«وقتی قرص را خوردم پشیمان شدم.» این جملهای است که حدود ٩٠درصد از کسانی که به دلیل مسمومیت با قرص برنج به بیمارستان آمدهاند میگویند. اما فاصله این ندامت تا مرگ کمتر از چند ساعت است. قرص برنج پشیمانی ندارد. از گلویت که پایین میرود مثل طاعون وجودت را تسخیر میکند. تشنهات میکند اما آشامیدن آب اثر آن را چند برابر و سرعت عملکردش را شدت میدهد. اینکه هوشیار باشی و رفتهرفته مرگ تکتک اعضای بدنت را حس کنی دردناکترین نوع مرگ است.
ارگانهای بدن یکییکی میمیرند و تو درحالیکه چشمانت باز است برای آخرین لحظههای ماندن در این دنیا مبهوت تلاش اطرافیانت هستی. دکتر حسنیان پزشک بخش مسمومیت بیمارستان لقمان که از تشریح جزییات مرگ دردناک با قرص برنج خودداری کرد در گفت و گو با «شهروند» گفت: «اطلاعرسانی و تولید خبر در جراید گاهی نتیجه معکوس دارد و میتواند کسانی را که پتانسیل یا تصمیم به خودکشی دارند به انتخاب نوع روش آن ترغیب کند.»
اما سوال اینجاست که آیا کسانی که قرص برنج مصرف میکنند واقعا قصد خودکشی دارند؟ آیا همه مردم جامعه از خطرناک بودن آن با خبر هستند؟ برای رسیدن به این جواب موضوع را بهطور تصادفی از چند زن و مرد پرسیدیم و جالبی ماجرا آنجا بود که خیلی از آنها نمیدانستند قرص برنج چیست. یکی از آنها میگفت فکر کنم قرصی نشاطآور باشد.
دکتر هادی معتمد آسیبشناس اجتماعی در رابطه با اطلاعرسانی استفاده از این قرص خطرناک در سطح جامعه به «شهروند» گفت: «من در بسیاری از مواقع در میان مراجعهکنندگانم کسانی را میبینم که یا خودکشیهای ناموفق داشتهاند یا برای ترساندن اطرافیانشان دست به این کار زدهاند. بعضی از آنها تا سر حد مرگ هم پیش رفته بودند و حالا پشیمان هستند. به نظر من، اطلاعرسانی به مردم جامعه خصوصا در مورد استفاده از قرص برنج میتواند خطر استعمال آن را حتی کاهش دهد و تاکنون نیز هیچ مسأله ثابتشدهای که اطلاعرسانی از این روش دردناک خودکشی منجر به افزایش آن شود نیز اثبات نشده است. اما با این حال بخشی از این موضوع نیز درنهایت بر میگردد به خانوادهها و فرهنگی که در درون آنها حاکم است. از آنجایی که خودکشی با قرص برنج یک جنون آنی نیست و فرد برای مرگ خود خواستهاش نقشه از پیش تعیین شدهای را میکشد و از زمان تصمیم تا تهیه قرص و اقدام به خودکشی معمولا فاصله زیادی وجود دارد گاهی افراد یا در این رابطه، خانوادهها باید نسبت به تغییر رفتارهای ناگهانی اطرافیانشان توجه ویژهای داشته باشند.»
قاضی سپیدنامه بازپرس شعبه دهم دادسرای جنایی تهران به «شهروند» گفت: «قربانیان مرگهای خودخواسته اکثرا تصور میکنند با خوردن قرص برنج به آرامش میرسند. خانوادههایشان معمولا زمانی با جسد آنها روبهرو میشوند که با لباس راحتی در بستر به خواب ابدی فرو رفتهاند. همین لوکیشن این تصور را ایجاد میکند که آنها به دنبال یک موقعیت راحتتر بودهاند. اما با توجه به دردناک بودن این روش خودکشی اینگونه به نظر میرسد که افراد در زمان دست و پنجه نرم کردن با مرگ حتما از کارشان پشیمان شدهاند که متاسفانه هیچ راه بازگشتی نخواهند داشت.»
یک دختر و پسر جوان که به دلیل مشکلات خانوادگی نمیتوانستند با یکدیگر ازدواج کنند تصمیم به خودکشی گرفتند. پسر در پیامکهای ارسالی به دخترک گفته بود که قرص برنج بخوریم، تو در خانه خودت و من هم در خانه خودمان. اما بعد از اینکه دختر اقدام به خودکشی کرد با شکایت خانوادهاش متوجه شدیم مردی که با او رابطه پنهانی داشته است تن به این کار نداده بود. به همین دلیل او را بازداشت کردیم. زیرا به استناد بند (ب) ماده ١٥ قانون جرایم رایانهای هرکس از طریق سیستمهای رایانهای یا مخابراتی یا حاملهای داده، افراد را به ارتکاب جرایم منافی عفت، استعمال مواد مخدر، روانگردان، خودکشی، انحرافات جنسی، اعمال خشونتآمیز تحریک، ترغیب، تهدید یا دعوت کند یا شیوه ارتکاب یا استعمال آنها را آموزش دهد، به حبس از ٩١روز تا یکسال یا جزای نقدی از ٥ تا ٢٠میلیون ریال یا هر دو مجازات خواهد شد. این درحالی است که گاهی بعضی از دوستان برای درد دل یا صحبتهای دوستانه ممکن است راههای خطرناکی برای خلاص شدن از بحران را به یکدیگر پیشنهاد دهند.»
بازپرس جمشیدی که در رابطه با همین پرونده با موضوع عجیبی روبهرو شده بود به «شهروند» گفت: «در زمان تحقیقات این پرونده با ماجرای عجیبی روبهرو شدیم. در بررسی پیامکهای تلفن همراه دختر جوان متوجه شدیم او برای تهیه قرص برنج با افرادی در تماس بوده است تا بتوانند قرص مرگ را به دست او برسانند. با توجه به سرنخهای به دست آمده احتمال دارد که آنها در قالب باند فروش اقلام خودکشی در سطح شهر فعالیت میکنند.»
سفارش مرگ
برای تهیه گزارشم به چند عطاری در خیابان ولیعصر و کارگر رفتم. نمیدانم که اگر من هم فروشنده بودم آیا برای فروش جنسم به چشمان مشتریانم خیره میشدم یا نه؟! بعضی از عطاریها سریع قوطی خاکستریرنگ را روی پیشخوان مغازه میگذاشتند، بعضیها میگفتند نداریم و امان از آن بعضیهایی که میگفتند فروشش ممنوع است. اگر میخواهی باید سفارش بدهی.
اسمش عطار بود اما در یک لحظه به چشم دلال مرگ دیدمش. اصلا برایش مهم نبود که در آخرین ساعات پایانی شب یک دختر جوان قرص برنج را برای چه مصرفی از او میخواهد. اولش هرچه حساب و کتاب کردم متوجه نشدم که یک بسته قرص ١٠هزارتومانی چه ارزشی دارد که او اینقدر بیتفاوت میخواهد جنسش را بفروشد اما وقتی فهمیدم که قرص بیمصرف برنج تنها برای کشتن حشرات موذی است به این نتیجه رسیدم که در این بازار مکاره سود ٢هزارتومانی که از فروش این قرص عاید فروشنده میشود حتما بهتر از فروش آن به چند مشتری است که هزار سال یکبار برای مصرف خانگی قرص برنج میخرند. به آخرین عطاری که رفتم باتجربهتر شده بودم اما باز هم چیزهای تازهتری دستگیرم شد...
سلام! قرص برنج میخوام.
تو عطاریها گیرت نمیاد. ممنوع شده، اگه بخوای باید سفارش بدی واست بیارم.
خب میخوام. قیمتش چنده؟
بستگی داره، جنس خوب و خارجیشرو بخوای بستهای ١٠هزار تومان، ایرانی بخوای اسمش قرص سیره ٤هزار تومان میفروشیم البته خیلی مرغوب نیست. قابلترو هم نداره. حالا برای چی میخوای؟
دروغ چرا؟ من خبرنگارم. فقط میخواستم اطلاعات بگیرم.
شک کرده بودم که شما بوی خطر میدید. خانوم ما اصلا قرص برنج نداریم.
جوابی برای حرفش نداشتم. از مغازهاش که خارج شدم مطمئن شدم اگر او بوی خطر را حس کرده پس قطعا از تخلفش خبر دارد. اما به این جواب که چرا اینقدر ساده مرگ در بازار به فروش میرسد نرسیدم.