پاسخ وزیر خارجه ایران به فانتزیهای اسرائیل در تهدیدات مجدد، به اعتقاد من این اشکال را داشت که تلاش دارد حساب اسرائیل را از امریکا و ترامپ جدا کند. میدانم که در محافل سیاسی و دیپلماتیک این را نقطهقوت پاسخ جناب عراقچی به حساب میآورند زیرا چنین میپندارند که این جداسازی اولاً تفرقهانداختن بین اسرائیل و امریکاست که یک ترفند سیاسی قدیمی است و دیگر اینکه این نکته را به امریکا القا میکند که ما فقط شما را طرفحساب خود میدانیم و به تلاش بازیگران خارجی توجهی نمیکنیم و این دستگذاشتن روی نقطه ضعف ترامپ خودشیفته است، بهویژه با این نکته ملموس که جناب عراقچی سعی میکند با شکستخوردهنامیدن تیم بایدن، عواطف ضدبایدنی ترامپ را برانگیزاند! نگرانی از بازیگران خارجی قابلدرک است. تیم ایرانی میخواهد مذاکره را با حفظ منافع ایران به ثمر برساند و دچار اتلافوقت و مشمول مرور زمان هم نشود. سخنان وزیر خارجه ایران بعد از سومین دور مذاکرات هم شاید به همیندلیل نسبت به دو دوره قبل، کمی تا مقداری امیدواری کمتر و بار منفی بیشتری داشت. هرچند ایشان بعد از تکرار این موضع ایران که فقط در بحث هستهای گفتوگو میکنیم، تأکید مجدد کرد که طرف مقابل در این سه دوره این نکته را رعایت کرده و توقعات غیرهستهای نداشته، اما میدانیم که پای ثابت توقعات غیرهستهای اسرائیل است و شاید چیزکی اگرچه غیرمستقیم به میان آمده زیرا اگر غیر از این بود، نیازی به گفتن و تأکید مجدد نداشت. برای همین معتقدم ایران یا بکلی نباید در برابر تخیلات اسرائیل موضع بگیرد یا آنکه درباره آن از امریکا توضیح بخواهد. فایده یکیفرضکردن امریکا و اسرائیل نسبت به موضعگیری فعلی وزیر خارجه آن است که بازی امریکا و اسرائیل را به هم میزند و مانع میشود که در یک سو، امریکا در مقام مذاکرهکننده اصلی، خودش را منصف و منطقی و طرفدار توافق سریع نشان دهد و در سوی دیگر، اسرائیل در یک بازی از پیشتعیینشده، مرتب از نپذیرفتن نتیجه مذاکرات دم بزند. اتفاقاً همینکه جناب عراقچی به فانتزیهای اسرائیل واکنش نشان میدهد یعنی نزدیکبودن آن به امریکا را پذیرفته است، پس چرا باید در تحلیل خود این دو را تفکیک کنیم. امریکا و اسرائیل در شصت، هفتاد سال اخیر در کدام موضع اختلاف عمیق داشتهاند که این دومی آن باشد؟! آنها بهطور طبیعی اختلافاتی دارند، اما در بزنگاهها یکسره همه را کنار میگذارند. پس این دو را یکی فرض کنید تا بازیشان را بههم بزنید.
| سردبیر