کد خبر: 969202
تاریخ انتشار: ۲۳ شهريور ۱۳۹۸ - ۲۲:۱۷
آخر خط کنکور ۹۸ و موج دیگری از بیکاران ۵ سال آینده
با روشن شدن تکلیف قبول شده‌های دانشگاه تعداد زیادی دکتر، مهندس، دندانپزشک و... به جامعه ایران افزوده می‌شود. این‌ها قرار است بازار کار پنج تا ۱۰ سال آینده را در دست بگیرند و از همین حالا باید به فکر اشتغالشان بود.
سرویس سبک زندگی جوان آ‌نلاین: بالاخره کنکور ۹۸ هم به آخر خط رسید. این همان کنکوری است که چهار سال تمام خواب را بر دانش‌آموز حرام می‌کند. زندگی را در صندوقچه امانات می‌گذارد و فارغ از هرگونه شادی و جنب و جوشی فقط درس می‌خواند. اول دبیرستان که می‌رود زندگی را متوقف می‌کند و فقط شب و روزش می‌شود حبس شدن در اتاق و خواندن درس به امید رسیدن به آرزوهایش که حتماً باید از خط مقدم کنکور گذشت.
با روشن شدن تکلیف قبول شده‌های دانشگاه تعداد زیادی دکتر، مهندس، دندانپزشک و... به جامعه ایران افزوده می‌شود. این‌ها قرار است بازار کار پنج تا ۱۰ سال آینده را در دست بگیرند و از همین حالا باید به فکر اشتغالشان بود. از همین انتخاب رشته‌های تاپ می‌شود حدس زد با چه حجمی از افراد تحصیلکرده مواجه خواهیم بود که قرار است به جرگه بیکار‌ها بپیوندند.
 
بیکاری یا بیگاری فارغ‌التحصیلان؟!
مهندسی را می‌شناسم که با معدل بالا در یک اداره، خدمات یک آبدارچی را ارائه می‌دهد. حسابداری را می‌شناسم که از سربیکاری به دستفروشی روی آورده است. چند وقت پیش یکی از افرادی که از باربری برای اثاث‌کشی منزل ما آمده بود مثل بلبل انگلیسی حرف می‌زد و متوجه شدم لیسانس زبان دارد. یکی از فامیل‌هایمان لیسانس است و زندگی‌اش با نظافت منزل دیگران می‌گذرد. خیلی از رشته‌ها که حتی خود دانشجو از روز اول انتخاب رشته می‌داند بازار کار ندارد فقط به صرف تحصیلات دانشگاهی یا چشم و هم‌چشمی وارد یک مسیر می‌شود که به بیکاری و سرخوردگی منجر می‌گردد. بعضی‌ها هم اصرار دارند هر رشته‌ای به هر قیمتی شده بخوانند تا مشمول خدمت سربازی نشوند و آن را به تعویق بیندازند.
مدال‌هایی که روی دیوار آویزان می‌شوند
کلی وقت و سرمایه هزینه کرده است، اما به وقت درو کردن دستش در پوست گردو می‌ماند. مدرک لیسانس مثل یک مدال افتخار روی دیوار اتاقش جا خوش می‌کند و می‌رود دنبال یک لقمه نان. اگر خانواده‌اش اوضاع مالی روبه‌راهی داشته باشد ورود به بازار کار خصوصی و تجارت بهترین گزینه است. کافی است کمی سرمایه در دست و بالش باشد! اما اگر پولدار نباشد و هیچ تکیه‌گاه مالی نداشته باشد باید بنشیند و خدا خدا کند تا بالاخره یکی از همین سال‌های نه چندان دور در آزمون استخدامی یک اداره یا سازمان قبول شود و بشود حقوق بگیر دولت. این ایده‌آل‌ترین وضعیت اشتغال برای یک جوان است.

در آرزوی کارمندی و حقوق بگیری دولت
حقوق کارمندی از یک بازاری خیلی کمتر است، اما تب کارمند بودن و پشت میزنشینی جوان‌ها برمی‌گردد به سیاست‌های غلط اشتغال. کارمند بودن چه مزیتی دارد که جوان‌ها تشنه تجربه کردنش هستند؟ جز اینکه یک حقوق ماهانه معمولی می‌گیرند، یک بیمه درمانی و گاهی بن‌های مختلف.
چرا یک جوان باید دغدغه‌اش بیمه شدن باشد؟ به هر قیمتی شده خودش را به جایی وصل کند تا بیمه‌اش رد شود و بتواند آینده نسبتاً مطمئنی را با آن مستمری بازنشستگی بگذراند؟ چرا یک جوان به کارمندی هم قانع نیست و اکثرشان دنبال یک شغل دوم هستند؟ چرا اغلب کارمند‌های جوان که قراردادی یا شرکتی یک سازمان هستند مسافرکشی می‌کنند یا به خرید و فروش مشغولند؟
آیا واقعاً جوان‌ها تشنه این رؤیا‌ها هستند که عطش دانشگاه رفتن دارند که اگر رشته دلخواهشان را قبول نشوند دچار افسردگی و ضعف اعصاب و ... می‌شوند؟ خودمان بر بهتر بودن کارمندی صحه گذاشتیم. وقتی برای هر کاری از جمله وام گرفتن مجبور شدیم ضامن کارمند بیاوریم. وقتی در خواستگاری‌ها سؤال کردیم شغل ثابت آقای داماد چیست؟ وقتی ایام عید به کارمند‌ها پاداش و بن خرید دادیم، اما کارگر‌ها و شغل‌های آزاد محروم از این حمایت شدند. اصل فرق کارمند و کارگر در یک اداره چیست؟ جز اینکه کارمند حقوق بگیر دولت است و تا موعد بازنشستگی بیخ ریش سازمان است، اما یک مهندس که زیر نظر پیمانکار است حقوق کارگری می‌گیرد و بیمه‌اش کارگری محسوب می‌شود و بی‌توجه به تحصیلاتش امنیت شغلی ندارد و هر لحظه ممکن است سازمان یا پیمانکار عذرش را بخواهد یا تعدیل نیرو کند. جمله‌ای که این روز‌ها زیاد می‌شنویم، یعنی هر کس که وارد کار خصوصی شد اگر خودش کارفرما نباشد امنیت شغلی ندارد و نمی‌تواند برای زندگی اهداف بلندمدت از جمله هدف مالی مشخص کند.

چرا فنی حرفه‌ای‌ها را تحویل نمی‌گیریم؟
چرا در نظام کاری کشور به افراد فنی بها داده نمی‌شود؟ مگر خودمان هنرستان را نساختیم و آن را مرکز پرورش استعداد‌های عملی نگذاشتیم؟ یا مثلاً کار و دانشی‌ها؟! مگر این‌همه دانشگاه علمی کاربردی راه نینداختیم که همه امکان تحصیل داشته باشند؟ مگر برای شاغل‌ها امکان ادامه تحصیل نگذاشتیم پس چرا افراد فنی سازمان و شرکت‌ها گاهی تجربه‌ای بیش از یک مهندس جوان دارند که فقط با تئوری مهندس شده است؟
سخنی با شما مخاطب این نوشته
دوست عزیزی که این مطلب را می‌خوانی! نمی‌دانم در لیست قبول شده‌های کنکور ۹۸ هستی یا نه، اما بدان که این اول یا آخر راه نیست. درس خواندن فقط یکی از راه‌های خوشبختی و عاقبت بخیری (البته در ایران) است. خلاقیت و تلاش می‌تواند تو را فراتر از یک کارمند موفق کند. اگر مهندسی صنایع می‌خوانی حتماً به بازار کارت فکر کرده‌ای یا اگر مهندسی معدن قبول شده‌ای حتماً برای خودت برنامه‌های مهمی داری که این ریسک را کرده‌ای. فقط یادت باشد هر کجا قبول شدی و هر دانشگاهی که رفتی، فرقی ندارد، اصل اول انسانیت است. کلاس و اسم و رسم مهندس شدن و پز دادن در فامیل تب یک‌ماهه است و زود سرد می‌شود. مهم این است که دوام بیاوری و از همان اول تحصیل، فکر آینده باشی و به صرف مدرک گرفتن منتظر آینده ننشینی. آینده خود تویی که با همت و تلاش می‌سازی. فقط یادت باشد هر رشته‌ای که قبول شدی هر قدر که برای تحصیلت هزینه کردی بعد‌ها در شغلت نخواهی یک شبه آن را جبران کنی، نخواهی ره صد ساله را یک شبه طی کنی و وجدان کاری یا اخلاق و انسانیت را زیر پا بگذاری. اگر هم قبول نشدی خیلی غصه نخور. الان در هر شهر و روستای کشور یک دانشگاه دولتی یا خصوصی دایر است و کسی از نعمت درس خواندن محروم نمی‌ماند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار