«هنگامي كه امريكا از ايران خواست ۵۰ فروند هواپيماي اف۴ براي استفاده در ويتنام تأمين كند، شاه ۱۲دقيقه پس از عنوان شدن مطلب، پاسخ مثبت داد.» سرعت موافقت محمدرضا پهلوي با استفاده از امكانات مردم ايران براي منافع نظامي امريكا، زيادي بالا بود، اينطور نيست؟ فقط 12دقيقه!
رهبر معظم انقلاب، حضرت آيتالله خامنهاي در ديدار امسال خود با فرماندهان و كاركنان نيروي هوايي و پدافند هوايي ارتش كه هر ساله در سالروز بيعت تاريخي همافران با امام خميني در 19بهمن57 برگزار ميشود، نكاتي را پيرامون تسلط امريكاييها بر ارتش ايران در زمان پهلوي بيان كردند. ارتشي كه محمدرضا پهلوي ساخته بود، «ژاندارم منطقه» ناميده ميشد، اما قدرت آن در جايي مورد استفاده قرار ميگرفت كه امريكاييها تشخيص ميدادند.
رهبري چند نكته در مورد نيروي هوايي ارتش در زمان محمدرضا پهلوي و ارتباط امريكاييها با آن ميفرمايند، اول تسلط مستشاران نظامي امريكا بر نيروهاي ايراني، دوم تحقير كردن فرماندهان، سوم به حساب نياوردن نيروهاي ايراني و ارتباط گرفتن صرفاً با درباريها، فروش تجهيزات بدون اجازه شناخت تجهيزات و تعمير آنها به عناصر فني ايراني.
«نه به افسرهاي فني و درجهدارهاي فني و نه به همافرها كه مخصوص اين كار بودند، اجازه شناخت ابزار را نميدادند، اجازه تعمير قطعات يدكي را نميدادند. قطعه يدكي را كه متشكل از چندين قطعه بود، نميگذاشتند باز بشود، سوار هواپيما ميكردند، ميبردند امريكا، عوض ميكردند، يكي ديگر ميآوردند، پولش را برميداشتند، يعني اين جور تحقير ميكردند ايراني را.»
ارتشي براي سركوب ملتهاي ديگر
اما نكته مهم ديگري كه رهبري بيان ميكنند، استفاده از ارتش ايران در دوران پهلوي براي «سركوب ملتهاي ديگر» است. محمدرضا پهلوي نيروي نظامي ايران را در جايي و عليه اهدافي استفاده ميكرد كه هيچگونه تهديد و خطري براي ملت ايران نبودند. گاه ملت و كشوري ديگر براي ايران خطرآفرين هستند، طبيعي است نيروي نظامي كشور مطابق وظيفه ذاتي خود وارد ميدان شود و در برابر تهديد و تجاوز خارجي، به دفاع از ملت و كشور قد علم ميكند اما ارتش شاه و تجهيزات نظامي ايران در آن زمان، با صلاحديد امريكاييها اعزام ميشد. امريكا نياز به 50 فروند هواپيماي اف14 براي سركوب ملت ويتنام دارد. محمدرضا پهلوي: چشم!
«اينها را جوانهاي ما احتمالاً نميدانند كه امريكا و انگليس بارها از ارتش ما براي سركوب ملتهاي ديگر استفاده كردند، از جمله در ويتنام. هواپيماهاي ما را بردند ويتنام كه ويتكنگهايي را كه با امريكاي مهاجم، با امريكاي متجاوز مبارزه ميكردند، در جنگلهاي ويتنام بمباران كنند...».
پيشكشهاي ايران به امريكا براي سركوب ويتناميها
اسدالله عَلَم، وزير دربار پهلوي در خاطراتش مينويسد: «صبح روز پنجم آبان ۱۳۵۱، سفير امريكا تلفن زد و اعلام كرد پيامي از نيكسون (رئيسجمهور) دريافت داشته مبني بر اينكه هواپيماهاي اف۵ ما به ويتنام فرستاده شوند. بلافاصله با شاه تماس گرفته و گزارش دادم و او نيز موافقت كرد.»
شاه براي كمك به امريكاييها حتي نياز به فكر هم نداشت. او فقط سريع موافقت ميكرد! گزارش خيليمحرمانه سفارت امريكا درباره يك درخواست كمك ديگر را بخوانيد: «هنگامي كه امريكا... از ايران خواست ۵۰ فروند هواپيماي اف۴ براي استفاده در ويتنام تأمين كند، شاه ۱۲دقيقه پس از عنوانشدن مطلب، پاسخ مثبت داد.» از نگاه محمدرضا پهلوي، نه تنها عيب و ضعفي نبود كه شاه ايران چنين گوش به فرمان امريكايیها باشد، بلكه گويا باعث افتخار هم بوده است. عليرضا ازغدي، نويسنده كتاب تاريخ روابط خارجي ايران در اين زمينه مينويسد: «سياست همسوي شاه با امريكا در جنگ ويتنام در داخل جامعه ايران مورد انتقاد بخش وسيعي از اقشار و طبقات مختلف مردم بود. در عرصه مطبوعات هم معترضين ضدجنگ با ويتنام همدردي ميكردند اما رژيم پهلوي از اينكه ايالات متحده نقش پررنگتري به حاميان منطقهاي خود به ويژه ايران اعطا ميكرد، خرسند بود.»
نحوه بازتاب اين كمكها در كتاب خاطرات فرح پهلوي نيز به گونهاي است كه گويي مفتخر به آن هستند: «محمدرضا ميگفت: در جنگ ويتنام نفت و بنزين و سوخت هواپيما به امريكاييها ميدادم و حتي هواپيماهاي جنگي ايرانيها را در اختيار فرماندهان امريكا در ويتنام جنوبي قرار دادم. هر چه به من ميگفتند، از جان و دل پذيرفتم و مانند يك غلام حلقه به گوش، مجري دستورات منطقهاي و فرامنطقهاي آنها بودم.»
آنچنان كه در اين جملات هم گفته شده، كمكهاي ايران پهلوي به ارتش امريكا براي سركوب ملت ويتنام، محدود به ارسال جنگنده نبود. تأمين سوخت و در اختيار قرار دادن فضا براي سوختگيري جنگندههاي امريكايي بخش ديگري از اين كمكهاست. منابعي هم ميگويد كه كمكهاي ايران در اين زمينه شامل ارسال تيمهاي جراحي و دارويي براي مداواي زخميها هم ميشده است. وجود يك جنگنده اف5 ايراني در موزه جنگ ويتنام، خود سندي از حضور نظامي ايران در اين جنگ است. بماند كه بخشي از تجهيزات نظامي ايران هم بدون اطلاع شاه توسط امريكاييها از ايران خارج ميشد و مادر محمدرضا پهلوي نقل ميكند كه: «يك روز محمدرضا كه خيلي ناراحت بود به من گفت: مردهشور اين سلطنت را ببرد كه من شاه و فرمانده كل قوا هستم و بدون اطلاع من هواپيماهاي ما را بردهاند ويتنام!» كه نشان از تسلط باورنكردني امريكا بر نيروي مسلح ايران و تجهيزات آن است.
ارتش ايران در خدمت منافع صهيونيستي امريكا
«(غير از ويتنام) جاهاي ديگر هم بود. حتي گفته شد براي من - كه البته من اين را از نزديك اطلاع ندارم- كه سندهاي موثقي وجود دارد كه فانتومهاي ايران در اختيار رژيم صهيونيستي هم قرار ميگرفتند، خب چه استفادهاي ميخواست بكند؟ لابد براي سركوب فلسطينيها ديگر يا براي مقابله با دولتهاي آن روزِ مقاومت عرب، دولتهاي مصر و سوريه و امثال اينها ديگر، يعني دستگاههايي كه متعلق به ايران و به اسلام بود، در خدمت امريكا و اهداف امريكا براي سركوب مظلوم و كمك به ظالم مورد استفاده قرار ميگرفت.»
چنان كه ميبينيد، رهبري به موضوع شركت ارتش ايران در زمان پهلوي در اشغالگريهاي رژيم صهيونيستي هم اشاره دارند. محمدرضا پهلوي نيروهاي خود را محرمانه به بلنديهاي جولان فرستاد تا كمك نظاميان اسرائيلي براي اشغال آن منطقه باشند. ارتش پهلوي اينگونه «ژاندارم منطقه» بود! بعد كه اين حضور لو رفت، با انتقاد و مخالفت مردم و فعالان سياسي مخالف پهلوي مواجه شد. خبرگزاري تسنيم مينويسد: «سربازان ايراني براي جلوگيري از بازپسگيري جولان توسط ارتش سوريه و به عنوان حافظ منافع رژيم صهيونيستي تا زمان پيروزي انقلاب اسلامي، در آن منطقه حضور داشتند و پس از انقلاب با وساطت سازمان ملل به ايران بازگشتند.»
حضور ارتش پهلوي در عمان
سلطان قابوس نيروي نزديك به امريكاييها تازه قدرت را در عمان به دست گرفته بود كه در منطقه محروم ظفار كساني عليه دولت او و با كمك شوروي قيام كردند. اين جنبش تهديدي براي ايران نبود، اما چون پاي منافع امريكا در ميان بود، محمدرضا پهلوي وارد شد و در آذر 51 با اعزام نيرو به ظفار، در سركوب اين قيام مشاركت كرد.
حضور ايران در عمان سه سال طول كشيد اما تا سال 53 اين حضور نظامي محرمانه بود. همچنين به دليل سانسور رسانهاي پهلوي آمار دقيقي از ميزان تلفات ايران در اين جنگ مستقيم وجود نداشت، با اين حال روزنامه كيهان در سال 53 اعلام كرد كه حدود 720كشته و هزارو404زخمي، از اين حضور نظامي براي ايران باقي ماند. همچنين چندين جنگنده و هواپيماي ايراني نيز در جنگ ظفار از بين رفت. طبق آمارهاي غيررسمي حدود 20هزار نيروي ايراني به ظفار اعزام شدند و رژيم ايران هزينههاي لشكركشي به ظفار را از جيب خودش و در واقع از جيب ملت پرداخت كرد. بنا به نظر كارشناسان نظامي انگليس، حضور ارتش شاهنشاهي عليه چريكهاي ظفار حدود یکميليارد دلار هزينه برداشت.
كمك به پاكستان براي سركوب بلوچها
فروش نفت ايران با قيمت پايين، بخشي از كمك محمدرضا پهلوي به دولت پاكستان براي سركوب بلوچها بود. حكومت پهلوي همچنين با تهيه تجهيزات نظامي از اسرائيل آن را در اختيار پاكستان قرار ميداد.
به نيابت از امريكا در سومالي
امريكا درخواستهاي نظامي ديگري هم از پهلوي داشت و البته همه آنها هم مورد اجابت محمدرضا پهلوي قرار ميگرفت. از جمله اين كمكها، كمك به ژنرال محمد زيادباره، حاكم وقت سومالي بود كه در جنگ با اتيوپي كه رژيم آن تحت حمايت شوروي سابق بود، به سر ميبرد. امريكا در جنگ سرد با شوروي بود، اما تجهيزات آن را از ايران و نيروي انساني آن را از ارتش سومالي تأمين ميكرد!
«خب اينها مسائل واقعاً مهمي است كه بايد دانست. حالا خيانتهاي رژيم پهلوي يكي دو مورد كه نيست، اما اين هم يكي از قلمهاي مهم خيانتهاي رژيم است، هم خيانت به ارتش بود، هم خيانت به ملت بود- چون سرمايههاي ملت را صرف خدمت به امريكا ميكردند- هم جنايت در حق ملتهاي مسلمان ديگر بود.»