کد خبر: 1225043
تاریخ انتشار: ۰۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۲:۴۰
علی شادکام برادر شهید سعیده شادکام است. برادری که تنها خواهرخود را در حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان از دست داده است. غم از دست دادن خواهر و اندوهش را می‌شود از فاصله‌ای دور از همان صوتی که از پشت خطوط تلفن به گوش می‌رسد، فهمید

جوان آنلاین: علی شادکام برادر شهید سعیده شادکام است. برادری که تنها خواهرخود را در حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان از دست داده است. غم از دست دادن خواهر و اندوهش را می‌شود از فاصله‌ای دور از همان صوتی که از پشت خطوط تلفن به گوش می‌رسد، فهمید. همان ابتدا با حسرت می‌گوید؛ کاش من هم آنجا بودم، کاش من هم در گلزار شهدا کنار خواهرم بودم. کاش ما هم شهید می‌شدیم. سعیده ساعت ۱۱ صبح با من تماس گرفت و گفت می‌خواهم بروم گلزار. من گفتم شما برو من هم خودم را می‌رسانم. اما کاری پیش آمد و نتوانستم به گلزار بروم. بعد هم که خبر حادثه و شهادت خواهرم را شنیدم. 
 او درادامه می‌گوید؛ ما سه برادر هستیم و یک خواهر داشتیم. ما در راین ساکن هستیم. سعیده چند سال پیش ازدواج کرده و در کرمان زندگی می‌کرد. سعیده عاشق شهدا بود و علاقه زیادی به حاج قاسم داشت. بسیار به گلزار شهدا سر می‌زد. هر طور بود خودش را به مراسم سالگرد رساند. بعد از شهادت حاج قاسم، تصویری از ایشان را روی دیوارخانه‌اش نصب کرده بود. می‌گفت خیلی دنبال عکس حاجی بودم، با هر بار دیدن تصویر حاج قاسم جان و انرژی می‌گیرم. 


 انفجار اول و آخرین تماس
برادر شهید از آخرین تماس خواهر بعد از انفجار اول اینگونه روایت می‌کند؛ سعیده بعد از انفجار اول با ما تماس گرفت. ساعت حدود سه بود او گفت اینجا بمب‌گذاری شده و مردم همه به خانه‌هایشان برمی‌گردند. خیلی ازدحام است و... ما هم گفتیم شما هم خیلی زود به خانه برگرد. او هم گفت من در مسیر هستم و می‌آیم. بعد از آن آخرین تماس دیگر از او خبر نداشتیم. هر چه با او تماس گرفتیم، موفق نشدیم با او صحبت کنیم. گویا سعیده بعد از انفجار اول و خروج از گلزار در مسیر انفجار دوم قرار می‌گیرد و به شهادت می‌رسد. وقتی از او بی‌خبر ماندیم به دنبالش گشتیم. نهایتاً خواهرم را در پزشکی قانونی پیدا کردیم. خواهرم مقید به حفظ حجاب بود. خواهرم آرزوی شهادت داشت وخدا او را به آرزویش رساند. 

 حسرت به حال شهدا
او درپایان از آرزوی شهادتی می‌گوید که برای خواهرش محقق شد؛ همیشه سعیده حسرت شهدا را می‌خورد و می‌گفت؛ خوش به حال شهدا! و حالا من می‌گویم خوش به حال خواهرم که شهادت قسمت او شد و با شهادت از پیش ما رفت. او ارادت زیادی به شهدا داشت و در بسیج هم فعالیت داشت. او در وادی شهدا بود و در مراسم‌هایشان شرکت داشت. 
بعد هم که با حضور گسترده مردم خواهرم را با افتخار تشییع کردیم. افرادی به مراسم تشییع و تدفین سعیده آمده بودند و در شهادت او و شهدای گلزارکرمان ناله سرداده و اشک می‌ریختند که ما آن‌ها را نمی‌شناختیم. آن‌ها برای شهدا ارزش قائل شدند. از همین جا و از طریق رسانه شما از همه آن‌ها قدردانی می‌کنم. خدا لعنت کند آن‌هایی را که حتی تاب دیدن دوستداران و زائران حاج قاسم را نداشتند، می‌گویند آن روز یک شهر شبیه حاج‌قاسم شده بود!
ما علاقه زیادی به حاج قاسم و شهدا داشته و داریم. شهدا را همیشه واسطه امور خود قرار می‌دهیم و آن‌ها نظر خاصی بر ما دارند. ما شهدا را زنده و حی می‌دانیم. به جرعت می‌توان گفت که ما امروز هم هرچه داریم، همه امنیت‌مان را مرهون و مدیون خون شهدا هستیم.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار