
در طول سالهاي گذشته طوفاني عجيب كشورهاي اطراف ايران را درهم نورديده است. بعد از آغاز اقدامات تروریستی در سوریه كه با توطئه كشورهاي غربي و عربي آغاز شد، اين نكته براي تمام تحليلگران روشن شد كه نقشه جديدي به صورت دومينووار براي كشورهاي منطقه آغاز شده است و به احتمال زياد به زودي به ايران نيز خواهد رسيد؛ دومينويي كه آغاز آن متعلق به 100 سال پيش است؛ زماني كه حكومت عثماني با توطئه يهوديان مخفي به طور كامل تجزيه شده بود و تمام كشورهاي منطقه از نو به وسيله استعمار بازطراحي شدند. اين معاهده نام سایکس پيكو به خود گرفت. با اين حال به نظر ميرسد برخي محافل غربي به دنبال اين هستند كه اين پيمان را بار ديگر در شكل جديدي در منطقه بازآرايي كنند؛ پيماني كه اين بار نيز قرار بود ايران در آن حضور داشته باشد و طمع قديمي برخي قدرتهاي استعماري براي تجزيه ايران به كشورهاي كوچكتر و خلاصي از يك قدرت بزرگ در غرب آسیا جامه عمل بپوشد. با اين حال به نظر ميرسد اين نقشه به هم ريخته است.
زماني كه معاهده سايكس- پيكو نوشته شد. معمار اين پيمان سري، سر مارك سايكس از اشراف بريتانيا، سرهنگ دوم ارتش، نماينده مجلس و از مقامهاي وزارت امور خارجه بود و از فرانسه نيز فرانسوا ژرژ پيكو، سركنسول اين كشور در بيروت براي نهايي كردن مذاكرات و امضاي پيمان به لندن فرستاده شد. با پيروزي بريتانيا و فرانسه در جنگ جهاني اول و شكست قشون عثماني، عهد نامه سايكس پيكو به اجرا درآمد. سوريه و لبنان كنوني تحت حاكميت فرانسه رفتند و بقيه سرزمينهاي عربي تحت حاكميت بريتانيا قرار گرفتند.
اين عهدنامه و مفادش كاملاً مخفي و سري بود تا اينكه پس از سقوط حكومت تزاري در روسيه، بلشويكها به اين اسناد دست يافتند و منتشرشان كردند.
داعش بود كه با از ميان برداشتن مرز ميان سوريه و عراق، اولين خدشه را بر اين پيمان وارد كرد؛ نيرويي كه اتفاقاً با حمايت امريكا در منطقه جان گرفت و به نظر ميرسيد كه به عنوان عاملي مؤثر در به هم زدن اين پيمان قديمي نقش ايفا خواهد كرد؛ پيماني كه قرار بود با كمك داعش خاورميانه را به مرزهاي جديدي تقسيم كند و اين بار به نظر ميرسيد كه قرار است جاي خالي ايران نيز در آن پر شود.
سنای امریکا در سال 2007 چه تصویب کرد
سناي امريكا در سال ۲۰۰۷ طرحي را به تصويب رساند كه در آن كشور عراق به سه منطقهسني، شيعه و كردنشين تقسيم ميشد و به اين مناطق نيز خودمختاري اعطا ميشد. اين طرح كه توسط «جوزف بايدن» ارائه شد و يك طرح پيشنهادي براي برونرفت از بحرانهاي ناشي از اشغال اين كشور در سال ۲۰۰۳ است، نشان ميدهد تجزيهطلبي در منطقه حتي در نهادهاي غيرامنيتي ايالاتمتحده نيز مورد پذيرش قرار گرفته است. تصويب اين طرح در سنا، نشانگر اهميت يافتن تجزيه كشورهاي منطقه در نگاه مقامهاي امريكايي طي سالهاي آغازين قرن جاري است و باعث ميشود مجموعه اسناد موجود در اين رابطه از حساسيتي دوچندان برخوردار شوند. از جمله اين اسناد طرح «برنارد لوئيس» براي تجزيه منطقه غرب آسيا و شمال آفريقاست كه در دهه۱۹۸۰تنظيم شده است. ماجرا از اين قرار است كه در ماههاي آغازين جنگ عراق عليه ايران، «برژينسكي» مشاور وقت امنيت ملي امريكا از ضرورت اصلاح قرارداد «سايكس پيكو» خبر داد و به دنبال آن و همچنين به دستور وزارت دفاع امريكا، «برنارد لوئيس» مأمور شد تا طرح مشهور خود درباره از بين بردن وحدت قانوني مجموعه كشورهاي اسلامي و عربي را وضع و در اين ميان موظف شد، براي هر يك از اين كشورهاي اسلامي و عربي طرح مجزا و مشخصي را تنظيم كند.
داعش فرصتی برای تجزیه منطقه
حالا به نظر ميرسيد كه داعش فرصت جديدي را فراهم كرده بود تا اين نقشه بار ديگر احيا شود. در ماه مي سال ۲۰۱۵ نيز جان بولتون [يكي از معماران اصلي جنگ عراق] اعلام كرد: كشورهاي عرب بين سنيها و شيعيان تقسيم شده است. من فكر ميكنم عربهاي سني هرگز راضي نميشوند كه در كشوري باشند كه تعداد شيعيان نسبت به آنها سه به يك باشد، بههمين دليل است كه داعش قادر به استفاده از اين مسئله است. من فكر ميكنم هدف ما بايد ايجاد يك دولت جديد سني، خارج از بخش غربي عراق و در بخش شرقي سوريه باشد؛ دولتي كه توسط ميانهروها يا دستكم اقتدارگراياني كه اسلامگرايان راديكال نيستند، اداره شود.
خوابهای آشفته برای ایران
جان بولتون همچنين در نوامبر ۲۰۱۵ اعلام كرد «واقعيت اين است كه عراق و سوريهاي كه ما ميشناسيم مردهاند. . . اگر داعش شكست بخورد به معناي بازگشت قدرت به اسد و دستنشاندگان ايران در عراق است كه نتيجه آن مطلوب نيست. به جاي تلاش براي از نوساختن نقشه پس از جنگ جهاني اول، واشنگتن بايد ژئوپلتيك جديد را به رسميت بشناسد. بهترين جايگزين براي داعش در شمال شرق سوريه و غرب عراق، يك دولت سني مستقل و جديد است.»
بعد از اينكه برنارد لوئيس كليات تجزيه و تفكيك كشورهاي غرب آسيا را طراحي و ارائه كرد، رالف پيترز، سرهنگ بازنشسته ارتش امريكا مسئول آن شد تا نقشه جغرافياي تجزيه كشورهاي اين منطقه را ترسيم كند. طبق نقشه ترسيمشده پيترز، كشورهاي سوريه و عراق به سه كشور، لبنان به هشت كشور، كشورهاي شمال آفريقا به شش كشور، مصر و سودان به ۹ كشور مجزا، ايران و پاكستان و افغانستان در مجموع به ۱۰ كشور و كشورهاي عربي حوزه خليج فارس نيز به سه كشور تجزيه ميشدند.
وقتی مقاومت همهچیز را بههم میریزد
با اين حال به نظر ميرسيد كه ايران تمام اين برنامهها را به هم ريخته است. مقاومت ايران در منطقه توانسته است جلوي پيشروي داعش را در عراق بگيرد و حلب را نيز آزاد كند. حالا در قزاقستان ايران به همراه روسيه توانسته است، امريكا را از دور مذاكرات خارج كند. تمام نقشههاي تجزیهطلبانه فروريخته و هيچ اولويت تازهاي در مقابل غرب و امريكا پديد نياورده است.
مقاومت مستشاري ايران از ابتداي بحران سوريه به همراه حزبالله لبنان از پيشرفت نقشه تجزيه منطقه جلوگيري كرد؛ حركتي جدي كه ميتوانست ابعاد آن به ايران نيز برسد. رهبر معظم انقلاب اسلامي بارها و بارها به اين نكته اشاره كردهاند كه در صورتي كه ايران جلوي ترويستها را در عراق و سوريه نميگرفت، دامنه اعمال تروريستي ميتوانست به ايران برسد.
حالا با حضور ايران و ساماندهي محور مقاومت در كشورهاي منطقه، جهت تحولات روندي متفاوت به خود گرفته است. حالا خبري از سايس پيكوي جديد نيست، اين ايران و كشورهاي منطقه هستند كه خاورميانه را ساماندهي ميكنند.