نيره عرفاني مادر شهيد 61 سال دارد. 13سال بيشتر نداشت كه ازدواج كرد. او از فرزند دوم خانواده شهيد حميدرضا عرفاتي برايمان ميگويد: تمام تلاش و نگراني من تربيت شايسته و صحيح حميدرضا بود. نگران آيندهاش بودم. حميدرضا مثل همسن و سالانش رشد يافت و تربيت شد تا اينكه عزم رفتن به جهاد كرد. 16سال بيشتر نداشت كه راهي شد. ابتدا پدرش مخالف بود. اما حميدرضا هر طور بود خودش را به جبههها رساند. سه ماهي در خطوط مقدم حضور داشت تا اينكه از ناحيه پا مجروح شد. بعداز جراحت آمد خانه براي درمان. بعد از مدت كوتاهي كه بهبود پيدا كرد دوباره عزم رفتن كرد. وقتي ميخواست برود، من مانع شدم اما گفت نه بايد بروم شما نميدانيد آنجا چه خبراست و چه حس و حالي دارد. رفت و يك سال بعد كه در جبهه بود، خبر مفقودالاثر شدنش را برايمان آوردند. 18 سال بعد از شهادتش اعلام كردند كه ديگر اسير نداريم و حميد جزو شهدا است، اما پيكري از او يافت نشد.
سالهاي چشم انتظاريسالهاي دوري مادر از فرزند بسيار سخت و دشوار است. براي مادري كه دلبستگي خاصي به فرزندش دارد. مادر شهيد مفقودالپيكر حميدرضا عرفاتي در ادامه ميگويد: حميدم بسيار شوخطبع و مهربان بود. وقتي شهدا را ميآوردند و خبر تشييع شهدا در شهر ميپيچيد، دلم آرام و قرار نداشت كه نكند حميد من هم در ميان پيكرهاي تفحص شده باشد، يا در جايي و نقطهاي از كشور در گمنامي و بيكسي دفن شده باشد. به اميد آمدن حميد خودم را به جمع مردم در مراسم تشييع ميرساندم. در نبودنهاي حميد روزگارم را با خياطي ميگذراندم. هنوز هم با اين كار كمك خرج خانوادهام هستم.
خبر آمدن غواصان بيمارم كردايشان در خصوص شنيدن خبر بازگشت غواصان شهيد دست بسته نيز ميگويد: اخيراً كه غواصان شهيد به ميهن بازگشتند و خبر آمدنشان رسيد، خوشحال شدم اما همان چشم انتظاري به زنگ خانه و تلفن بيمارم كرد. يك هفتهاي مريض در خانه افتادم. البته براي حميدرضايم سنگ مزاري در چيذر به ياد بودش گذاشتهايم كه وقت دلتنگي به سراغش ميروم. درد دل ميكنم و از تنگيها و سختيها برايش ميگويم. هر چند ميدانم قبر خالي است اما اميد دارم كه شهيدم زنده است، آنهم به خاطر نشانههايي است كه از شهيدم ديدهام.
وقتي به مشكلات برميخورم به حميدرضا ميگويم تو پيش خدا منزلت داري، كمكم كن و گرفتاري من را حل كن. او هم كمكم ميكند و حاجات قلبيام را ميدهد. خيلي خوشحالم كه پسرم راه خوبي را رفته و من سرفرازم و سربلندم كه فرزندم در راه رضاي خدا و اطاعت از ولي فقيه به شهادت رسيده است.
حميدرضا در عمليات كربلاي 10در تپههاي ماووت عراق به درجه رفيع شهادت نائل آمد. رضايتي از عملكرد بنياد شهيد در رسيدگي به خانواده شهدا ندارم. خودم هم بيخانمان هستم و ماهانه در خانه اقوام زندگي ميكنم. روزگار را سخت ميگذرانم اما خدا را شاكرم. اميدوارم بنياد شهيد به مشكلات خانواده شهدا رسيدگي كند.