حجتالاسلام «غلامرضا مصباحيمقدم» استاد دانشگاه، عضو جامعه روحانيت مبارز و عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام است. در سال جاري انتخابات مجلس خبرگان رهبري همزمان با انتخابات مجلس شوراي اسلامي، روز ۱۱اسفند امسال برگزار ميشود. خبرگزاري ايرنا به همين مناسبت گفتوگويي با او انجام داده و پرسيده است كه خبرگان علاوه بر برگزاري اجلاسيه، چه كارهاي ديگري در طول سال انجام ميدهد.
مصباحيمقدم همچنين درباره «كميسيون تحقيق» ميگويد كه مهمترين وظيفه آن، «نظارت بر بقا و استمرار ويژگيهاي رهبري» است.
بهجز برگزاري اجلاسيه، خبرگان در طول سال چه اقدامات ديگري انجام ميدهد؟
اعضاي خبرگان به خصوص در پنج كميسيون به نامهاي اقتصادي و اجتماعي، فرهنگي عضو هستند و ميتوانند در دو كميسيون به صورت همزمان عضو باشند.
يك كميسيون ديگري نيز وجود دارد كه سالها پيش آيتالله احمد خاتمي درباره آن صحبت و يكي از مسئوليتهاي آن را نظارت بر عملكرد رهبري عنوان كرد.
بله، علاوه بر كميسيونهايي كه نام بردم، كميسيون بسيار مهم ديگري تحت عنوان «كميسيون تحقيق» وجود دارد. در انتخابات اين كميسيون، افراد به صورت فوقالعاده ثبتنام ميكنند و با دقت انتخاب صورت ميگيرد. كميسيون تحقيق، وظيفه نظارت و بحث درباره بقاي ويژگيهاي رهبري را بر عهده دارد و بر اساس آييننامه اين كميسيون، اگر ضرورت پيدا كرد، ميتواند از رهبري براي اداي توضيحات، وقت بخواهد و سؤالات و نكاتش را مطرح كند. اين موضوع از اهميت بالايي برخوردار است، منتها مبنا اين نيست كه اعضاي اين كميسيون تا وقتي به يك نقطه خاصي نرسيدهاند، مذاكرات و مصوبات خود را انتشار عمومي دهند، البته به خود اعضاي مجلس خبرگان گزارش ميدهند. معمولاً كميسيونهاي خبرگان، هر دو هفته يكبار يا ماهي يك بار جلسه دارند و اينگونه نيست كه در حد فاصل اجلاسيههاي خبرگان، اعضاي خبرگان كاري صورت ندهند. در جلسات اين كميسيونها همچنين از مسئولان مربوط براي اداي توضيحات، دعوت به عمل ميآيد. به عنوان مثال، كميسيون امنيتي از وزراي اطلاعات و كشور و كارشناسان مربوط دعوت و اطلاعات مربوط به حوادث و وقايع امنيتي را مطالبه و درباره آنها سؤال ميكند و اگر در مواردي گزارشهايي به آنها رسيده باشد، پيگيري ميكنند.
آيا معيار خاصي براي عضويت در كميسيون تحقيق وجود دارد؟
بعضي مسائل نانوشته است و نميتوانيم روي آنها تكيه كنيم اما در مجموع كساني كه براي عضويت در كميسيون تحقيق كانديدا ميشوند، از افراد باسابقهتر، برجستهتر، پختهتر و كساني هستند كه در دورههايي، مسئوليتهايي داشتهاند و با مسائل عمومي جامعه، محيط اطراف و كشورهاي منطقه و نيز مسائل جهاني آشنايي، آگاهي و اطلاعات بيشتر و قدرت تحليل بالاتري دارند.
در دوره قبلي، برخي افراد حاضر به حضور در آزمون شوراي نگهبان نشدند اما خود را واجد شرايط براي نامزدي ميدانستند. آيا تنها راه احراز صلاحيت نامزدهاي خبرگان، آزمون شوراي نگهبان است؟
اصل بر اين است كه صلاحيت علمي افراد از طريق آزمون، احراز شود اما استثنائاتي هم وجود دارد. از جمله موارد استثنا ميتوان به كساني اشاره كرد كه منصوب رهبري هستند براي مسئوليتهايي كه مقتضاي آن مسئوليت، اجتهاد است… مثل وزارت اطلاعات يا رياست قوه قضائيه و چند جاي ديگر. در جاهايي كه رهبري فردي را منصوب ميكنند، فرض بر اين است كه ايشان، فقاهت آن فرد را احراز كردهاند.
آيا نمايندگان وليفقيه در استانها هم شامل اين استثنا ميشوند؟
خير. ممكن است نماينده وليفقيه به درجه اجتهاد نرسيده باشد، چراكه تكليف فقاهتي ندارد. فقط جاهايي كه تكليف فقاهتي دارند، مستثني ميشوند. از ديگر موارد استثنا، جايي است كه فقهاي شوراي نگهبان به شكل اجماعي، قبول داشته باشند كه كسي با توجه به سوابقي كه داشته، تدريسهايي كه انجام داده، كتابهايي كه منتشر كرده و از شاگردهايي كه پرورش داده، مجتهد است. در اين صورت آن فرد نيازي به آزمون نخواهد داشت. در غير اين صورت، استثنا وجود ندارد و افراد براي احراز صلاحيت علمي بايد آزمون بدهند.
جريان ضدانقلاب همواره مدعي بوده كه خبرگان در عمل هيچگونه نظارتي ندارد و نسبت ميان خبرگان و رهبري معكوس شده است. ارزيابي شما درباره چنين ادعاهايي چيست؟
بر اساس اقتضاي قانون اساسي و اقتضاي آييننامه داخلي خبرگان، خبرگان بايد بر رهبري از حيث دوام و استمرار شرايطي كه در قانون اساسي براي رهبري در نظر گرفته شده، نظارت كنند. آنچه موجب شده است چنين تصور غلطي نسبت به عملكرد مجلس خبرگان پديد بيايد، حقيقت شخصيت و عظمت رهبر معظم انقلاب پس از ارتحال حضرت امام تاكنون بوده است. اگر اين سخن را اكنون بيان ميكنم، ايبسا بعد از ارتحال امام(ره) معني نداشت، چون حضرت آقا تازه انتخاب شده بودند، البته ايشان همان موقع هم يكي از اعضاي مجلس خبرگان بودند كه با برجستگيهاي شخصيتي و سوابقي كه قبل و بعد از انقلاب داشتند، از سوی خبرگان انتخاب شدند. ايشان خصوصاً بعد از پيروزي انقلاب، با وجود نقشآفريني در مسئوليتهاي مهم و ظهور و بروز آثار و بركات شخصيتيشان، فاصله چندان عميقي با ديگران نداشتند، اما ايشان به مدت ۳۴سال است كه انقلاب اسلامي را در شرايط بسيار سخت، چه از نظر وضعيت داخلي و چه از نظر اوضاع خارجي و بينالمللي مربوط به نظام جمهوري اسلامي، رهبري كردهاند. براي نمونه، شما فتنه۸۸ را در نظر بگيريد. با اينكه بخشي از جامعه به خاطر عملكرد عدهاي دچار سؤال و فتنه شده بود، اما رهبر معظم انقلاب در برابر فتنه، بسيار قوي و موفق ظاهر شدند و فتنه را با حكمت و درايت مهار كردند، البته اين فتنه ريشه در خارج هم داشت و شايد نقطه آغازين آن در داخل بود اما در ادامه، بيگانگان بر آن سوار شدند و براي همين نيز ماهها بعد از فتنه، ما شاهد آثار فتنه بوديم اما بحمدالله رهبر معظم انقلاب توانستند آن را مديريت كنند. مسئله تحريمها و فشارهاي وارده بر كشور و ملت، اتحادهايي كه در خارج شكل گرفته و خارج و داخل را به يكديگر متصل و مرتبط ساخته است، موارد ديگري هستند كه در زمان رهبري حضرت آيتالله خامنهاي شدت گرفتند. در حوادث سال گذشته شاهد بوديم كه امريكا، اروپا و رژيمصهيونيستي و ارتجاع منطقه و همچنين سران گروهكهاي معارض نظام جمهوري اسلامي براي براندازي نظام، با يكديگر كاملاً متحد و متشكل شدند. در اين حوادث، سرمايه بسيار سنگيني گذاشته شد و همه رسانهها به كار گرفته شدند تا ذهنيت ملت ما به ويژه نسل جوان و نوجوان كه طي سالها در فضاي مجازي روي ذهنشان كار شده بود، به سمت فروپاشي نظام جمهوري اسلامي ايران سوق داده شود. آنها كار را تمامشده ميدانستند اما در نهايت شكست خوردند. در مديريت اين قبيل حوادث بايد سنجيد كه جايگاه رهبري كجاست و چه ظرفيتي دارند. رهبري به خوبي نشان دادهاند عوامل داخلي و خارجي فتنه را ميشناسند و با تحليل و تبيين صحيح موضوعات، بحرانها و فتنهها را به شايستگي مديريت ميكنند. از طرف ديگر، حضرت آيتالله خامنهاي در دوران رياست جمهوري و اي بسا قبل از آن، دو نكته كليدي را در نظام مورد توجه ويژه قرار دادند؛ نخست، امنيت ملي و دفاع و دوم، رشد و پيشرفت علمي و عقلاني ما. ايشان همواره صحنه را به گونهاي مديريت كردهاند كه امروز كشورمان از نظر قدرت دفاعي، سرآمد منطقه است و بزرگترين دشمن نظام اسلامي يعني امريكا، جرئت پاسخگويي به حمله موشكي ايران را ندارد. ايشان همچنين توانستهاند در منطقه نيز تأثيرگذار باشند و كاري كنند كه فلسطينيها از انتفاضه سنگ به انتفاضه موشك برسند و از موقعيت بسيار مظلومانهگذشته خارج شوند. فلسطينيها امروز روزانه بيش از ۱۰عمليات در قلمرو صهيونيستها صورت ميدهند. نفوذ در ساير كشورهاي منطقه نظير عراق و لبنان نيز از ديگر ابعاد مديريت هوشمندانه رهبر معظم انقلاب است. براي توصيف بيشتر و بهتر ابعاد مديريتي رهبر معظم انقلاب، لازم است خاطرهاي را ذكر كنم. در دوره مجلس هشتم يا نهم، دعوتي از سوي مجلس سناي الجزاير از مجلس شوراي اسلامي براي شركت در يك اجلاسيه در اين كشور صورت گرفت. رئيس وقت مجلس شوراي اسلامي، مرا به الجزاير اعزام كرد. ميزبان ما بعد از كنفرانس و ضيافت شام، طي نطقي اعلام كرد كه ما از ناحيه ايران احساس عزت ميكنيم كه يك كشور مسلمان با وجود همه تحريمها و فشارهاي بينالمللي، به لحاظ رشد علمي و فناوري به جايي رسيده كه هيچ كشور مسلمان ديگري نرسيده است. او گفت كه با وجود اينكه كشورهاي ديگر مورد حمايت امريكا و اروپا هستند اما چنين پيشرفت علمي و فناوري را نداشتهاند. موقعيت فعلي ما در پزشكي، حاصل پيشرفتهاي علمي ماست. رهبر معظم انقلاب دائماً دانشمندان كشورمان را مورد عنايت و حمايت قرار دادهاند، با آنها ديدار داشته، سخنان آنها را شنيده و به پيشنهادات آنها توجه كردهاند. با هدايتهاي رهبر معظم انقلاب، به پيشرفتهاي علمي بسيار خوبي رسيدهايم كه در منطقه يگانه و بينظير است. با وجود همه اين موارد كه ذكر كردم، خبرگان كه ناظر بر رهبري هستند، بايد چه بگويند و چه قضاوتي داشته باشند و در هر اجلاسيه خبرگان كه ظرفيتها، تواناييها و ويژگيهاي رهبري بررسي ميشود، آيا بايد دست به تحسين بزنند يا انكار كنند؟ اگر انكار كنند، آيا عادلانه خواهد بود؟ يقيناً غيرعادلانه است. كدام رهبر در كدام كشور جهان، ۱۰درصد ظرفيتها و تواناييهاي رهبر معظم انقلاب را دارد كه ما در مقام مقايسه ميگوييم چرا خبرگان ساكت هستند و چيزي نميگويند؟