کد خبر: 1169151
تاریخ انتشار: ۱۷ تير ۱۴۰۲ - ۰۴:۰۰
در میان اندیشمندان اسلامی، پیرامون شکل جامعه‌سازی و بحث دخالت دین در فرآیند جامعه‌سازی مباحث فراوانی صورت گرفته است
موسی کاظمی

در میان اندیشمندان اسلامی، پیرامون شکل جامعه‌سازی و بحث دخالت دین در فرآیند جامعه‌سازی مباحث فراوانی صورت گرفته است. در این میان علامه طباطبایی با مبنا قرار دادن این گزاره که «جامعه برای تأمین نیاز‌های انسان تشکیل می‌شود»، نیاز‌های انسانی را به متغیر و ثابت تقسیم کرده و معتقد است انسان‌ها نیاز‌های ثابتی دارند که تأمین این نیاز‌های ثابت و مشترک به صورت متعدد و متغیری صورت می‌پذیرد و دین فقط در ثوابت احکامی بیان کرده است و در نیاز‌های متغیر، حکم را منوط به نظر نبى اسلام (ص) و جانشینان و منصوبان از طرف‏ او دانسته که در شعاع مقررات ثابته دینى و به حسب مصلحت وقت و مکان، آن را تشخیص داده و اجرا مى‏نمایند. (طباطبایی محمدحسین، فرازهایى از اسلام، ص ۷۷- ۷۶).
اما در کنار این دیدگاه اندیشمند دیگری مانند مرحوم سیدمنیرالدین حسینی معتقد است جامعه بر حول محور پرستش‌ها شکل می‌گیرد و امتداد چنین نظریه‌ای این است که در ارضای نیاز‌های انسانی، الگو‌های مختلفی وجود دارند و دین نه صرفاً در حیطه صدور احکام فردی برای مکلف که در حوزه ارائه الگو و بالاتر ساخت نظم اجتماعی نقش‌آفرینی کرده و باید بکند. سیدمحمدمهدی میرباقری این موضوع را اینگونه تقریر می‌کند: «انسان‌ها یک نیاز محوری دارند که پرستش ایشان را شکل می‌دهد و نیاز‌های دیگر را حول این نیاز سامان می‌دهند و سپس اندیشه‌ها و رفتار انسان هم بر محور همین نیاز شکل می‌گیرد. البته یک نظام اختیارات برای انسان وجود دارد، یعنی انسان اختیار هم دارد و باید پرسید جایگاه آن کجاست؟ در عین اینکه همه امیال و نیاز‌ها و اندیشه‌ها و رفتار‌های انسان متناسب با همان میل محوری سامان پیدا می‌کند، اما انتخاب اینکه کدام میل محور سایر امیال قرار گرفته تا در اندیشه و عمل انسان جریان یابد بر عهده انسان بوده و با اختیار انسان رقم می‌خورد.»
مرحوم حسینی در رابطه با جوامع انسانی نیز همین نکته را بیان کرده‌اند. ایشان معتقدند جوامع هم یک میل محوری به پرستش دارند و مابقی نیاز‌ها و امیال ایشان حول این میل سامان پیدا می‌کند و بر مدار این میلِ به پرستش، یک همدلی ایجاد می‌شود. این میل به پرستش، به‌منزله سرپرست و هماهنگ‌کننده تمامی اراده‌هاست.
بنابراین در نگاه ایشان جوامع بر محور پرستش شکل گرفته و تکامل پیدا می‌کنند و «همدلی» اجتماعی بر محور همین میل مشترک سامان پیدا می‌کند. سپس «همفکری» اجتماعی صورت می‌گیرد و عقلانیت اجتماعی پیچیده‌ای پدید می‌آید که راه‌های رسیدن جامعه به مقاصد و آرمان‌ها و مطلوب‌هایش را مشخص می‌کند و آنگاه برای رسیدن به این اهداف و مقاصد، میان افراد جامعه «همکاری» به وجود می‌آید تا آن اهداف و مقاصد محقق شود؛ بنابراین محور «همدلی، همفکری و همکاری» در جامعه پرستش است.
تفاوت مبنای جامعه‌شناختی دیدگاه مرحوم حسینی با مرحوم علامه طباطبایی و دیگران
پس اینکه در مبانی جامعه‌شناسی گفته می‌شود که جامعه برای تأمین نیاز‌های انسان تشکیل می‌شود فی‌الجمله درست است ولی بالجمله باطل است، زیرا گرچه جامعه برای تأمین نیاز‌ها شکل می‌گیرد ولی، چون نیاز محوری جوامع پرستش است، ما با یک میل و پرستش در عالم واقع مواجه نیستیم، بلکه دو میل اصلی و محوری و دو پرستش وجود دارد و حول این دو محور پرستش، دو جامعه مختلف شکل می‌گیرد. به تعبیری دو نظام ولایت و تولی و دو نظم اجتماعی پیدا می‌شود.
البته به‌صورت انتزاعی ملاحظه می‌شود که نیاز‌های انسان‌ها مشترک هستند، ولی وقتی رشد نیازمندی‌ها و مسیر ارضای نیازمندی‌ها ملاحظه می‌شود، دو الگو پدید می‌آید که با هم متفاوت است؛ بنابراین بااینکه هر دو جامعه نیاز به تغذیه، پوشاک، مسکن و... دارند الگوی تغذیه، پوشاک، مسکن و... در دو جامعه با هم متفاوت است و دائماً به سمت خلوص بیشتر پیش می‌روند. بنابراین دیدگاه مرحوم حسینی کاملاً متفاوت با کلام مرحوم علامه طباطبایی در نیاز ثابت و متغیر است که می‌فرمایند انسان‌ها یک نیاز‌های ثابتی دارند که تأمین این نیاز‌های ثابت و مشترک به صورت متعدد و متغیری صورت می‌پذیرد و دین فقط در ثوابت احکامی بیان کرده است، زیرا اولاً مرحوم حسینی از ابتدا تکوّن جوامع را بر محور پرستش می‌دانند بنابراین از همان ابتدا دو جامعه شکل می‌گیرد که بر محور ولی حق و باطل است، البته جوامع التقاطی هم وجود دارد و هم در جوامع دنیاپرست گرایش به معنویات وجود دارد و هم در جوامع خداپرست تخطی از خداپرستی واقع می‌شود لکن شکل‌گیری جامعه بر مدار پرستش است.
ثانیاً در نگاه ایشان رشد دینی نظام نیازمندی‌های انسان فقط با قواعد فقهی نیست، بلکه یک قواعد کلامی و اخلاقی وجود دارد که مقدم بر قواعد فقهی است، از این رو پرسیده می‌شود: آیا جامعه و نظام نیازمندی‌های آن و تکامل این نظام بر محور پرستش خدای متعال است یا بر محور پرستش دنیاست؟ اخلاق الهی بر آن حاکم است یا اخلاق مادی؟
نکته مهم دیگر این است که نظامات اجتماعی ثابت نیستند، بلکه دائماً در حال رشد و تکاملند؛ اثبات این مطلب از طریق قواعد حرکت است، زیرا وقتی انسان قدرت میل، گمانه و تصرفات جدید دارد پس ضرورتاً جوامع دائماً در حال پیچیده‌تر شدن هستند.
در واقع کلام اول این است که نظم اجتماعی بر مدار یک نیاز مشترک عمومی شکل نمی‌گیرد، بلکه بر مدار نیاز و میل محوری جوامع شکل می‌گیرد. کلام دوم این است که، چون نیاز‌های محوری جوامع متفاوت هستند، نظم اجتماعی هم در جامعه ایمانی و جامعه کفر متفاوت خواهد بود؛ نظم بر محور پرستش خدای متعال متفاوت با نظمی است که بر محور پرستش دنیاست. در این صورت دین عهده‌دار ایجاد نظم اجتماعی متناسب با پرستش خدای متعال خواهد بود، یعنی ادیان الهی باید نظم بر مدار خداپرستی را سرپرستی کنند.
کلام سوم این است که علاوه بر تکوّن و نظم اجتماعی، نظامات اجتماعی در حال تکامل هستند، یعنی هم نظام مادی و هم نظام خداپرستی در حال تکاملند و جامعه دینی به دنبال اقامه «حیات الدنیا» و خوش‌گذرانی بیشتر در دنیا نیست، بلکه به دنبال اقامه «حیات الآخره» است و این حیات الآخره هم در حال رشد خواهد بود.
برگرفته از درس فلسفه اصول استادمیرباقری در تاریخ ۲۶ مهر ۱۴۰۱

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر