند، اولویت‌های آن چارچوب چیست؟
اول از همه کشور‌های همسایه باید به درکی از این موضوع رسیده باشند که یک مشارکت در منطقه می‌تواند به نفع همه باشد. به جای اینکه منتظر قدرت فرامنطقه‌ای باشند، خودشان ابتکار عمل را به دست بگیرند و مشکلات خود را حل کنند، یعنی اینکه مشکلات افغانستان، مشکل ایران است، مشکل تاجیکستان، پاکستان و همه کشور‌های همسایه است. امریکا زمانی قدرت بلامنازع در افغانستان بود و هنگامی که منافعش ایجاب کرد، از آن خارج شد و میراثی پر از آشوب را به جا گذاشت، این کشور‌های همسایه بودند که متضرر شدند، نه امریکا. با برگزاری نشست، اولین قدم برداشته شده، اما این به معنای حل مسئله نیست، به معنای این است که مسیر صحیح انتخاب شده، اما آیا این امکان هست که حداقل ماهی یک بار وزرای خارجه کشور‌های همسایه با هم دیدار کنند یا حتی وزرای کشور‌های همسایه در فواصل زمانی نزدیک ملاقاتی داشته باشند؟ این یعنی بر اساس تحولات افغانستان، مقامات با هم دیدار داشته باشند. اگر اینطور شد و حاکمیت افغانستان هم همکاری کرد، ما پس از مدتی حتماً شاهد بهبود مسائل افغانستان و منطقه خواهیم بود، البته این شرط کافی نیست. زمان اشرف غنی یک نقطه ضعف این بود که او کشور‌های همسایه را در اولویت قرار نمی‌داد و اگرچه ایران تمایل داشت، اما او همکاری نمی‌کرد. چون مشکل افغانستان پیچیده و طولانی است، حل آن نیز زمان‌بر خواهد بود.

به نظرتان چطور است یک طرح منطقه‌ای مانند طرح مارشال برای اروپای بعد از جنگ، برای افغانستان اجرا شود؟ البته با مختصات منطقه خودش.
طرح مارشال یکی از مؤلفه‌هایش این بود که کشور ثروتمندی مثل امریکا قصد داشت، برای اروپا هزینه کند، اما در مورد افغانستان، هیچ‌کدام از همسایگان چنین ویژگی‌ای ندارند. امریکا وقتی وارد افغانستان شد، در همان سه ماه اول اعلام کرد که می‌خواهد طرح مارشال را اجرا کند، اما الان می‌بینیم که زمین سوخته بر جای گذاشته است. چون امریکا اول دنبال هژمونی بود و افغانستان را محلی برای مقابله با رقبایش قرار داده بود و حضورش در این کشور نه برای افغانستان که برای فراتر از این کشور بود و افغانستان را از لحاظ ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک در رقابت بزرگی با چین، روسیه و ایران می‌دید. سیاست امریکا در افغانستان، قبل از دوحه، سیاست مدیریت بحران بود. یعنی علاقه‌مند به وجود بحران بود، اما می‌خواست در یک درجه بماند. چون در یک دولت ضعیف می‌تواند اعمال قدرت کند، اما از زمانی که منافعش ایجاب کرد، این مدیریت بحران را ر‌ها کرد و خارج شد. آشوب در افغانستان به امریکا آسیبی نمی‌رساند، ولی به کشور‌های همسایه آسیب می‌رساند. ضمن اینکه برای مدیریت افغانستان نیاز به بودجه کلان شبیه مارشال نیست و می‌توان با بودجه کمتر و استفاده از کمک‌های نهاد‌های بین‌المللی از جمله بانک جهانی به آن پرداخت. ایران از لحاظ تکنولوژی و نیروی انسانی غنی است و می‌تواند به افغانستان کمک کند. در زمینه مادی، هند می‌تواند از لحاظ مالی سرمایه‌گذاری کند. در مجموع می‌توان با همکاری چند کشور کار بزرگی در افغانستان انجام داد.

با این اوصاف، چشم‌انداز به رسمیت شناخته شدن طالبان را چطور می‌بینید؟ آیا اصلاً کلید می‌خورد و اگر بله، از چه کشور‌هایی شروع خواهد شد؟
این البته به طالبان بستگی دارد. ما به صلح و آرامش افغانستان علاقه‌مندیم. پشتون‌ها در طالبان در اکثریت نیستند و تمام پشتون‌ها هم طالب نیستند. یک اقلیتی نمی‌تواند در شرایطی که بقیه اقلیت‌ها احساس آرامش ندارند و در حکومت مشارکت نمی‌کنند، در یک کشور حکومت پایداری تشکیل دهد. اعتقاد ما این است که اگر طالبان به این درجه از هوشمندی برسد و حقوق اقلیت‌ها را رعایت کند و سرزمین محلی برای افراط‌گرایان نباشد، مشروعیت بین‌المللی طالبان شدنی است. در مورد به رسمیت شناخته شدن طالبان، تلاش می‌شود که این کار دسته جمعی باشد و یک کشور اقدام نکند. ما اگر بتوانیم سازمان ملل متحد را در این روند بیاوریم، می‌توانیم در صورتی که خواسته‌ها از طالبان برآورده شود، در یک روند بین‌المللی این کار را انجام دهیم.

هفته قبل طالبان از ایران خواست به آن‌ها نفت بفروشد، با توجه به چالش‌های طالبان و ایران، چنین درخواستی چقدر جدی است و تا چه حد امکان عملیاتی شدن دارد؟
ما در گذشته اصلی‌ترین تأمین‌کننده نفت افغانستان بودیم و الان به دلیل تحولات و ناآرامی‌ها کمی قطع شده و در بخش خصوصی در حال انجام است، نه بخش دولتی. ما این توانایی را داریم که ارسال مواد نفتی را به صورت گسترده‌تر انجام بدهیم یعنی از طریق خط لوله، اما این مربوط به زمانی است که تفاهمی بین ما و حاکمان افغانستان صورت بگیرد و ما آن‌ها را به رسمیت بشناسیم، افغانستان منافع ملی را در صدر قرار دهد و نگوید که به خاطر امریکا نمی‌تواند از ایران نفت وارد کند. حتی مطالعات عملیاتی شدن خط لوله نفت از افغانستان هم انجام شده است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار