کد خبر: 508835
تاریخ انتشار: ۰۸ بهمن ۱۳۹۱ - ۰۵:۱۱
چرا اصلاح‌طلبان به گزينه‌اي واحد براي انتخابات نرسيده‌اند؟
سينا تكاور | درست پس از فتنه سال ۸۸ و ريزش شديد پايگاه اجتماعي اصلاح‌طلبان، به دليل سكوت يا همراهي با جريان فتنه بود كه آنها از بدنه قدرت و حاكميت طرد شدند و مردم نيز ديگر هيچ اقبالي به آنان نشان ندادند؛ موضوعي كه مي‌توانست اصلاح‌طلبان را در آستانه انحلال دائم قدرت سياسي‌شان و ايجاد بحراني خودساخته قرار دهد. البته مرور رفتارهاي نظام اسلامي در قبال وقايع سال ۸۸ و همچنين تأكيد رهبر معظم انقلاب مبني بر جذب حداكثري و دفع حداقلي، بيانگر اين حقيقت است كه در جمهوري اسلامي هيچ اراده‌اي براي حذف يك جريان سياسي وجود ندارد، بلكه وجود جريان‌هاي سياسي نشان‌دهنده پويايي نظام سياسي كشور است. 

مشاركت فعال در پي تحريم بي‌نتيجه
اصلاح‌طلبان كه به دليل ايفاي نقش در جريان فتنه ۸۸، با بي‌اعتنايي عمومي مواجه شدند، حالا در آستانه انتخابات رياست جمهوري با بحراني تازه مواجه شده‌اند. بحراني كه گويا تاكنون هيچ راه حلي براي آن پيدا نكرده‌اند. تجربه تحريم انتخابات مجلس نهم و عدم اقبالي عمومي نسبت به اين طرح كه در نهايت باعث شد خود شخص سيد محمد خاتمي به عنوان يكي از ليدرهاي تأثيرگذار اين جبهه نيز به پاي صندوق رأي برود، تجربه تلخي بود كه به كارنامه شكست‌هاي مختلف اصلاح‌طلبان اضافه شد. آنها خوب دريافته‌اند كه كنار كشيدن از اين چرخه مردمي، عاملي خواهد شد تا اندك هواداران خود در داخل كشور را نيز از دست بدهند. چراكه فضاي انتخابات اين فرصت را براي گروه‌هاي سياسي پديد مي‌آورد تا به سازماندهي نيروهاي هوادار خود اقدام كنند و عملاً باعث بسط و گسترش هواداران خود شوند. بنابراين آنها كه نمي‌خواستند اين فرصت طلايي را نيز از دست بدهند، شروع به بررسي گزينه‌هاي مشاركت فعال و مشاركت مشروط كردند. 

اين در حالي است كه هنوز در رأس جريان اصلاح‌طلب نيز عزمي جدي براي مشاركت فعال در انتخابات ديده نمي‌شود و آنها هنوز در شرايط خوف و رجا براي اين اقدام سياسي‌اند. البته اين عزم براي مشاركت فعال در انتخابات در رده‌هاي مياني جبهه اصلاحات ايجاد شده كه خود به معناي گذر از سران نامدار اين جريان و ايجاد محوري جديد در جبهه اصلاحات است. 

اما در سوي ديگر نيز در رأس رهبري و هدايت جريان اصلاح‌طلب نيز خواستي مشابه وجود دارد اما به گونه‌اي ديگر؛ به نحوي كه سران اصلاح‌طلبان به خوبي مي‌دانند كه براي ادامه پروژه «تغيير ساختار» كه از سال ۷۶ آغاز كرده‌اند و اوج آن در حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ مشهود بود، نياز به حضور در بدنه قدرت دارند، چراكه تجربه سه ساله اخير اين جريان نشان مي‌دهد كه هيچ شيوه‌اي نمي‌تواند جايگزيني مطمئن براي پيگيري پروژه‌هاي تغيير آنان باشد. آنها در اين مدت تمامي آلترناتيوهايي را كه در ديگر كشورها به عنوان مدلي موفق براي امتياز‌گيري از يك نظام مطرح بود (اعم از نافرماني مدني، حضور خياباني، اخلال در شريان‌هاي اجتماعي و اقتصادي) آزمودند اما هوشياري مردم و رهبري نگذاشت كه اهداف اين جريان محقق شود و همين موضوع آنها را دچار انزوايي شديد كرد. از اين رو آنها به خوبي مي‌دانند كه بايد بخت خود را از راه قانوني و اركان قدرت پيگيري كنند، اما ترس بزرگ آنها عبور نكردن از فيلتر شوراي نگهبان به دليل رفتارهاي متناقض آنان است و همين موضوع باعث شده كه تا يافتن فرصتي مناسب سكوت كنند و اجازه بدهند كه اين كش و قوس بر سر انتخابات رياست جمهوري، در ميانه اين جريان شكل بگيرد. 

تقابل در رده مياني
اما همين عزم براي مشاركت فعال در انتخابات رياست جمهوري، آن هم در رده‌هاي مياني جبهه اصلاحات، زمينه ساز ايجاد رقابتي تنگاتنگ و طمع قدرت براي معرفي كانديداي اين جبهه شده است.
كانديدايي كه اگر ستاره بخت او طلوع كند و بتواند آراي خاكستري جامعه را به نفع خود جلب كند، قطعا كار را براي رقباي اصولگرا نيز مشكل خواهد كرد. همين حرف و حديث‌ها در خصوص ستاره بخت است كه خود عاملي شده كه كانديداهاي بالقوه اصلاح‌طلبان حاضر به پذيرش يكديگر و رسيدن به وحدت نشوند. هم اكنون نام پنج اصلاح‌طلب به عنوان كانديداي اين جريان مطرح مي‌شود كه ۳ تن از آنها رسما فعاليت‌هاي تبليغاتي خود را آغاز كرده‌اند و گفته مي‌شود كه ملاقات‌هاي انتخاباتي مهم را نيز انجام داده‌اند. 

به طور مثال در همين خصوص مسعود پزشكيان از نمايندگان مجلس كه نامش به عنوان يكي از كانديداهاي احتمالي اصلاح‌طلبان نيز مطرح است، در خصوص كانديداتوري محمد رضا عارف، فردي كه حضورش در انتخابات قطعي به نظر مي‌رسد، گفته است: «من بعيد مي‌دانم عارف رأي بياورد كسي بايد بيايد كه بتواند با مردم اخت شود و ارتباط برقرار كند.» 

در همين حال غلامحسين كرباسچي، دبيركل حزب كارگزاران سازندگي از احزاب اصلاح‌طلب هم در خصوص كانديداتوري حسن روحاني يكي ديگر از كانديداهاي احتمالي اصلاح‌طلبان در انتخابات و حمايت اين جريان از وي گفته است: «من بعيد مي‌دانم آقاي روحاني خودش را به آن معنا اصولگرا بداند، ايشان معتدل است. » سخني كه مي‌توان آن را اينگونه تفسير كرد كه غلامحسين كرباسچي، حسن روحاني را اصلاح‌طلب نمي‌داند و وي را محقق كننده آمال و آرزوهاي اين جريان نمي‌داند. 

خراب كردن بازي رقيب
اما اصلاح‌طلبان براي پيشبرد اهداف انتخاباتي و حضوري قدرتمند در اين عرصه نيازمند، تقابل و زورآزمايي با رقباي سنتي سياسي خود، يعني اصولگرايان هستند؛ تقابلي كه با خراب كردن بازي طرف مقابل آغاز شده است. اصلاح‌طلبان در اين عرصه مي‌كوشند كه با برجسته كردن اختلافات درون‌گفتماني جريان اصولگرايي و تبديل كردن آن به «بمب خبري» عملاً مسائل، مشكلات و كشمكش‌هاي داخلي خود را پنهان كنند. 

كشمكش‌هايي كه تنها پنج ماه مانده به انتخابات همچنان ادامه دارد و نگذاشته آنها به چارچوبي نهايي براي مدل انتخاباتي خود برسند. اين در حالي است كه در طرف مقابل اصولگرايان توانسته‌اند سازماندهي خوبي در اين خصوص داشته باشند. بنابراين به سطح جامعه كشيده شدن اين اختلافات كوچك اصولگرايان و بزرگنمايي بيش از حد آن، حركتي است كه اين روزها به خوبي در رسانه‌هاي اصلاح‌طلب مشاهده مي‌شود. مؤيد اين ماجرا نيز سخنان حبيب‌الله عسگر اولادي از نيروهاي برجسته اصولگرايي است كه بازتاب زياد و بي‌سابقه‌اي در رسانه‌هاي اصلاح‌طلب داشته و در اقدامي جالب توجه زبان تمجيد آنان را از اين عنصر اصولگرايي باز كرده است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار