البته اين در حالي است كه ستادهاي انتخاباتي و تبليغاتي بسياري از آنها در حال حاضر مشغول به فعاليت هستند و برنامههايي را نيز براي اين كانديداها طراحي و اجرا كردهاند.
اما آن چيز كه شايد جالب توجه باشد عزم جدي بيش از ۱۰ نفر از اصولگرايان براي كانديداتوري و حضور در انتخابات است. اين در حالي است كه رقباي اصلاحطلب جريان اصولگرايي اين روزها تلاش ميكنند با پوشاندن استراتژي انتخاباتي خود و علني نكردن آن، مانع از افشاي اسرار انتخاباتي خود شوند. اصلاحطلباني كه هنوز در دوراهي حضور يا تحريم انتخابات درجا ميزنند و منتظر وقوع اتفاقي خاص هستند تا يكي از راهها را براي تحقق اهداف خود انتخاب كنند.
البته آنها بر سر اين دو راهي بيكار ننشستهاند و مشغول زمينهسازي براي ادامه مسير خود هستند و در همين راستا شروع به واژهسازي در اين خصوص كردهاند كه انتخابات آزاد يكي از اين واژگانسازي جريان اصلاحطلبي است.
از خواست مردم تا احساس تكليف در عين حال در اردوگاه اصولگرايان نيز كه موجي از اعلام حضور شدت گرفته است، اين روزها ادبياتي تازه نيز براي اعلام حضور در رقابتهاي انتخاباتي توسط كانديداها به كار برده ميشود. ادبياتي كه بيشتر شبيه به نوعي منتگذاري بر سر مردم و احياناً نظام است. در اين بين بارها شنيده شده كه فردي در پاسخ به سؤال خبرنگاري در خصوص حضور يا عدم حضورش در رقابتهاي انتخاباتي عنوان كرده كه «اگر مردم بخواهند، من نيز ميآيم. » اين در حالي است كه مرور اخبار و افكار عمومي جامعه و همچنين مشاهده نظرسنجيهاي انتخاباتي صورت گرفته توسط نهادهاي ذيربط نشان ميدهد كه مردم اين روزها به هيچ وجه درگير فضاي انتخاباتي نيستند. علاوه بر اين، ادبيات ديگري كه برخي ديگر از كانديداها به كار ميبرند، بر پايه احساس تكليف كردن است و حضور خود در اين رقابتها را مبتني بر احساس تكليف دانستهاند.
احساس تكليف مانع از تجميع انتخاباتي اين تشتت آرا در اردوگاه اصولگرايي در حالي است كه اين موضوع به يك معضل براي تجميع آراي عمومي به نفع اين اردوگاه تبديل شده است. اين تشتت كانديدا بزرگترين عامل براي پراكنده شدن آراي عمومي است و باعث ميشود كه تيمهاي انتخاباتي نتوانند قاطبه آرا را به سمت جبهه اصولگرايي و كانديداي مورد وثوق اين جريان سوق دهند. اين در حالي است كه در طرف مقابل اصلاحطلبان هم به دنبال آن هستند كه با پراكنده كردن آراي عمومي عملاً به تقابل انتخاباتي با اصولگرايان بپردازند و در اين مسير شانس خود را براي بازگشتن به بدنه قدرت بيازمايند.
اين واقعيت را ميتوان با مروري بر انتخابات سال ۸۴ كشور كه در آن هفت كانديداي رسمي حضور داشتند مشاهده كرد و ديد كه چگونه بالاترين رأي يك كانديدا نزديك به ۵ ميليون بود و اين ميزان رأي را تنها ميتوان از يك شهر جمع آوري كرد.
براي كمك احساس تكليف كنيد اما اين تكليفگرايي و حضور گسترده در رقابتهاي انتخاباتي توسط اصولگرايان در حالي است كه بسياري معتقدندجبهههاي ديگري نيز براي اداي اين تكليف وجود دارد؛ جبهههايي نظير كمك به تجميع آراي عمومي به نفع اصولگرايان و همچنين كمك به پيشرفت و تدوين برنامههاي انتخاباتي اين جريان شايد مهمترين تكليفي است كه اين روزها بر زمين مانده و كسي حاضر نيست آن را به دست بگيرد. واقعيت آن است كه در جبهه اصولگرايي تكليفگرايي يك واجب كفايي است و اين وظيفه با آمدن فردي اصلحتر از دوش ديگران برداشته ميشود.
پس با آمدن اين فرد ديگر كانديداها ميتوانند تكليف خود را به گونهاي ديگر ادا كنند؛ تكاليفي نظير كمك به ترويج فرهنگ اصولگرايي، كمك به تدوين برنامههاي انتخاباتي كانديداي مورد وثوق همه اصولگرايان و تشكيل تيم انتخاباتي قوي براي جلب بالاترين رأي همه جزو تكاليفي است كه بر گردن يك به يك اصولگرايان است. به خصوص تشكيل تيم انتخاباتي قوي كه يكي از بايدهاي اساسي براي جلب آراي عمومي در انتخابات پيش رو است.
تيمهاي انتخاباتي نقطه قوت انتخابات پيش رو اگر بخواهيم كمي واقعبينانه به انتخابات سال ۹۲ كشور نگاه كنيم، بايد به اين نكته به صراحت اشاره كرد كه اكثر نامهايي كه امروز به عنوان كانديدا مطرح شدهاند، شايد هيچكدام به تنهايي قابليت تبديل شدن به يك چهره تأثيرگذار در انتخابات را نداشته و كاريزماي جذب آراي عمومي را ندارند. اين روالي بود كه در تمامي انتخاباتهاي گذشته رياست جمهوري مصداق عملي داشت و تمامي افرادي كه توانستند آراي عمومي را در دورههاي مختلف به سمت خود جلب كنند از طريق قابليتها و استعدادهاي فردي خود بوده و تيم همراه آنها تنها در حوزه اجرايي تبليغات انتخاباتي و حداكثر در حوزه مشاوره در خدمت كانديداها بودهاند و در نهايت اين كانديدا بود كه همچون ستارهاي درخشان در ميان تمام ستارههاي رقيب طلوع ميكرد. اما در اين دوره همانطور كه گفته شد به دليل نبود كاريزماي قوي در نامهاي مطرح و از سوي ديگر افزايش بينش سياسي رأي دهندگان در برخورد با شعارهاي كانديداها، بايد شيوهاي جديد و تازه از سوي كانديداها براي جذب آراي عمومي به كار گرفته شود. شيوه جديد به نام انتخابات تيمي كه به آن اشاره شد.
واقعيت آن است كه داشتن تيمي قوي كه هريك بخشهايي از حوزه دولت احتمالي آينده كانديدا را به عهده بگيرند، در اين مقطع ميتواند بسيار تأثيرگذار باشد. اين استراتژي ميتواند باعث ايجاد آگاهي بيشتر در ميان مردمي شود كه قصد دارند فردي را به عنوان سكاندار قوه مجريه انتخاب كنند.
در اين شيوه ارائه برنامههاي دقيق در حوزههاي مختلف اعم از حوزه اقتصادي، فرهنگي، سياسي و بينالمللي توسط افراد آشنا به اين مباحث صورت ميگيرد و كانديداي اصلي نيز كار راحتتري براي معرفي برنامههاي خود دارد. چراكه بخش زيادي از سخن گفتن در يك حوزه خاص بر عهده مسئول آن حوزه در تيم كانديدا ميشود.
موضوعي كه نه تنها باعث ارائه دقيق برنامهها به مخاطب ميشود، بلكه عاملي براي جهت دادن به آراي خاكستري ميشود كه در گذشته تا دقيقه ۹۰ تكليفشان مشخص نبود و تحت تأثير هيجانات اجتماعي اقدام به نوشتن نام يك فرد در تعرفه رأي خود ميكردند.
نياز به يك رئيسجمهور با پشتوانه قوي در اين بين واقعيت آن است كه رئيسجمهور آينده نياز زيادي به داشتن پشتوانه قوي مردمي براي چانه زني در مسائل بينالمللي دارد.
اين در حالي است كه غربيها كه اين روزها با افزايش فشارهاي اقتصادي به دنبال كاهش مشاركت عمومي مردم در انتخابات هستند و از اين مسير ميكوشند با بيپشتوانه نشان دادن دولت آينده، شروع به امتيازگيري كنند و به اهداف خود برسند، لازم است تمامي اصولگرايان دست در دست يكديگر داده و با برگزاري يك انتخابات با شكوه و مردمي يك دولت مقتدر را تشكيل دهند.