جوان آنلاین: مدیر دپارتمان مطالعات کریدورها و سیاستپژوهی راه اندیشکده جهان معاصر معتقد است باید از زاویه اقتصاد سیاسی به اهمیت کریدور ریلی ایران و قرقیزستان نگریست، چه آنکه این پروژه میتواند حضور ما را در آسیای میانه پررنگتر کند و باید بدانیم آسیای میانه نقطه مهمی در جهان است. رژیم موقت اسرائیل، عربستان و ترکیه بسیار در این منطقه سرمایهگذاری میکنند و ایران هم باید جای پای خود را محکم کند در غیر این صورت ژئوپلتیک بحران به منطقه آسیای میانه کشیده شده و مسائل امنیتی برای ما ایجاد میشود. اگر با ذهنیت درست و با دیپلماسی اقتصادی پیش برویم آورده اقتصادی پر باری به همراه خواهد داشت. علاوه بر مسیر ترانزیتی پای ما را به معادن این منطقه باز میکند و فعالیتهای شرکتهای عمرانی ما گسترش مییابد که همه اینها آورده اقتصادی است. معاون اول رئیسجمهور ایران و نخستوزیر قرقیزستان در حاشیه بیستودومین اجلاس شورای نخست وزیران کشورهای عضو سازمان همکاریهای شانگهای دیدار و گفتگو کردند و در این دیدار که وزرای نفت و راه و شهرسازی و برخی رؤسای دستگاههای ذیربط نیز حضور داشتند، توافقات مهمی برای گسترش همکاریهای فیمابین اتخاذ شد. در نخستین گام در پی توافق مسئولان ارشد دو کشور وزرای راه مأمور شدند در همین سفر با ادامه مذاکرات برای راهاندازی یک کریدور ریلی از قرقیزستان تا ازبکستان، ترکمنستان و ایران تفاهم کنند. درباره ابعاد راهاندازی کریدور ریلی تهران- بیشکک با فرشاد عادل، پژوهشگر مطالعات استراتژیک و اندیشه سیاسی و مدیر دپارتمان مطالعات کریدورها و سیاستپژوهی راه اندیشکده جهان معاصر به گفتگو نشستهایم.
کریدورها که اخیراً مورد توجه کشورها قرار گرفته است، ظاهراً طی چند سال گذشته مورد توجه مسئولان وقت کشورمان قرار نداشت و در دولت سیزدهم با رهیافت جدیدی در حال پیگیری است. در تازهترین اقدام نیز موضوع راهاندازی «کریدور ریلی تهران و قرقیزستان» مورد موافقت طرفین قرار گرفت. راهاندازی چنین ریلی چرا مهم است و باید مورد توجه قرار گیرد؟
قرقیزستان شاید کشور مهمی در معاهدات بینالمللی به خودی خود و به عنوان تک کشور نباشد، اما اگر با تصویر بزرگ به ماجرا نگاه کنیم و کشور قرقیزستان را به عنوان یک کشور در منطقه آسیای مرکزی و همجوار با کشور چین و استان سین کیانگ چین ببینیم، اوضاع متفاوت میشود و موضوع فرق میکند. نقش قرقیزستان اینجا پررنگ میشود و اهمیت دوچندان پیدا میکند. اهمیت قرقیزستان را باید در قرارگیری در منطقه آسیای مرکزی و همجواری آن با کشور چین جستوجو کنیم و براساس اهمیت آن، شروع به طرحریزی برای برنامه و نقشه راه کنیم تا ما را به این کشور وصل کند و زمینهساز این باشد که به منافع ملی خود از آسیای میانه و کشور چین دست پیدا کنیم. دیدن جوانب اهمیت کشور قرقیزستان مهمترین ویژگی است که میتواند پلی برای دسترسی ما به مرزهای خطوط ریلی چین و مرزهای چین باشد.
چه ویژگیهایی و چرا مهم؟
ببینید از این جهت مهم است که پروژه ریلی ایران و قرقیزستان میتواند مکملی برای پروژههایی باشد که چینیها مدنظر دارند؛ مانند خطی که به «سی کی یو» یا خط چین، قرقیزستان و ازبکستان معروف است. این خط ریلی را مدتهاست که چینیها دنبال میکنند تا راهاندازی شود. توسعه این خط از ۲۵ سال پیش مدنظر آنها بوده، اما در سالهای گذشته پررنگتر شد. رؤسای چین و قرقیزستان توافق اولیه را برای ساخت این خط ریلی انجام دادند، اما به دلایل مختلفی این اتفاق نیفتاد. خط ریلی مدنظر چینیها این است که به طول ۵۲۳ کیلومتر باشد که ۲۱۳ کیلومتر آن در چین، ۲۶۰ کیلومتر در قرقیزستان و ۵۰ کیلومتر در ازبکستان باشد که قرار است بخشی از مسیر باری چین به اروپا باشد. این خط ریلی، طول مسیر را به ۹۰۰ کیلومتر کاهش میدهد و مدت سیر قطار را تا هشت روز کمتر میکند. بنابرین موضوع مهم این است که خط ریلی میتواند جایگزینی برای مسیر چین، قزاقستان و روسیه باشد. با توجه به معضلات و بحران جنگ روسیه و اوکراین و این تحلیلها که ممکن است ماجرای جنگ روسیه و اوکراین بلندمدت باشد، این مهم میتواند برای چینیها آلترناتیو (جایگزین) باشد و شرایطی را فراهم کند که توسعه اقتصادی را در منطقه هم جوار استان سین کیانگ که کشور قرقیزستان است، حاکم کند. همچنین امنیت، آرامش و توسعه را به وجود بیاورند و با ذهنیتی که چینیها در پهنه و راه دارند این مسئله مهم است.
ذهنیت پهنهای یعنی چه؟
کمی توضیح میدهم؛ کشورهای منطقه آسیا مثل دومینو (سلسلهوار) میتوانند روی هم تأثیر بگذارند، چراکه سرنوشت آنها به هم گره خورده و این سنت قدیمی آسیاست. ثبات و امنیت، در این پهنه برای کشورها و از جمله چین حائز اهمیت است. هر آشوب و ناآرامی که آرامش مناطق را تحت تأثیر قرار بدهد، میتواند تسری پیدا کند که قطعاً دلخواه چینیها نیست. در ذهنیت پهنهای به دلیل وجود پیوستگی جغرافیایی و فرهنگی میان کشورهای آسیا، هرشکل از بیثباتی در نقطهای از پهنه میتواند به نقاط دیگر تسری پیدا کند و چین به عنوان کشوری مبتکر که برای پیگیری منافع ملیاش به ثبات در پهنه آسیا و حتی آفرواوراسیا نیاز دارد، خود را مسئول میداند که از روشهای مختلف به حفظ این ثبات بپردازد. یکی از مهمترین راهکارهای چین برای توسعه و حفظ ثبات، استفاده از ابزار کریدورهای توسعهای است که در قالب ابتکار پهنه و راه در حال پیگیری هستند. چینیها به دنبال ثبات در پهنه آسیا هستند و این خطآهن شامل پروژههای دیگر مانند خطوط لوله و جاده میشود و این هم در مسیر ثبات و زیرساخت و فراهم آوردن رفاه در منطقه آسیای میانه است و به توسعه نفوذ چین هم دامن خواهد زد. البته این مسیر چالشهایی هم دارد. منطقه کوهستانی است و موانع جغرافیایی وجود دارد و هم راستا نبودن نگرش کشورها در این مسیر هم یک معضل مهم است. سه کشوری که بناست در این پروژه نقشآفرینی کنند ازبکستان، چین و قرقیزستان هستند که هرکدام نگاهشان به خط ریلی متفاوت است. چین و ازبکستان میخواهند مسیر کوتاه و ارزانتر باشد و به آسیای میانه، اروپا و غرب آسیا وصل شود، اما قرقیزستان میخواهد مسیر طولانی باشد و خط ریلی سراسری ایجاد کنند تا باعث رشد اقتصادی این کشور شود.
این تفاوت دیدگاه در بعُد فنی هم اثرگذار است؟
بله تا حدودی. نکته این است که عرض خط ریلی به چه نحوی باشد، چینیها به دنبال خط ریلی استاندارد و متمایز از خط ریلی عریض به جا مانده از شوروی هستند و این برای ما نکته مهمی است. عرض خط ریلی ما با عرض خطوط ریلی چین یکسان است و این میتواند برای ما امتیاز باشد. خط ریلی استاندارد آسیای میانه از شوروی سابق هزار و ۵۲۰ میلیمتر است، در حالی که عرض خط ریلی ما با چین هزار و ۴۳۵ میلیمتر است. عرض خط ریلی ما با چینیها برابر است و اگر در یک حالت ایدهآل بتوانیم ارتباط مستقیمی بین خطوط ایران و چین ایجاد کنیم، مسائلی نظیر تعویض بوژی در مسیر سیر قطارها نخواهیم داشت که وقتگیر و هزینهبر است و قطار میتواند از چین حرکت کند و با عبور مستقیم از ایران به سمت غرب و اروپا پیش رود. این مشکلی است که چینیها با کشورهای آسیای میانه درباره عرض خط ریلی دارند.
چنین تفاوتی در مورد کریدور ریلی ایران و قرقیزستان هم صدق میکند؟
نمیتوانیم به سادگی بگوییم کریدور ریلی ایران و قرقیزستان را راهاندازی میکنیم بدون اینکه آن را مکملی برای ابرپروژههای بزرگ منطقهای ببینیم. دسترسی خالی ایران به قرقیزستان ارزشی ندارد مگر اینکه این خط ریلی، پلی برای ایجاد ارتباط میان آسیای میانه و بنادر ایران و مکملی برای ابتکار پهنه و راه چینیها باشد که تلاش میکنند در همه پهنه آسیا خطوط ریلی و جادهای بکشند، در این صورت این پروژه میتواند برای ما منطقی باشد و صحبتکردن درباره آن برای ما امری استراتژیک به حساب میآید.
فارغ از چنین تفاوت دیدگاهی، آیا کریدور ریلی ایران و قرقیزستان به لحاظ مالی قابل عملیاتی است؟
درباره تأمین مالی توافقی صورت نگرفته است. اگر قرار باشد چنین خط و کریدوری کشیده شود، براساس چه منابعی میتواند پیش برود و از چه طریق میتوانیم تأمین مالی کنیم، این موضوعی است که باید با هوشمندی به آن بپردازیم. قرقیزستان از منابع مختلف طبیعی برخوردار است؛ ۲۳ نوع ذخایر معدنی در این کشور شامل زغالسنگ، سنگ آهن، طلا، آلومینیوم و سایر مواد معدنی وجود دارد و ایران میتواند در قبال ساخت خط ریلی امتیازاتی را در این حوزه به دست بیاورد و با خلاقیت در حوزه دیپلماسی اقتصادی و در ازای آن مثل چینیها از معادن طلا و... قرقیزستان استفاده کند و این راهی است که در جهان مورد تأکید است و چینیها هم انجام میهند. برای راهاندازی راهآهن چین به قرقیزستان، حق استخراج طلا به چین داده شده و ما هم میتوانیم چنین کاری انجام بدهیم و از منابع لازم برای توسعه ریلی استفاده کنیم.
یعنی همکاری چندجانبه؟
دقیقاٌ، حتماً باید این پروژهها را به پروژههای چند جانبه تبدیل کنیم. الان در جهان معنایی ندارد که دو کشور صرفاً باهم کار کنند، تاریخ مصرف این کار گذشته است. در حال حاضر عصر قراردادهای چند جانبه است. ما باید قرقیزستان، کشورهای آسیای میانه و افغانستان را به عنوان امکان و ابزاری ببینیم تا بتوانیم توسعه روابط با قدرتهای بزرگ شرقی نظیر چین و روسیه داشته باشیم.
چنین ظرفیتی در کشورهای مقابل برای ما وجود دارد؟
بله. در قرقیزستان، افغانستان و تاجیکستان پروژههای کلانی وجود دارد که برای راهاندازی آنها میتوانیم با چینیها همکاری کنیم و این کشورها را پلتفرمی (سکویی) برای همکاری با چین قرار بدهیم و از این طریق میتوانیم همکاری خود را با آسیای میانه گسترش دهیم. ما باید همکاریها را چند جانبه ببینیم و با چین همکاری کنیم و قرقیزستان را تبدیل به پلتفرم توسعه روابط اقتصادی، سیاسی و تجاری با چین کنیم. چنین همکاریهایی باعث چسبندگی اقتصادی میشود. در این صورت روابط ما با قرقیزستان و دیگر کشورهای آسیای میانه گسترش مییابد و خط مشیای که چین دنبال میکند نیز همین است و میتوانیم از تسهیلات و منابع چینی هم استفاده کنیم.
با توجه به اعلام نشدن جدول زمانبندی مشخصی، میتوان امیدوار بود کریدور ریلی ایران و قرقیزستان در کوتاهمدت عملیاتی شود؟
باید منتظر بمانیم. فعلاً کلیات گفته شده و چندان کار کارشناسی صورت نگرفته است. باید جغرافیا منطقه را بررسی کنیم. باید پروژههای تحقیقاتی با همکاری سایر شرکا و چین انجام دهیم و مطالعه کنیم که باتوجه به جغرافیای پیچیده و کوهستان و مختصات دشوار چطور میتوانیم به بهترین شکل و نحو از این پروژه استفاده کنیم. باید خط ریلی را با عرض استاندارد خودمان به آسیای میانه بکشیم و بدون نگاه آیندهنگرانه به توسعه خطوط ریلی بپردازیم و اگر جزئیات آن با منافع ملی ما سازگاری نداشته باشد، برای ما مفید نخواهد بود. حتماً باید تلاش کنیم تا خط ریلی استاندارد و با عرض ریلی یکسان با کشور چین بکشیم. به مرور تلاش کنیم خط ریلی مستقیم میان ایران و چین شکل بگیرد در این صورت برای خود آسیای میانه هم خوب خواهد بود، زیرا خطوط ریلی به جای مانده از شوروی سابق این کشورها را وابسته به روسیه نگه داشته است. در این صورت کشورهای آسیای میانه هم از این مخمصه رها و به جهان پیرامونی وصل میشوند. اتصال آنها به خطوط ریلی ایران شریانهای حیاتی ایجاد میکند و میتوانند به دریاهای آزاد و بنادر جنوب ایران وصل شوند.
نکته مهمی که غالباً مورد مطالبه کنشگران است اینکه کریدور ریلی ایران و قرقیزستان چه آورده اقتصادی برای ما خواهد داشت؟
این پروژه میتواند حضور ما را در آسیای میانه پررنگتر کند. پیش از اینکه به آورده اقتصادی بپردازیم باید بدانیم آسیای میانه نقطه مهمی در جهان است. رژیم موقت اسرائیل، عربستان و ترکیه بسیار در این منطقه سرمایه گذاری میکنند و ایران هم باید جای پای خود را محکم کند، در غیر این صورت ژئوپلتیک بحران به منطقه آسیای میانه کشیده شده و مسائل امنیتی برای ما ایجاد میشود. اگر با ذهنیت درست و با دیپلماسی اقتصادی پیش برویم آورده اقتصادی پر باری به همراه خواهد داشت. علاوه بر مسیر ترانزیتی پای ما را به معادن این منطقه باز میکند و فعالیتهای شرکتهای عمرانی ما گسترش مییابد که همه اینها آورده اقتصادی است، اما باید جا پای خود را در منطقه آسیای میانه پررنگ کنیم. نباید فراموش کنیم که منطقه آسیای میانه علاوه بر اهمیت جغرافیایی منطقهای نیازمند به فناوری و زیرساخت است و ایران از توان لازم برای فعال شدن در پروژههای عمرانی این منطقه برخوردار است. بنابراین باید به همه این موارد به چشم یک فرصت نگاه کنیم که موقعیت ایران را در این منطقه تثبیت میکند.
پس نباید صرفاً از دریچه اقتصاد بنگریم، بلکه به عینک اقتصاد سیاسی نیاز است؟
دقیقاً رقبا و دشمنان ما مانند رژیم موقت اسرائیل در این منطقه فعال هستند و زمان آن نیست که از این منطقه چشمپوشی کنیم. با توجه به خیزش چین و قدرتگیری این کشور، نقش آسیای میانه در آینده پررنگ خواهد بود. منطقه همجوار چین و قرقیزستان یعنی منطقه حساس سینکیانگ، مورد توجه چین بوده و روی آن حساسیت دارد، چراکه در آنجا جنبشهای تکفیری و جداییطلبانه حضور داشتند، بنابراین چینیها سعی میکنند در آسیای میانه فعال باشند و با توسعه اقتصادی آن مناطق را امن نگه دارند تا با چالشهای امنیتی در درون مرزهای خود مواجه نشوند. البته این برای ما امتیاز مثبت است، زیرا درخصوص همکاریهای امنیتی برای مبارزه با جنبشهای تکفیری و پانترک موسوم ترکستان شرقی که تهدیدی برای امنیت ملی چین هستند، ایران شریکی قابل اعتماد است که سابقه روشن در مبارزه با تکفیریها داشته و در مقابله با پانترکسیم هم با چین منافع مشترک دارد. در قیاس با کشوری نظیر ترکیه یا عربستان که سابقه حمایت از این جریانات افراطی را دارند، برای چین بهتر است که با ایران به شراکت در آسیای میانه بپردازد و همکاری داشته باشد. سیاستمداران ما باید آگاهی داشته باشند و این مسائل را مدنظر قرار بدهند. اگر به این مسائل بپردازیم و خطوط ریلی و جادهای را به آسیای میانه وصل کنیم و چسبندگی اقتصادی پیدا کنیم و گذرگاههای حیاتی کشورهای این منطقه به دریای آزاد و بنادر جنوبی خودمان متصل و زمینه سرمایهگذاری آنها را در نقاطی مثل چابهار فراهم کنیم تبدیل به شریکی راهبردی برای کشورهای آسیای میانه خواهیم شد و کلید ثبات و امنیت منطقه آسیای میانه در دست ما خواهد بود، اما اگر چنین اقدامی صورت نگیرد فرصتهای زیادی را از دست میدهیم. علاوه بر اینکه توسعه، تجارت و فرصتها را از دست میدهیم حتی نمیتوانیم در حد ایدهآل روابط خود را با چین پیش ببریم و جای خالی ما باعث میشود رقبا و دشمنان ما که در حال سرمایهگذاری در منطقه آسیای میانه هستند پرقدرتتر وارد شوند که این امر تهدید امنیتی برای ایران خواهد بود.
پیشتر اهمیت منطقه قفقاز مورد غفلت واقع میشد؟
بله. همین باعث بسیاری از فرصتسوزیها شده است. پروژه بسیار مهم است و باید با نظر و مشورت کارشناسان خبره به این مسئله بپردازیم. ایجاد روایت کنیم و درباره همه آسیای میانه روایت علمی و رسانهای ایجاد کنیم. قبلاً با اهمیت منطقه قفقاز آشنا نبودیم و به آن نمیپرداختیم و این موجب شکلگیری بحرانهایی در این منطقه شد که شاید با نقشآفرینی پررنگتر ایران این بحرانها رخ نمیداد و امروز هم شاهد توسعه نفوذ رژیمصهیونیستی در قفقاز و به طور ویژه در جمهوری آذربایجان نبودیم شاید این اتفاق برای آسیای میانه هم بیفتد. اگر به این مسائل نپردازیم رقبایی مانند ترکیه و عربستان، نفوذ ریشهدار فرهنگی ایران را در آسیای میانه نیز به چالش خواهند کشید و قطعاً برای ما این مسائل خوب نخواهد بود. جا پای خود را میتوانیم در آسیای میانه با ایجاد روایت علمی و رسانهای و تأکید بر همکاری با چین در منطقه محکم کنیم و شکل بدهیم. اگر این اقدامات انجام نشود این مسئله برای ما خوب نخواهد بود. محکم کردن جا پای خود در آسیای میانه با تأکید برهمکاری با اقتصادهای بزرگ، مانند چین میسر خواهد بود.