کد خبر: 507880
تاریخ انتشار: ۰۲ بهمن ۱۳۹۱ - ۰۶:۱۲
سؤال‌هاي بي‌پاسخ عسگراولادي از اصلاح‌طلبان
زينب شريعتي
در حالي كه مواضع قابل تأمل حبيب‌الله عسگر اولادي در باره موسوي و كروبي مبني براينكه آنها را سران فتنه نمي‌داند، همچنان با تعجب توأم با انتقاد دلسوزان نظام و جريانات اصولگرايي همراه است، جريان اصلاح‌طلب مي‌كوشد با برجسته‌سازي مواضع اخير پير مؤتلفه ضمن ايجاد شكاف بين جريان اصولگرايي، از اين چراغ سبز زمينه‌اي براي بازگشت بي‌سر و صدا و حتي طلبكارانه به نظام پس از فتنه ۸۸ فراهم سازند. 

گرچه اقدامات ساختارشكنانه و فتنه انگيزانه سران فتنه و اذناب آنها نمي‌تواند با يك يا چند موضع‌گيري شبيه آنچه كه عسگراولادي اتخاذ كرده مورد چشم پوشي قرار گيرد بلكه عاملان و آمران جرم بزرگ بايد روزي در پيشگاه ملت مورد محاكمه قرار گيرند، اما پاسخ حبيب‌الله عسگر اولادي به نامه هفت اصلاح‌طلب و نحوه مواجهه اصلاح‌طلبان با محتواي آن مي‌تواند ميزان صداقت و درستي آنها را در رفتار سياسي شان ‌ محك زند. 

واكنش‌هاي اصلاح‌طلبان در برابر موضع‌گيري‌هاي اخير حبيب‌الله عسگراولادي، مصداق تام و تمامي براي دو ضرب‌المثل معروف ايراني است. 

اول آنكه آنها از واكنش‌هاي انتقادي و اعتراضي ساير اصولگرايان به سخنان عسگراولادي، آب را گل آلود ديده و پي ماهيگيري برآمده‌اند؛ دوم آنكه در جريان نامه نگاري به عسگراولادي و جواب گرفتن از ايشان و حرف و حديث‌هاي پيش آمده، دعوايي را مي‌بينند كه در ميانه‌اش، نرخ خويش را تعيين كنند! 

اصلاح‌طلباني كه اين ماه‌ها شديداً پي بهانه‌هايي براي ابراز وجود مي‌گردند؛ آن هم اظهار وجودي كه در عين حفظ غرور و ژست اصلاح‌طلبي، پيشنيه كمي تا قسمتي آميخته با فتنه هشتاد و هشت‌شان را تطهير كند. حتي اگر بشود، نرخ تعيين شده وسط اين دعوا را آنقدر بالا ببرند كه كار از تطهير گذشته و اصلاً همه حق را به آنها بدهد! از اين منظر، مهم‌تر از موضع گيري‌هاي شخصي يك سياستمدار قديمي كه برادري‌اش با انقلاب اسلامي را سال‌هاست اثبات كرده است، توجه و بررسي واكنش‌هاي فرصت طلبانه اهالي سرزمين اصلاحات است. واكنش‌هايي به مصداق همان دو ضرب المثلي كه صدر مطلب به آن اشاره شد، با كمي چاشني جذب حداكثري! 

‌ مدح سياسي چپ‌ها از يك راست سنتي!
موضع‌گيري‌هاي عسگراولادي، خيلي زود حتي قبل از آنكه مورد نقد هم حزبي‌هايش در موتلفه قرار بگيرد، تيتر يك روزنامه‌هاي اصلاح‌طلب شد كه هيچ؛ نقد و بررسي و يادداشت هم ضميمه خبر شد و به‌گونه‌اي موضع‌گيري شد كانه پيرمرد موتلفه‌اي عرصه سياست، بر خود فتنه ۸۸ و همه حواشي دشمن شادكن آن مهر تأييد زده است! عطاءالله مهاجراني ناگهان پس از اين همه سال كه اساساً هيچ آبش با موتلفه‌اي‌هاي راست سنتي در يك جوي نمي‌رفته، يادش مي‌افتد كه «نمي‌شود آقاي عسگراولادي را دوست نداشت» !! ياد قوت و نور ايمان اين پير موتلفه مي‌افتد و در راستاي ماهيگيري از آب گل آلود، حتي بزرگان نظام را به پيروي از عسگراولادي فرا مي‌خواند! 

مهاجراني عضو اتاق فكر پنج نفره جنبش سبز است و حالا در همه اين ماه‌هايي‌ كه جنبش سبز عملاً همچون مرده‌اي افتاده در بستر شده، پي راهي مي‌گردد كه بگويد هنوز هستيم! اين ميانه، موضع‌گيري‌هاي كسي كه سمتي هم در نظام ندارد، هم‌حزبي‌هايش هم در انتخابات مجلس رأي نياورده‌اند، حتي اگر فقط روزنه‌اي براي نفس كشيدن‌هاي سياسي امثال مهاجراني باز كند، از آن نمي‌گذرند! وگرنه كه مهاجراني چپ را چه به دوست داشتن عسگراولادي راست! گرچه عسگراولادي هم جواب اين مدح سياست زده را به خوبي مي‌دهد كه بعدتر به آن هم مي‌رسيم. . . 

در همه روزهاي گذشته، روزنامه‌هاي اصلاح‌طلب كوشيدند تا از حواشي موضع‌گيري جنجالي، تنور خودشان را گرم كنند. آنها از آنچه «باز شدن باب گفت و گو» ناميدند، استقبال كردند؛ گويي كه باب گفت و گو تاكنون بسته بوده و رقباي سياسي اينان هم مقصر بوده‌اند! اصلاح‌طلبان مي‌كوشند كه بگويند عسگراولادي، اهل انصاف و مدارا و گفت و گو و... است و ساير اصولگرايان بي‌بهره از آن هستند. 

اين‌ها همان ماهي‌هايي‌ است كه دارند از آب گل آلود مي‌گيرند و اين ميان با تيترهاي جنجالي و القاي جدايي عسگراولادي از اصولگرايان و حتي موتلفه و جدا دانستن حساب عسگراولادي با سايرين، در مقام جذب كسي به درون جناح خود هستند كه خود او را پير موتلفه مي‌نامند! اصلش بايد اذعان كرد جذب حداكثري را بيش از اصولگرايان بلد هستند. 

فقط اين بار به كاهدان زده‌اند! اين شد كه حتي نامه آن هفت اصلاح‌طلب به عسگراولادي هم با جوابي كه عسگر اولادي داد، تيري شد كه به ديوار خورد! گرچه اصلاح‌طلبان سعي كردند اين ديوار بلند ميان خود و عسگراولادي را نبينند، وقتي كه او در جواب نامه‌شان مي‌نويسد: «بنده سؤالم اين است دست اخلاص، مودت و صداقت رهبري را چرا اعتناي لازم نكرديد و رهبري را در اين وادي ياري نكرديد؟ 

رهبري حتّي حضور يك سرباز را در خيمه انقلاب غنيمت مي‌داند اما متأسفانه بخشي فوج فوج از اين خيمه خارج شدند و اكنون كه عزم بازگشت دارند نمي‌خواهند با اعلام آن دوستداران انقلاب را خوشحال كنند؛ ولي اكنون صراحت لهجه و بيان و قلم ضرورت دارد. لذا برادرانه توصيه مي‌كنم رهبري معظم انقلاب را فصل الخطاب و قائمه اين نظام بدانيم.»
از اين قسم سؤالات در جواب او به نامه اصلاح‌طلبان بسيار است كه اصلاح‌طلبان ترجيح دادند نشنوند و بگذرند! 

ذكاوت سياسي عسگراولادي
نبايد از نظر دور داشت كه اين سو هم، در ميان اصولگرايان شايد واكنش‌ها با افراط‌هايي همراه بود. عسگراولادي، گرچه اشتباه كند، گرچه در مقام تئوري موردي با غالب اصولگرايان همسو نباشد، اما نمي‌توان اذعان نداشت كه او، يكي از اصولگراياني است كه دل در گرو ولايت دارد و با هرچه اختلاف، باز هم همه اصولگرايان زير سايه رهبري، وحدتي غرور آفرين خواهند داشت. عسگراولادي آنقدر ولايتمدار و كاركشته و برخوردار از ذكاوت سياسي هست كه واكنش‌هاي اصلاح‌طلبان و شعف‌شان از مواضع اخير خودش را به خوبي مديريت كند و مقهور دو تا مدح سياست‌زده سطحي نشود. 

شايد از همين روست كه خطاب به مدح غلوآميز و سياسي مهاجراني، مي‌نويسد: «... در همين جا هم فرصت را غنيمت مي‌شمارم و چند كلمه با آقاي مهاجراني گم شده در راه صحبت مي‌كنم؛ به ايشان عرض مي‌كنم شما در اين مملكت الهي وزير بودي، وكيل بودي و معاون رئيس‌جمهور بودي و با حقوق مكفي كه داشتي با عزت و افتخار زندگي مي‌كردي، اين همه نعمت را گذاشتي و رفتي حقوق بگير بي‌بي سي شده‌اي و يك جيره‌اي احتمالي هم از شاه عربستان مي‌گيري. 

كلاه خودت را قاضي كن ببين چي به دست آورده‌اي و چي از دست داده‌اي! ولايت امام و رهبري را رها كردي و رفتي ولايت بي‌بي سي را پذيرفتي! اگر به خدا و قيامت اعتقاد داري كه اينجانب خلاف آن را به شما نسبت نمي‌دهم، يك پاسخي براي روز حساب مهيا كن. مي‌دانم در اين دنيا جوابي نمي‌تواني داشته باشي لذا شما را به آن دنيا حواله مي‌دهم...»
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار