اين روزها حرف از برنامه موشكي ايران بسيار شنيده ميشود چه از طرف مقامهاي سياسي خارجي و به ويژه امريكايي و چه از طرف رسانهها كه در داخل و خارج به اين موضوع ميپردازند. جان كري، وزير خارجه امريكا، در سفر اخير خود به بحرين از لزوم مذاكرات با ايران براي محدود كردن اين برنامه گفت تا با طرح اين موضوع مدل برجام و مذاكرات هستهاي را در مورد برنامه موشكي ايران مطرح كرده باشد. پاسخ بعدي محمدجواد ظريف، وزير خارجه ايران، پيام صريحي به طرف امريكايي بود كه اظهارات او را بياساس خواند و بر اين نكته تأكيد كرد كه بحث موشكي و توانمندي دفاعي ايران مورد مذاكره و معامله نيست و در حوزه دفاعي برجامي در كار نيست. هرچند ظريف و ديگر مقامات رسمي ايران مشخص كردهاند كه در مورد برنامه موشكي ايران نميتوان انتظار برجامي را داشت اما به نظر ميرسد كه برخي به لطايف الحيل و با عناوين و بهانههاي مختلف سعي در به روز كردن برجام موشكي دارند. يكي از اين لطايف الحيل موضوع تلاش عربستان براي كشاندن ناتو به منطقه در برابر ايران و ايجاد تعهدات الزامآور براي ناتو عليه ايران است.
يكي از اين لطايف الحيل مربوط به سفر كري به بحرين است. كري در آن سفر و طي ديدار با همتايانش از شش كشور عربي شوراي همكاري خليج فارس با پيشنهاد آنها مبني بر تشكيل «پيمان مشاركت و همكاري ناتو و شش كشور عرب خليج فارس» مواجه شد و در مقابل، آمادگي خود را براي مذاكره در اين مورد در سفر نزديكش به رياض، پايتخت عربستان، اعلام كرد. حالا اين موضوع و پيشنهاد آن شش كشور عربي دستمايه و لطايف الحيل برخي شده تا مذاكرات بر سر برنامه موشكي را موجه جلوه و بدون نام آوردن از برجام موشكي، اصل و بنمايه اين قسم برجام را توجيه كنند. اصل ادعا و دليل اين افراد در تأكيد بر امنيت ملي ايران است چنان كه گويي پيشنهاد شش كشور عربي نه تنها از سوي امريكا بلكه ديگر كشورهاي عضو ناتو نيز پذيرفته شده و ائتلاف نظامي با مشاركت ناتو در منطقه و عليه ايران شكل گرفته و به اين دليل، ايران بايد روند مذاكرات در مورد برنامه موشكي خود را آغاز كند. نميتوان از پيش گفت كه نيت و غرض اين افراد ناصواب است اما در عين حال، نميتوان اين دست توجيه را براي معقول دانستن مذاكرات موشكي يا در اصل برجام موشكي كافي و وافي دانست. در واقع، احتمال تهديد از سوي چنين پيماني توسط ناتو و اين كشورهاي عربي عليه امنيت ملي ايران از پيش قابل رد نيست اما بايد توجه داشت كه در وهله نخست مسئله در حد احتمال است و اگر هم واقعيتي داشته باشد بايد ديد ظرفيت اين تهديد تا چه حد است و براي مقابله با آن چه امكاناتي در اختيار ايران است تا آنكه سرراست مذاكرات موشكي به عنوان تنها گزينه موجود در نظر گرفته نشود. به لحاظ واقعي بودن اين تهديد بايد از يك سو به سابقه حضور نيروهاي غربي در منطقه و ميزان انتفاع همين كشورهاي عربي از اين نيروها توجه كرد و از طرف ديگر، ميزان استقبال ناتو از اين پيشنهاد و تشكيل پيمان نظامي- امنيتي با اين شش كشور عربي مورد بررسي قرار بگيرد. هر چند كه نيروهاي امريكايي، بريتانيايي و فرانسوي سالهاست در خليجفارس حضور داشته و حتي پايگاههاي نظامي در اختيار دارند اما حتي همين كشورهاي ميزبان عربي نيز دريافتهاند كه نميتوانند با اتكاي به اين نيروها توان رويارويي در برابر برتري منطقهاي ايران داشته باشند و به همين جهت هم است كه حرف از پيمان جديد با ناتو ميزنند. بنابر اين، تجربه نشان داده كه صرف استفاده اين چند كشور عربي از حمايت نظامي غرب به معناي بهرهبرداري از آن در برابر ايران نيست. از سوي ديگر، نميتوان گفت كه حتي در صورت شكل گرفتن پيماني جديد بين ناتو و اين شش كشور عربي، اعضاي ناتو حاضر باشند با طناب پوسيده عربي به چاه منازعه با ايران فرو بروند جداي از اينكه ناتو با تجربه تلخ خود از افغانستان دريافته كه مأموريت خارج از منطقه رسمي اروپايياش بسيار هزينهبرتر از آن حدي است كه تصور داشت و يك سال از جنگ يمن هم نشان داده كه توان نظامي اين چند كشور عربي در آن حدي نيست كه بتوانند به عنوان شريك ناتو در يك پيمان نظامي مشاركتي داشته باشند. جداي از اين مسائل، مسلم است كه ناتو حساسيت خاصي نسبت به حمايت قدرتهاي بينالمللي نظير روسيه و چين از ايران دارد و نميتواند براي رضايت چند كشور عربي، وارد منازعه جديدي با آن قدرتها بشود، چنان كه ناتو بر سر اوكراين با تمام وجوه امنيتي اروپايياش باز حاضر به يك رويارويي قابل توجه با روسيه نشد. در اين بين، بايد به پارامترهاي ديگر مثل تغيير استراتژي نظامي امريكا از آتلانتيك به پاسيفيك و دور شدن از خاورميانه، معادلات انرژي در سطح بينالملل، جايگاه ژئواستراتژيك ايران در منطقه و فرامنطقه و هزينههاي چنين پيماني توجه كرد كه همگي باعث طرح سؤالهاي جدي در برابر پيشنهاد شش كشور عربي ميشوند و روشن است كه اين مسائل از نگاه واشنگتن دور نميماند. در هر صورت، انگشت گذاشتن بر سر پيشنهاد اين شش كشور و جدي گرفتن ناتوي عربي به مثابه بلند دانستن سايههاي برجام موشكي است و در حالي كه برجام هستهاي هنوز سايهاي نينداخته، پس چگونه ميتوان انتظار سايهاي از برجام موشكي داشت!