کد خبر: 899673
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۲
یادداشت مدیرمسئول:
کمتر روزي است که نخبگان و رسانه‌هاي اصلاح‌طلب از گفت‌وگوي ملي سخن نگويند اما هيچ موقع وارد محورها و چارچوب آن نشدند.
عبدالله گنجی

کمتر روزي است که نخبگان و رسانه‌هاي اصلاح‌طلب از گفت‌وگوي ملي سخن نگويند اما هيچ موقع وارد محورها و چارچوب آن نشدند. حتي در جلسات محفلي اعضاي دو طرف را نيز نام مي‌برند و مرور مي‌کنند اما از اولويت‌ها و مسئله‌ها سخن نمي‌گويند. البته گفته‌هاي ديگري نيز هست که نشان مي‌دهد مطالبه گفت‌وگوي ملي لقلقه زبان است و بس. در جريان اصلاحات – به خاطر مشي روشنفکري – هر کسي با حالت آتش به اختيار ساز خود را مي‌زند و نظر شخصي خود را مي‌گويد.

قبلاً نگارنده در يادداشتي نوشتم مسئله اصلاح‌طلبان با نظام – که آن را مسئله خود با رقيب معنا مي‌کنند– از جنس ملي نيست که از جنس معرفتي است. مسئله آنان ارتقاي کارآمدي نظام در ابعاد اشتغال و توليد نيست که مسائل ديگري است. بخشي از آنان گفت‌وگوي ملي را با هدف جا باز کردن در قدرت و سفيد نمودن پرونده 1388 طرح نمودند. آنان علاقه‌مندند که سرپلي را که با روحاني در حاکميت گرفته‌اند به نام خود سند بزنند. لذا گفت‌وگوي ملي را با هدف اعتمادسازي طرح مي‌کنند. ممکن است برخي از روشنفکران آتش به اختيار، هدف از طرح گفت‌وگوي ملي را رفع مسائل مربوط به خاتمي، کروبي و موسوي بدانند و برخي هم ممکن است فضا را آلوده به سوء تفاهم بفهمند و بخواهند با طرح گفت‌وگو در صدد رفع آن برآيند. اما هر چه باشد مسئله و شکاف موجود در کشور ملي نيست بلکه مربوط به ماهيت / هويت انقلابي اسلامي و چيستي جمهوري اسلامي است. اما اگر با خوشبينانه‌ترين دريافت، طرح گفت‌وگوي ملي را قسم حضرت عباس بدانيم با دم خروس آنان چه کنيم؟ سعيد حجاريان (روزنامه شرق 19/12/96) مي‌گويد: «مادامي که نهاد روحانيت در نهاد قدرت ادغام شده است، اين قافله به سر منزل نخواهد رسيد. بنابراين تلاش براي عرفي کردن قدرت يکي از وظايف جدي اصلاح‌طلبان است.»

اين عبارت نشان مي‌دهد که وظيفه اين نخبگان تجديدنظرطلبي است و بر آن اصرار دارند. روشن نيست کدام «قافله به سرمنزل نخواهد رسيد؟» و سرمنزل مدنظر کجاست؟ بازي با کلمات «نهاد روحانيت» به جاي «پايگاه ديني حکومت» به چه منظور است؟ هم عرفي‌گرايي هم اصرار بر جدايي روحانيت از حکومت به معني سکولاريسم است و اين بازتاب و عصاره همان «شاهد قدسي و شاهد بازاري» دهه 70 است و در بر همان لولا مي‌چرخد و هيچ چيز عوض نشده است. لذا عرفي‌گرايي به معناي حذف اسلاميت نظام است و در نتيجه گفت‌وگو در اين پارادايم مشابه بيانيه 15 نفري است که عصر 22 بهمن و پس از سخنراني روحاني رفراندوم عبور از نظام را طرح کردند. اصلاح‌طلبان عبور از روحانيت را از طريق «عرفي کردن منزلت‌ها» سال‌هاست که دنبال مي‌کنند و امثال خاتمي را نه به خاطر جوهره روحاني وي که به عنوان يک روشنفکر متمايل به سکولاريسم محترم مي‌شمارند. آنان عرفي کردن دين يا حتي قلب ماهيت آن را در دستور کار داشته و دارند لذا اصلاح‌طلباني که ايده گفت‌وگوي ملي را طرح کردند، بايد مسئله را در درون خود حل کنند که منظور از گفت‌وگوي ملي همان «وظيفه جدي عرفي‌گرايي است؟» اگر اين نيست تکليف خود را با بغل‌دستي‌هاي خود روشن کنند و از هزينه‌سازان ابراز برائت نمايند. تاج‌زاده نيز در نقد‌نامه احمدي‌نژاد به رهبري، انتخابات آزاد را به معني ورود مارکسيست‌ها به حاکميت مي‌داند لذا اصلاح‌طلبان اگر مدعي قانون اساسي و «در نظام» هستند روشن نمايند که عرفي کردن حاکميت (بخوانيد سکولاريسم) و اعتقاد به ورود مارکسيست‌ها به حاکميت از کجاي قانون اساسي استنباط مي‌شود؟ سؤال دومي که اينجا بايد پرسيده شود اينکه چنين گفتماني در کجاي جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي قابل تعبيه است.

بي‌حکمت نيست که پس از هر اقدام اين نخبگان خيابان‌ها شلوغ مي‌شد و براندازان از شما کولي مي‌گرفتند. اميد است شعار دروغين «ما اصلاحات را در چارچوب قانون اساسي مي‌دانيم» تکرار نشود، چرا که وظيفه جدي شما عرفي‌سازي است.

نکته‌اي که اصلاح‌طلبان هيچ موقع نتوانستند براي آن مدل و طريق ارائه بدهند، جايگاه اسلاميت نظام در اصلاحات است. از دموکراسي گفتند و عرفي‌گرايي، از انتخابات آزاد و حجاب اجباري، از حذف نظارت استصوابي تا نظارت فقيه، از ايدئولوژي‌زدايي تا دوري روحانيت از قدرت. اما نگفتند بعد اسلاميت نظام در اين پروسه چگونه جاسازي مي‌شود و اگر مدلي براي «کل وحدت يافته» «جمهوري اسلامي» ندارند، چرا اصرار بر اعتقاد به قانون اساسي دارند؟ بايد همانند جناب حجاريان صادقانه خيمه خود را بيرون از نظام و قانون اساسي بزنند و عرفي‌گرايي را با مدل مشروطه انگليسي دنبال نمايند، زيرا سياست دو گام به پيش و يک گام به عقب از حيز انتفاع ساقط شده است.

غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۴
ناشناس
|
United Kingdom
|
۰۲:۵۹ - ۱۳۹۶/۱۲/۲۶
1
1
اگر به این جریان اصلاح طلب که مثل موریانه در بدنه مدیریتی دولت نفوذ کرده مهلت بدهید استحاله نظام را دوباره شروع می کنند (که شروع کرده اند) نمونه ان حذف نام پدر از کارت ملی است به این معنی که اگر خانمی برای فرزندش درخواست کارت ملی کند نیازبه پدر مشخص ندارد (نیازی به خرام زادگی یا حلال زادگی ندارد) این در واقع یکی از اهداف سند 2030 است این یک نمونه از عرفی سازی اصلاح طلبان است
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۰۵ - ۱۳۹۶/۱۲/۲۶
0
0
با سلام . مهمترین وقایع در تاریخ ایران مربوط به سه دوره ریاست جمهوری می باشد . خاتمی -احمدی نزاد- روحانی . که دو دوره در دست اصلاح طلبان و یک دوره در دست اصول گیران می باشد . ریاست جمهوری در ایران چون رئیس قوه مجریه می باشد . لذا برنامه ریزی و رشد اقتصادی در دست او ست .در دوران اصول گیران (.احمدی نزاد )توسعه زیر ساختها و تربیت نیروهای متخصص بسیار شدیدتر بود . شاخص ترین عمل در دوره اصلاح طلبان (خاتمی) ارائه طرح تجمیع صندوق های بازنشستگی و بینه درمانی به مجلس بود . که اگر درمجلس اصول گرایان سال 84 تصویب می شد . مانند کشور المان شاهد یک قانون کار و یک صندوق بازنشستگی بودیم . و اجرای اصل 44 قانون اساسی با شدت بیشتری اجرا می شد..توسعه اقتصادی مربوط به قانون کار حاکم د ان جامعه می باشد . چون برای فعالیت به دو مولفه کافرما و کارگر نیاز است .واگر روابط کاری انها ضعیف باشد شاهد رکود اقتصادی خواهیم بود . در دواخیر نیز احساس می شود باید صبر کرد . چون هنوز عمکرد قوی شاهد نیستیم .
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۵۹ - ۱۳۹۶/۱۲/۲۶
0
0
ما در پیروی از قرآن مجید همواره؛ ذکر مرگ برمنافقین و کفار را قربتا الی الله ، ورد زبان خود میکنیم
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۰۱ - ۱۳۹۶/۱۲/۲۷
0
0
با سلام .در چهار دهه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هر گروهی که خواسته به به ریاست جمهوری(قوه مجریه ) برسد .مانند ( اصول گیران و یا اصلاح طلبان) مهمترین شعار انتخابیشان این بودکه تلاش خواهند کرد که اصل 44 قانون اساسی را اجرا کنند . یعنی مدیریت اقتصاد کشور را به مدیریت بخش خصوصی واگذار کنند وحاکمیت دولت راباسهام حفظ نمایند . چون در علم اقتصاد ثابت شده که شرکتی کمتراز سود 20% داشته باشد در آینده با مشکل ورشستگی روبرو می شود . مانند اقتصاد بلوک شرق. ولی عملا وقتی به به ریاست جمهوری رسیدند ترجیح دادندکه اقتصاد کشور را با مدیریت دولتی اداره کنند . و با وجود اینکه می دانند که سود مدیریت دولتی حداکثرا سالانه 3% می باشد .و 17 % مابقی را باید از فروش نفت تامین می شود تاریخ ایران نشان داده که . مشکل زمانی بوجودمی اید که در فروش نفت با تحریم روبرور می شویم . ان موقع کلیه طرحهای عمرانی وجاری به تاخیر می افتد . بگذریم .مشخص هم نیست . که چرا مدیریت دولتی درنزد دولت بسیار مورد استقبال است . شاید = ا قانون کار و یا افراد با نفوذ اجازه نمی دهد .دولت بسمت اداره کشور با مدیریت خصوصی برود .2= ویا دولت می ترسد که با مدیریت خصوصی اقتدارخودرا از دست بدهد معلوم نیست .3= یا دولت قبول کرده است که رسیدن به اقتصاد برتر در جهان برای کشور ما عملی نیست . بهتر است که دوران ریاست جمهوری را به پایان برسانند .
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار